۳ دی ۱۴۰۳

بازسازی فکری اعضا در فرقه تروریستی پ.ک.ک و پژاک

  • ۷ مرداد ۱۴۰۳
  • ۱۰۷ بازدید
  • ۰

انجمن بی تاوان: یکی از مراحل مغزشویی تهاجم به خویشتن است. تایلر سینگر معتقد است که یکی از مولفه‌های تهاجم به خویشتن بازسازی فکری است. از نظر وی بازسازی فکری یک کوشش نگران کننده برای تغییر نحوه نگرش فرد به جهان است که رفتار او را عوض می‌کند. این پدیده از سایر اشکال آموزش‌های اجتماعی تفکیک شده است. خانم سینگر معتقد است که در این مرحله اعضاء فرقه با ایجاد رفتارها و برخوردهای جدید در خودشان سعی می‌کنند که رفتارها و برخوردهای کهنه را غلط پنداشته و آن‌ها را سرکوب نمایند.

عبدالله اوجالان رهبریت فرقه پژاک با تئوریزه کردن این اندیشه و برای بریدن اعضاء از خانواده‌هایشان و همچنین وابسته نگاه داشتن آن‌ها به فرقه اصلی‌ترین مولفه‌ی زیرساختی اجتماعی یعنی خانواده را نشانه می‌رود تا اعضاء دیگر مجال پشت کردن به فرقه و پیوستن مجدد به دامن خانواده را پیدا نکند. وی در خصوص خانواده عنوان می‌کند :

…در عرصه‌ی اجتماعی بزرگترین مشکل بر سر راه آزادی، خانواده و ازدواج می‌باشد. این دو بسان چاهی عمیق و بی بن هستند. این نهادها که برای زن به منزله رهایی قلمداد می‌شوند در شرایط ذهنیت اجتماعی موجود، معنایی غیر از گذار از قفسی به قفسی دیگر در بر ندارد، افزون بر انکه مجبور می‌شود شادابی و طراوت جوانی خود را به دست یک ذهنیت قصاب گونه بدهد. خانواده را باید به عنوان نهاد “جاسوس” جامعه فرادست- گروه اقتدارگرا_ در میان خلق در نظر گرفت. مرد نماینده نظام اقتدار و متمرکز  شدن آن در خانواده است. وقتی زن ازدواج می‌کند در واقع تبدیل به برده می‌شود. تصور نمودن نهاد دیگری غیر از نهاد ازدواج که این همه بردگی ساز می‌باشد مشکل است. در معنای واقعی هم، گسترده‌ترین بردگی‌ها از طریق این نهاد(ازدواج) شکل می‌گیرد، در خانواده ریشه دوانیده و تداوم می‌یابد. ((((دفاع از یک خلق ص۱۶۲)))

ناجیه انصاری یکی از اعضاء پ.ک.ک است که با الهام از اندیشه‌های رأس فرقه تروریستی پ. ک.ک و پژاک در خصوص خانه و خانواده اینگونه سخن می‌گوید:

…پس از فروپاشاری نظام مادرسالاری، در نتیجه‌ی تؤطئه‌ی بزرگ تاریخی، خفاشان زیگوراتنشین، که طراح و مجری چنین پروژه‌ای بودند، ضمن اقدام در راه تثبیت نظام نوظهور، به تدوین دورنماهای راهبردی آن پرداختند. بزرگترین خطر فراروی آن‌ها، به قدرت رسیدن دوباره ی الهه‌گان عصر طلایی بود که می‌بایست که تدبیری برای آن اندیشید و آن را از اذهان زدود. ایدئولوگ‌های نظام نوین در این استا به تأسیس نهادهایی به نام خانه و خانواده پرداختند. این نهاد که به زودی به مستحکم‌ترین دژ تسخیرناپذیر نظام مردسالار و قفس زندان زیبای زنان درآمد، کاراترین اسلحه‌ی نظام مردسالار طی قرون متمادی و حاضر برای کنترل و منفعل ساختن زنان بوده است. این نهاد قدرت و خلاقیت زنان  را به بند کشیده و به سوی استهلاک سوق داده است. تا کنون با وجود ترقیات گوناگون و پیشرفت‌هایی که در تمامی عرصه‌ها حاصل شده است، جانشینی برای آن پیدا نشده است. خانه و خانواده چنان سیستم بغرنجی بوده که نقش اساسی در تداوم نظام مردسالار بر عهده داشته و دارد.

دیگر عضو خانم گروه به نام سما یوجه که در اثر القائات فرقه پ. ک.ک در اوت ۱۹۹۶ با بستن بمب به خود به میان سربازان ترکیه‌ای رفته و با انجام عملیات انتحاری تعدادی از آن‌ها را به قتل می‌رساند، با مقایسه خود و دیگر مادران کرد اینگونه اساس خانواده را نشانه می‌رود:

البته مادرانمان بیشتر از همه نماینگر میهن ما هستند، اما بعد منفی آن را. تشابه میان گریلاهای زن و مادرانشان چه می‌تواند باشد؟ ازدواج باعث می‌شود بدن مادران ما زودتر فرسوده شود، عامل فرسودگی جسمی گریلاهای زن هم شرایط زندگی در کوه می‌باشد. اما تفاوت مهمی وجود دارد، گریلایی روح زن را لطیف و زیبا می‌کند. اما ازدواج انسان را برده و روح او رازبون و سیاه می‌کند. چهره‌های مادرانمان از رنج گذران زندگی و شوهرانشان سیاه می‌شود. جسم گریلاهای دختر در گرماگرم مبارزه رنگ برنزی به خود گرفته و برق می‌زند. انسان وقتی با گریلاهای دختر به صحبت می‌نشیند، درمی‌یابد که شفاف و جوان دارند. اما مادران ما این‌گونه نیستند. (((نشریه بهار زن ص ۲۳)))

تفکر انحرافی حاکم بر سئون مختلف پ. ک.ک نشان می‌دهد که این فرقه تروریستی با مسخ اعضا و اسیر نمودن آنها در چارچوب‌های بسته و کنترل‌های شدید ذهنی آنها را به شکل ابزارهای ماشین گونه‌ای درآورده که کنترل همه رفتارهای آنها در کنترل فرقه قرار دارد.

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *