انجمن بی تاوان آذربایجان غربی : «رسانههای جمعی» اصطلاحی است که در زبان روزمره برای توصیف ارگانهای رسانههای الکترونیکی یا چاپی مانند رادیو، تلویزیون، روزنامه، مجله استفاده میشود.
وقتی از تاریخ به این روند نگاه می کنیم، مطبوعات نقش مهمی در روشنگری و واکنش جوامع دارند. این واکنش می تواند هم به سمت دولت و هم به سمت مخالفان باشد. با این حال، آنچه در اینجا مهم است تأثیر مطبوعات بر توده های بزرگ است.
مردم باید درباره آنچه در اطرافشان و در جهان اتفاق می افتد بیاموزند و آنچه را که یاد گرفته اند یا فکر کرده اند به دیگران اعلام کنند. این نیاز کم و بیش در ذات هر انسانی وجود دارد. در نتیجه تلاشهای مختلف برای رفع این نیاز، «نهاد مطبوعاتی» که ما آن را مطبوعات و صدا و سیما مینامیم و آن را چهارمین قدرت جامعه متمدن میدانیم، متولد شد» (ویکیپدیا)
*****
همانطور که گفته شد، ارگان های رسانه ای تاثیر زیادی بر توده ها دارند. فقط تاثیری روی توده ها ندارد. همچنین تأثیر زیادی بر دولت و مخالفان در ایالت ها دارد. مطبوعات و صدا و سیما هم در مبارزات آزادیبخش ملی و هم از نظر تشکیلاتی مهم بوده اند. بنابراین مطبوعات به عنوان قوه چهارم در کنار قوای مقننه، مجریه و قضاییه تعریف می شوند. علاوه بر سه قدرت بزرگ در ایالت ها، این که مطبوعات به عنوان نیروی چهارم به حساب می آیند نیز قدرت آن را آشکار می کند.
مطبوعات و رادیو و تلویزیون در کشورهای دموکراتیک و غیر دموکراتیک، سازمان های دموکراتیک و غیر دموکراتیک؛ رژیم ها و دولت های دموکراتیک، دولت های چپ و راست فاشیست و سوسیالیست؛ کارکردهای متفاوتی بین سازمان های دموکراتیک و سازمان های فاشیست سوسیال فاشیست دارد.
در کشورهای دموکراتیک، علیرغم این واقعیت که مطبوعات و صدا و سیما آزادتر هستند و حقیقت عمومی را به مردم می گویند. آنها در اموری که مستقیماً با منافع کشور مرتبط است و به ویژه در مسائل امنیتی آزاد نیستند. اجماع بر عدم افشای این موارد وجود دارد. ناتوانی در ارائه اخبار منفی درباره اسرائیل در مطبوعات جهانی یکی از عینی ترین نمونه های آن است. حتی در یک کشور بسیار دموکراتیک مانند سوئد، نمی توان در مورد منفی های اسرائیل گزارش داد.
بیان این رویکرد برای سازمان های دموکراتیک نیز اشتباه نخواهد بود.
مطبوعات در دیکتاتوری های چپ و راست فاشیست سوسیال فاشیستی و سازمان های سوسیال فاشیست و تروریستی مانند پ ک ک. این یک ابزار شستشوی مغزی است. آنها وسیله اخبار و اظهار نظرهای مبتنی بر دروغ هستند. آنها همیشه تحولات را تحریف می کنند. توهین، ارتکاب جرم ناشی از نفرت؛ آنها به ابزاری تبلیغاتی برای ایجاد خصومت و دامن زدن به درگیری تبدیل می شوند.
تمرین مطبوعاتی دولت ترکیه…
از آنجایی که دولت ترکیه به ما کردها مربوط می شود، فکر می کنم درست است که حتی اندکی به مطبوعات در دولت ترکیه بپردازیم.
مطبوعات ترکی پس از تأسیس دولت استعماری ترک، بر حسب مراحل مختلف برای ترک ها اختلافاتی را نشان دادند. با مطبوعات در دوره تک حزبی ژاکوبین-کمالیست، و پس از اتخاذ رژیم سیاسی چند حزبی پس از ۱۹۴۶، تأثیر مطبوعات بر ترکها متفاوت بود.
در دوران دیکتاتوری، در حالی که مطبوعات فقط ایدئولوژی کمالیستی و ذهنیت مونیسم-دیکتاتوری را به ترک ها القا کردند، تأثیر مطبوعات بر توده های ترکیه در طول رژیم چند حزبی، هرچند نسبتاً تغییر کرد.
مطبوعات چه در دوران دیکتاتوری تک حزبی ژاکوبن-کمالیست و چه در رژیم سیاسی چند حزبی هیچ تفاوتی برای کردها نشان ندادند.
نهادها و سازمان های دولتی ترکیه مانند مطبوعات، مقننه، مجریه، قوه قضائیه، نیروهای مسلح، نیروهای امنیتی و همچنین نیروی چهارم نقش مهمی در حیات و تداوم نظام استعماری در کردستان داشتند.
به همین دلیل، مطبوعات ترکیه همواره ابزاری برای کردها برای دفاع از ایدئولوژی رسمی دولتی و شیوه های ذهنیت استعماری بوده است.
مطبوعات در کردستان…
وقتی به کردستان می آییم به وضوح می بینیم که اثرگذاری و قدرت مطبوعات بسیار زیاد است.
تا سال ۱۹۷۴ مطبوعات کردی وجود نداشت. پس از سال ۱۳۵۳ مقدمات مهمی در عرصه مطبوعات کردی آغاز شد. روشنفکران، ناسیونالیست ها و سوسیالیست های کرد برای تشکیل این مطبوعات آستین ها را بالا زدند و تدارک شدیدی کردند. من یکی از کسانی بودم که مستقیماً در این مقدمات نقش داشتم.
با وجود شرایط سخت در این دوره جدید، میهن پرستان کرد برای توسعه مبارزات ملی شروع به سازماندهی کردند. آنها حمایت زیادی داشتند. فضای بسیار مثبتی برای کردستان وجود داشت. در این فضا، مطبوعات کردی شروع به ظهور، تولد و توسعه کردند.
اما تغییری در دیدگاه دولت در مورد کردها و کردستان ایجاد نشد.
در این دوره، مطبوعات کردی عمدتاً از دو مجرا شکل گرفت. یکی از این شبکه ها شبکه کومال – رزگاری و دیگری شبکه راه آزادی بود. پس از آن رسانه های جدید وارد صحنه سیاسی شدند. آنها شروع به تبدیل شدن به بخشی از مطبوعات کردی کردند.
نشریه مسیر آزادی در سال ۱۹۷۵ شروع به انتشار کرد. انتشارات کومال در سال ۱۳۵۴ تأسیس شد. نشریه رزگاری در نوروز ۱۳۵۵ شروع به انتشار کرد. این تشکل ها در شکل گیری مطبوعات کردی بسیار مهم بودند.
این مطبوعات یک مطبوعات میهنی بود. پس از سال ۱۳۵۳ کارکرد مهمی در سازماندهی و توده ای شدن نهضت ملی در شمال کردستان داشتند. حتی می توان گفت اشتباه نیست اگر بگوییم جنبش ملی در شمال کردستان حول محور نشریات مجلات و روزنامه ها شروع به رشد کرد.
درک مطبوعاتی دشمن پ.ک.ک کردی…
پکک بهعنوان یک دستگاه دولتی، از نظر مأموریت و اهدافی که به آن داده شده بود، درک تبلیغاتی داشت. اگرچه پکک پس از سال ۱۹۷۵ مطبوعاتی نداشت، اما هدف آنها از بین بردن جنبش میهنپرستانه با نشریات دزدی دریایی بود. آنها از تزهای کشورهای استعمارگر در برابر قیام های ملی کردستان دفاع کردند. آنها آشکارا انحلال سازمان های کردستان و کادر اجرایی و رهبران آنها را تبلیغ می کردند. آنها با رهبران خودمختار کردستان و حزب دمکرات کردستان در جنوب کردستان دشمنی داشتند. به انواع دروغ متوسل شدند. حملات آنها به میهن پرستان کرد مشروع است. او کشتن میهن پرستان را به عنوان یک فضیلت نشان داد. آنها به اخبار جعلی و دستکاری در مورد مبارزه و حمله به سازمان های کردستان متوسل شدند.
آنها در مسیر شستشوی مغزی، شرطی سازی، شاگردی اعضای خود رفتند.
پ.ک.ک پس از سال ۱۹۸۰ دارای مطبوعات قوی (مجله، روزنامه، رادیو، تلویزیون) بود. او از این ارگان های مطبوعاتی به نحو احسن استفاده کرد. او را به عملکرد خطرناک تری رسانده است.
پ ک ک از این فعالیت مطبوعاتی در تمام نقاط کردستان علیه جنبش ملی کردستان، احزاب کردستان و رهبران کردستان استفاده می کند. خصوصاً در غرب کردستان، مطبوعات در خدمت دیکتاتوری خودشان هستند. او از آن به عنوان ابزاری برای نابودی ایالت فدرال کردستان استفاده می کند. چقدر او در دروغگویی و دستکاری ماهر و خطرناک است، این موضوع توسط من و بسیاری از نویسندگان وطن پرست کرد دیگر مورد بحث، تحلیل و نوشته شده است.
مطبوعات پ.ک.ک به جز تحولات تحت کنترل خود هیچ خبر مثبت دیگری نداده و هیچ خبری ننوشته اند.
مطبوعات کردستان در برابر آن چه می کنند؟
از سوی دیگر وضعیت مطبوعات کردستان و به ویژه مطبوعات و تلویزیون های جنوب کردستان چگونه است؟ بیایید به او نگاه کنیم.
کردستان پرس، پ.ک.ک مخالف و دشمن کردستان، کردستان، دولت فدرال کردستان است. که می خواهند ایالت فدرال کردستان را نابود کنند. دشمنی با مسعود بارزانی رهبر کردستان، خانواده بارزانی و حزب دمکرات کردستان؛ ضمن تلاش با کشورهای استعمارگر، حشدالشعبی و سایر دشمنان داخلی برای انهدام آنها. در حالی که برای این منظور در غرب کردستان اقدام به برگزاری ادغام می کند، نه به کارزار فعال علیه آن می پردازد و نه در یک ضد حمله ایدئولوژیک و سیاسی.
از این مرحله به بعد، کردستان پرس باید حمله فعال تری به مطبوعات پ.ک.ک داشته باشد و اخبار پ.ک.ک را تحریم کند.
علاوه بر این، اگرچه ارگان های کردستان پرس و به ویژه تلویزیون ها چیزی علیه پ.ک.ک نمی گویند، اما ابزار تبلیغاتی پ.ک.ک هستند.
اگر این عملیات نتیجه یک تصمیم مرکزی باشد، بسیار خطرناک است. این سیاست مرکزی نیز مخفیانه علیه دولت فدرال کردستان است. کردستان پرس باید سریعا این سیاست محوری را کنار بگذارد.
اگر این عملیات مطبوعاتی سازوکاری است که توسط کارمندان ایجاد شده است، این عملیات علیه کردها، علیه کردها، علیه دولت فدرال کردستان است. این یک خدمت به PKK است. همچنین ممکن است به این معنا باشد که کسانی که در مطبوعات و تلویزیون کردستان کار می کنند اعضای پ ک ک هستند. این را نمی توان مجاز دانست.
علاوه بر این، پکک به وضوح یک قدرت تروریستی، خارجی و اشغالگر در ایالت فدرال کردستان است. هر روز ده ها مقاله نوشته می شود و برنامه های تلویزیونی و رادیویی درباره بدی هایی که در کردستان انجام داده اند ساخته می شود. بنابراین کردستان پرس نمی تواند حوزه تبلیغاتی پ.ک.ک باشد.
ما نظرات خود را از طرف ۴۰۰ روشنفکر، تاجر/زن، وکیل، نویسنده، سیاستمدار و هنرمند با ملاقات مستقیم به وزارت امور داخلی کردستان و کمیته مرکزی حزب دمکرات کردستان رساندیم.
مطبوعات کردستان حق ادامه این عملیات را ندارند. این به کردستان، کردستان، دولت فدرال کردستان، جنبش ملی و سازمان های همه نقاط کردستان آسیب می زند.
به همین دلیل، کردستان پرس باید کارکنان خود را شناسایی و پاکسازی کند که به نظر می رسد از پ.ک.ک جدا شده اند، اما از طرف پ.ک.ک کار می کنند و با وجود جدایی از پ.ک.ک از این ذهنیت دفاع می کنند.
همه کردها باید این خواسته و درخواست از کردستان پرس را به عنوان وظیفه خود بپذیرند.