۳۱ فروردین ۱۴۰۳
  • خانه
  • >
  • یادداشت روز
  • >
  • بررسی تطبیقی پدیده تروریسم از دیدگاه نظریه های ارتدوکس و انتقادی مطالعه موردی گروه ترورستی پ.ک.ک(۲)

بررسی تطبیقی پدیده تروریسم از دیدگاه نظریه های ارتدوکس و انتقادی مطالعه موردی گروه ترورستی پ.ک.ک(۲)

  • ۱۴ اسفند ۱۴۰۱
  • ۱۶۶ بازدید
  • ۰

✍️دکتر سید عبدالعلی قوام

انجمن بی تاوان :

نظریه مشکل گشا و نظریه انتقادی نظریه مشکل گشا در روابط بین الملل که معادل نظریه سنتی هورکهایمر در حوزه علوم اجتماعی است، نظم موجود در روابط بین الملل را می پذیرد و تنها در پی حل مشکلات خاص در درون آن نظم است. به گفته هورکهایمر، نظریه سنتی در علوم اجتماعی، تصویر آیینه ای از اثبات گرایی در علوم طبیعی است. از این منظر، جهان مجموعه ای از واقعیات است که فقط باید کشف شوند و شناخت نیز از توصیف جهان ناشی می شود. عقلانیت مورد نظر در نظریه های حل مشکل، بسیار محدود تعریف می شود، و اساس جامعه ای را که توصیف می کند، مورد نقد قرار نمی دهد. حتی فراتر از آن، نظریه مشکل گشا در چارچوب نظم موجود، در صدد اعمال کنترل و دستکاری ذهنی است که مانع از رشد پتانسیل های انسانی می شود. این روی کرد وضعیت را چنان که هست می نمایاند، و فقط در صدد توضیح روابط میان پدیده هاست؛ و چون هدف کنترل هم دارد، پس محافظه کارانه است.

در مورد نظریه انتقادی، باید توجه داشت که در روابط بین الملل از این اصطلاح عموما به دو معنا استفاده می شود: نخست در معنایی عام؛ در این دیدگاه، نظریه انتقادی شامل طیف وسیعی از دیدگاههای انتقادی در روابط بین الملل است که در مقابل جریان اصلی قرار می گیرند و شامل نظریه انتقادی متاثر از مکتب فرانکفورت، پسا تجددگرایی، پساساختارگرایی، فمینیسم، و در واقع دیدگاه های بدیل یا غیر از جریان اصلی است. در این معنا، نظریه انتقادی «تلاشی میان رشته ای» تلقی می شود که علم سیاست، روابط بین الملل، جامعه شناسی، تاریخ، روانشناسی و سایر حوزه ها را ترکیب می کند تا نظریه های مختلفی از سیاست جهانی ارائه کند که هدف اصلی همه آنها ارائه بدیلی در برابر برداشت واقع گرایانه از روابط بین الملل است.

دوم، نظریه انتقادی در معنایی خاص شامل دیدگاههای متاثر از مکتب انتقادی فرانکفورت در روابط بین الملل است که آن را نظریه تفسیری انتقادی نیز نامیده اند، و هدف اصلی آن رهایی انسان است. این نظریه در مقابل نظریه های مشکل گشا به لزوم تغییر بنیادین جامعه باور دارد، و بی طرفی ارزشی و غیرهنجاری بودن نظریه اجتماعی را رد می کند. از این دیدگاه، واقعیت ها تاریخی و برساخته اجتماعی اند، و جهانی که ما مطالعه می کنیم، محصول انگارهها و کنش انسانی اند. انگارهها، کنش ها و شرایط موجود اجتماعی تغییر پذیرند و نظریه انتقادی در پی فهم تغییر آنها است. در این پژوهش، نظریه انتقادی در معنای خاص آن مورد نظر است.

دانش مسلط بر حوزه مطالعاتی تروریسم، یک نمونه عالی از نظریه های حل مشکل است؛ بدین ترتیب که پدیده تروریسم در حوزه روابط بین الملل به منزله یک مشکل فرض شده است و نظریه های جریان اصلی درصدد فراهم کردن یک راه حل و کمک

به دولت در مقابله با تروریسم هستند. از طرف دیگر نظریه های حل مشکل در تبیین پدیده تروریسم یک ماهیت ایدئولوژیک مبنی بر حفظ وضع موجود دارند که در راستای حل مشکل دولت محور هستند؛ یعنی هر نوع خشونت از طرف گروه های غیر دولتی را نامشروع میدانند و در عوض استفاده دولت از خشونت را در چارچوب مبارزه با تروریسم مشروع جلوه میدهند (۲۰۰۹ ,Jackson)

داشتن روی کرد انتقادی به پدیده تروریسم مجموعه ای از تعهدات فرانظری و اخلاقی هنجاری را در بر میگیرد که یک موضع انتقادی نسبت به جریان ارتدوکس حاکم ادبیات مربوط به تروریسم دارد در روی کرد ،انتقادی تعهد نخستین رهاسازی بشر از ساختار حاکم است نه حفظ آن از این منظر، رویکرد انتقادی یک پروژه ضدهژمونیک است که در صدد قرار گرفتن فراتر از نظریه حل مشکل در چارچوب وضع موجود است.

پ ک ک در ترکیه

کردهای ترکیه که عمدتاً در شرق و جنوب شرقی این کشور سکونت دارند، بیش ترین جمعیت کردهای جهان را تشکیل .دهند آتاتورک بنیان گذار ترکیه نوین قبل از تاسیس جمهوری ترکیه به آنها اطمینان داد که در صورت همکاری علیه نیروهای اشغال گر از خود مختاری و حقوق فرهنگی برخوردار باشند(,Turkali 2002,13). اما حکومت جدید ترکیه بر اساس معاهده لوزان متعهد به یک برنامه بنیادی سکولار کردن و ایجاد یک دولت واحد بر اساس ناسیونالیسم ترک گردید. این تعهد، ضرورتاً مستلزم تغییر یک احتماء م زبانی و قومی به یک جمعیت یک پارچه ترک بود. از زمان روی کار آمدن کمال آتاتورک تا اوایل دهه نود، سیاستهای آنکارا همواره مبنی بر نفی هویت کردها و اطلاق عنوان ترکهای کوهی به آنها بوده است. در این راستا، ترکیه محدودیتهای قانونی و اجرایی را برای زبان و فرهنگ کردی ایجاد کرده است ۱۹۹۴ Gurr & Harf اما فشارهای بلندمدت ،سیاسی اجرایی، نظامی و امنیتی نتوانسته است از بازخیزی هویت کردی جلوگیری کند. در واکنش به این سیاستهای سرکوبگرانه،ترکیه گروه کارگران ترکیه که در سال ١٩٧۴ میلادی توسط عبدالله اوجالان تاسیس شده بود، سرانجام در ۲۱ مارس ١٩٨۴ شروع به مبارزه مسلحانه علیه حکومت ترکیه ،کرد و این باعث شکل گرفتن دور جدید مبارزه کردها علیه رژیم نظامی ترکیه تا امروز شده است (۲۰۰۵ ,Yildiz).

واکنش دولت مرکزی ترکیه به چنین مبارزه مسلحانه ای ایجاد مناطق امنیتی در مرزهای خود با عراق و سوریه و نابودی روستاهای کردنشین برای پاکسازی منطقه از اعضای پ ک ک بوده است. از نظر ،ترکها کنترل این گروه زمانی ممکن خواهد شد که جمعیت کرد از روستاهای خود در سراسر حوزه کوهستانی بیرون رانده شود و در مناطق مسکونی متمرکز و تحت کنترل اسکان داده شوند این روی کردی بود که در سراسر دهه ۱۹۹۰ میلادی از طرف آنکارا دنبال شد اگرچه دولت ترکیه با همکاری متحدان غربی اش در فوریه سال ۱۹۹۹ میلادی توانست اوجالان رهبر حزب کارگران کردستان را دستگیر کند اما این گروه همچنان به حیات سیاسی خود ادامه داده است (۳ ,۲۰۰۶ Gunter) توضیح این منازعه همواره مجادله انگیز بوده است. اعضای گروه کارگران کردستان ترکیه و حامیان آن در داخل و خارج ،ترکیه، از پ. ک. ک. به منزله یک جنبش آزادی بخش ملی نام می برند؛ در حالی که دولت ترکیه و تعدادی از کشورهای متحد غربی آن را یک سازمان تروریستی نامیده اند.

 

ادامه دارد…

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین عناوین