درست سه ماه پیش و ۳۴ سال پس از فروپاشی کشور سوسیالیستی اتحاد جماهیر شوروی سابق، رهبر پکک، عبدالله اوجالان اعلام کرد که گروه کارگران کردستان ترکیه که بنیان خود را بر سوسیالیسم واقعگرا گذاشته بود، دچار بنبست نظری و تئوریک شده و بر این اساس انحلال و خلع سلاح سازمان مذکور را اعلام کرد. اوجالان گفت پ.ک.ک که از نظر تئوری، برنامه، استراتژی و تاکتیک، به شدت تحت تأثیر تئوری واقعگرای سوسیالیستی قرار داشت، اینک دچار بحران معنا و تکرار مفرط شده است. به این ترتیب اوجالان با تأکید بر بنبست نظری و تئوریک سازمانی که رهبری آن را بر عهده داشت، خلع سلاح و انحلال سازمان پکک را اعلام کرد. این مهمترین چرخش نظری و سیاسی عبدالله اوجالان در پی چهار دهه شورش مسلحانه و پس از کشتهشدن دهها هزار نفر از نیروهای نظامی ترکیه و اعضای پکک و شهروندان عادی است. جدای از نتیجه احتمالی پیام اوجالان و اینکه آیا پکک در نهایت خلع سلاح و منحل میشود یا خیر، این نکته بسیار مهم است که اوجالان هرچند دیرهنگام، اما بالاخره بنبست نظری مبارزه مسلحانه و سیاسی بر مبنای سوسیالیسم را پذیرفت.
او در ادامه با اشاره به نفوذ ایدئولوژی چپ در میان احزاب کردی در عراق، ترکیه، سوریه و ایران گفت نفوذ ایدئولوژی چپ ما را از دنیای دموکراسی دور کرد. هرچند خالد عزیزی درباره این بخش اخیر از سخنان خود و ابعاد آن توضیح زیادی ارائه نکرد. سخنان خالد عزیزی در مخالفت با نفوذ ایدئولوژی چپ و کمونیستی و سوسیالیستی در میان سازمانها و احزاب کردی منطقه موجب واکنشهای تند تعداد زیادی از اعضای گروههای چپ و مارکسیست کردی و دیگران شد. اما تمام این انتقادات علیه خالد عزیزی حاوی دفاع علنی یا در لفافه از ایدئولوژی مارکسیستی و سوسیالیستی در میان سازمانهای کردی بود.
۱- خالد عزیزی ضمن مخالفت با نفوذ ایدئولوژی چپ در میان گروه های رقیب در کردستان ایران، اشاره میکند که سازمان متبوع او یعنی گروهک دموکرات کردستان ایران از ایراد مبراست و گروهک دموکرات هویت ایدئولوژیک به خود نگرفته است. این ادعا با واقعیات تاریخی سازگار نیست. به عنوان نمونه گروهک دموکرات کردستان تحت دبیرکلی عبدالرحمن قاسملو در نشریه کردستان در سال ۱۳۵۴ با انتقاد از روش همین گروهک در دوره احمد توفیق، دبیرکل پیشین گروهک دموکرات کردستان ایران که موجب اخراج قاسملو از گروهک شده بود، ادعا کرد: گروهک در دوره احمد توفیق از خط مشی مترقیانه منحرف و رهبران اصلی گروهک از راه اصلی و صحیح گروهک منحرف شده و در منجلاب ناسیونالیسم غلتیده بودند و آرمان نهایی گروهک تحت رهبری عبدالرحمن قاسملو را ساختن جامعه عادلانه سوسیالیستی در کردستان اعلام کرد.
این موضع در برنامه گروهک دموکرات کردستان نیز چنین مورد تأکید قرار گرفته بود: «آرمان نهایی گروهک دموکرات کردستان ایران ایجاد یک جامعه دموکراتیک سوسیالیستی است». افزون بر مواضع علنی و مطالبی که در نشریات گروهکی منتشر شده، دبیر کل گروهک ، عبدالرحمن قاسملو، بعدها در نوشتهای که تحت عنوان «درباره سوسیالیسم» در دهه ۶۰ خورشیدی منتشر شد، با اشاره به اینکه سوسیالیسم آرمان نهایی گروهک ماست، به تشریح ضرورت گنجاندن سوسیالیسم در برنامه گروهک و نوع رابطه این گروهک با کشورهای سوسیالیستی و اتحاد جماهیر شوروی پرداخته است. در این نوشته قاسملو اشاره کرده که شعار روز تاکتیکی است، اما استقرار سوسیالیسم راهحل اساسی مسائل اجتماعی است و این مسئله آرمان نهایی است. در این جزوه اشاره میشود که ما وقتی اعلام میکنیم خواهان سوسیالیسم هستیم، منظورمان این است که سرمایهداری را نفی میکنیم و بر این اعتقادیم که سرمایهداری به عنوان یک نظام اجتماعی از نظر تاریخی محکوم به نابودی است!
در همین جزوه نوشته شده که پیداست هنگامی که میگوییم مرگ بر امپریالیسم در واقع علیه سرمایهداری شعار دادهایم چراکه امپریالیسم سیستم جهانی مرحله کنونی سرمایهداری است. در همین نوشته اشاره شد ما بدان جهت سوسیالیسم را انتخاب کردهایم که بهرهکشی و استثمار را از بین ببریم. در بخش پایانی این جزوه هم تأکید شده که این گروهک در مبارزاتش اتحاد جماهیر شوروی را دوست و همپیمان استراتژیک خود به حساب میآورد و همواره بر این اعتقاد باقی خواهد ماند. تأکید بر سوسیالیسم نه یک اشاره گذار بلکه یک استراتژی و آرمان بلندمدت برای گروهک دموکرات بوده و همچنان تا سالهای اخیر گروهک دموکرات در کنگره انترناسیونال سوسیالیستهای جهان نیز مشارکت داشته است. پس این ادعای عزیزی که گروهک او برکنار از این دست ایدئولوژیهایی است که در مقابل با دموکراسی است، ادعای دقیقی نیست و بیشتر یک فرار به جلو است تا گروهک خود را از ترکش پیامدهای موضع اخیر خود مبرا کند. همچنین این نکته مهم است که با وجود ادعای خالد عزیزی گروهک دموکرات کردستان ایران و دیگر سازمانهای مسلح کردی چنان تحت تأثیر مارکسیسم هستند که بنیانهای نظری احزاب مذکور بر مارکسیسم –لنینیسم استوار است و به صورت عمومی استفاده از نظام واژگان مارکسیستی و حتی استالینیستی را همچنان مناسبترین روش برای بیان چارچوبهای مد نظر سازمانی میدانند.
اساس این نظام واژگان «نظریه استالینی –لنینیستی مسئله ملی» است که همچنان دال مرکزی گفتار گروهک دموکرات و احزاب مشابه است. آیا میتوان در چنبره نظام واژگان و مفاهیم کمونیستی نفس کشید و براساس آن اهداف سازمانی تعریف کرد و همزمان در تقابل و مخالفت با همان ایدئولوژی مارکسیستی سخن گفت؟ اگر واژگان مارکسیستی را از دایره مباحث حزبی خارج کرد، چیز دیگری برای حزب مذکور باقی خواهد ماند؟
۲- سخنان خالد عزیزی از زاویه دیگری هم باید مورد توجه قرار گیرد. به دلیل ساختیابی سازمانهای سیاسی و مسلحانه کرد بر مبنای ایدئولوژی سوسیالیستی و کمونیستی افراد بیشماری از طرفهای دخیل در منازعات نظامی یا دیگران قربانی و کشته و از هستی ساقط شدند. گروهک دموکرات کردستان ایران در این باره چگونه کارنامه خود را مورد ارزیابی قرار میدهد. آیا سخنگوی گروهک دموکرات به لوازم و پیامدهای موضع اخیر خود اندیشیده و پایبند است؟ همچنین با توجه به تأکید خالد عزیزی بر دوری احزاب چپ از دنیای دموکراسی، آیا این سازمان و سخنگوی گروهک به پذیرش مسئولیتهای این چرخش ایدئولوژیک ملزم هستند؟ یا اینکه مواضع سخنگوی گروهک تنها نظرات شخصی است و در بر همان پاشنه سابق میچرخد؟