۲ آذر ۱۴۰۳

واقعیت های پشت پرده ی فرقه ی پژاک

  • ۱۷ آبان ۱۳۹۳
  • ۳۹۹ بازدید
  • ۰

اگر پژاک هرگونه آشوب و اغتشاش را نشان دموکراتیک بودن می‌داند چرا خود به هیچ طرز فکر و رفتار بغیراز خود اجازه نمی‌دهد و با وحشتناکترین شیوه سرکوب می‌کند؟ آیا کسی در این فرقه حق دارد حتی یک انتقاد کوچک از اوجالان داشته باشد؟
انجمن بی تاوان آذربایجان غربی :کردها مردمانی سخت کوش، مبارز، آزادی طلب و صبورند. مرزبانانی که سالهاست همگان بر این اعتراف اند که از قدیمی ترین ایرانیان اند و صاحب خانه این مرز و بوم و تاریخ مبارزات آنان علیه استبداد و ظلم هم در لابلای اکثر کتاب های تاریخ، مکتوب یا مکتوم مانده است. اما در کردستان، تروریست نداشته ایم هرچند خود بزرگ ترین قربانی ترور بوده است (هنوز همگان شیوه ترور اسماعیل سمکو را به یاد دارند) و در کردستان، هرگز غفلتی از زیستن آزاد و آرام در بین مردمانش دیده نشده است.
اما امروز، آفتی به این دیار زده است که باید وقایع و واقعیت ها را گفت و نوشت. و اگر فرقه پژاک توانست به زبانی فراتر از توهین و اتهام و جنجال، پاسخ منطقی دهد که جامعه ایران خواهد پذیرفت.
بارها نوشته و گفته ام که فرقه پژاک، از ۲۰۰۳ تاکنون نه تنها برای کرد و کردستان، مفید و مثمر ثمر نبوده است بلکه برعکس ، کاملا کردستیز و عامل تخریب زیستن و حیات آرام و آزاد در کردستان بوده است. برخلاف ادعاهای توهم آلود و احساسی ، وقتی اسم پژاک مطرح می شود کلمات و عبارات ” ترور، بمب، اعدام، چپاول، انفجار و…” در ذهن تداعی می شود. تحت عنوان جعلی “حرکت آزادیخواهی کرد”، حیات و زیستن را در کردستان نشانه رفته است. اما به قول نویسنده یک وبلاگ ” هرجا سخن از ترور و کشتار است، نام پژاک می درخشد”، هرجا سخن از اغتشاش و آشوب و ترور باشد حتما پای این فرقه درمیان است.
مبنای تئوریک آن هم گفته های اوجالان است (دزد ادبی حرف بزرگان که بیشتر اعضا، بیسواد آنها را کورکورانه قبول می کنند). و بنا به رویه این فرقه ، اوجالان را تا حد خدایی بزرگ می کنند. فرقه اوجالان پرست پژاک، هیچ وجه تشابهی با حزب سیاسی ندارد لذا حزب نیست. ژیانا ( زندگی ): اما در پژاک کسی حق شک، تردید، اعتراض و انتقاد به گفته های این فرقه را ندارد و اگر کورکورانه قبول نکرد، تحت خائن و مامور و جاسوس محاکمه و یا اعدام می شود . پس واژه زندگی یا ژیانا صرفا برای فریب آورده می شود چون پژاک متضاد زیستن و زندگی است./ ئازادا ( آزادی ): فرد فریب خورده و عضو پژاک ، حق ندارد آزادانه از آن فرقه خارج شود، چاره ای جز فرار ندارد و در صورت دستگیری به اتهام خیانت، بدون محاکمه اعدام می شود. حق اظهار نظر و بیان آزاد برای هیچ عضویی وجود ندارد، باید الزاما گفته های فرقه را طوطی وار تکرار کند.
امری متضاد ماهیت ازادی و به کار بردن کلمه آزادی ( ئازادیا ) در واقع خیانت به آزادی است. کوردستان – که صرفا ناسیونالیست های تجزیه طلب بجای املای درست کردستان از آن استفاده می کنند- اما کشوری به نام کردستان وجود نداشته و ندارد و عنوان مورد استفاده پژاک، رویای شاعرانه و خیال خام است .با این توضیحات، نام فرقه تروریستی پژاک بی پایه و اساس است.
پژاک همیشه تلاش دارد تا خود را چهره‌یی معصوم و دموکراتیک معرفی نماید، ولی رفتارو کردار این فرقه فرزندخوانده‌ی پ.ک.ک بیشتر نشانگر تروریست بودن آن است تا دموکراتیک بودن. این فرقه ، به هیچ عنوان ارزشی برای آزادی و حقوق بشر قائل نیست هر جنبش آزادی بخشی دارای ویژگی و مولفه مشخص است اما در چارچوب فکر و فعالیت این فرقه این مسایل نمی گنجد. برای تبیین و مطرح کردن مواردی در خصوص پژاک که در افکار عمومی کردستان وجود دارد، می توان – بدون اثبات صحت و سقم آن- متذکر شد ؛ حال تبغیات حکومت و یا شایعه مخالفان پژاک است یا خیر ، به هر حال در افکار عمومی کردها این مسایل مطرح می شود که خواه ناخواه ۷-۸ میلیون نفرند و ۱۰/۱ جمعیت کل ایران را تشکیل می دهند.
۱- فریب دختران و زنان ، اعضا فرقه – که بنا به جامعه ای سنتی و عقب مانده – از ترس ، شرم و یا آبروی خود هرگز نتوانستند به زیستن عادی شان برگردند و درباره تجاوز به خود توسط این گروهک ضد انسان، حرفی برزبان نمی آورند، تا بتوان واقعیت ها را برملا کرد . این فرقه فقط توانسته بعضی از افراد بی سواد و کم سواد را فریب دهد و پس از شستشوی مغزی، کاری کند که افراد نتوانند به راحتی از آن جدا شوند، یعنی راه بازگشت آنان را به جامعه بست. پژاک که تاکنون افراد غیر نظامی زیادی را ترور کرده است با حرف های دهن پرکن، دختران ساده کرد روستایی را فریب می دهد (نمونه اسامی دختران عضو پژاک که به خاطر تجاوز جنسی خودکشی کرده اند: دوله نودیده ( کد زیلان)، شیرین آمود ( کد آیتن)، رحیمه یاشار ( کد ریحان)، سحر فیلیز ( کد سوزدار)،هدیه زنگین ( کد بریوان)، سونگول سالمان ( کد روزرین)، فاتما بایسال ( کد ژیندا)، امینه عثمان ( کد آهین )و …). اوجالان درباره ” ارزش و احترام ” به زنان صحبت کرده است در حالی که در فرقه اش، زنان و دختران هیچ جایگاهی ندارند و در بسیاری از موارد مورد تجاوز قرار می گیرند.
پیش از این گزارش‌هایی در مورد فساد اخلاقی رهبران «پ.ک.ک» و سوء استفاده آنان از دختران پیوسته به «پ.ک.ک» منتشر شده بود. در صدر این افراد هم نام عبدالله اوجالان قرار دارد. و هرگز پژاک و پ ک ک سعی نکردند که این شبه را روشن کنند و اگر شایعه ای بی اساس است برای مردم توضیح دهند.
۲- وادار کردن مردم به همکاری، آنهم به زبان گلوله و تهدید ؛ که در صورت عدم همکاری از طریق عوامل خود به دولت خبر می دهند که نامبرده با پژاک همکاری داشته و دارد و فرد در بن بست قرار گرفته، راهی جز پذیرش خواسته هایشان ندارد. در جامعه افرادی جوان را فریب داده و جذب گروه می کنند ، زیرا از نظر آنها هدف وسیله را توجیه می کند.ادعای برابری، حق و حقوق می کنند اما عوامل شان به خاطر انتقامگیری گزارش کرده اند که فلانی همدست دولت است و وی را بدون دلیل و دادگاهی در برابر دیدگان زنان و کودکان در روستاهای مناطق کردنشین به گلوله بسته اند.
۳- ممنوعیت ازدواج در پژاک، اما داشتن روابط نامشروع مخفی، امری رایج است. پ ک ک و پژاک ادعا می کنند که اعضای آن نباید ازدواج کنند و یکی از شعارهای اصلی این فرقه توجه خاص به حقوق زنان و احترام به آن می باشد اما در عمل چنین نیست. عثمان اوجالان – ۶۰ ساله ، برادر رهبر پ ک ک – دوبار ازدواج کرد آنهم با دو دختر جوان ۳/۱ سن اش ( یکی ۲۱ ساله اهل منطقه قطور خوی و دیگری ۲۲ ساله اهل آکره کردستان ) . البته بدون این که روال متداول جامعه را طی کند. رهبر پزاک نیز با یک دختر آلمانی ازدواج کرده است . او مقیم آلمان است و در جایی گرم و نرم ادعای مبارزه برای کرد را دارد در حالی که اعضای سیه روز و ساده هم حق ازدواج ندارند، از سوتغذیه رنج می برند و حق بازگشت هم ندارند. مردم کرد در ترکیه و عراق زندگی اقتصادی سختی را می‌گذرانند، اما روزنامه «ملیت»، نوشت که عثمان اوجالان ۵/۲ کیلو طلا به زن جدیدش داد و هزینه ازدواجش نیز ۵۲ هزار دلار بوده است.

۴- خودکامگی اوجالان، رهبر خودخوانده امی ، سرمنشاء و رهبر این فرقه است ، فردی خود – انتصاب و تحمیل گر است که برای خود ماموریتی خاص قائل است و می خواهد که همه تکریم و ستایش مخصوص رهبر برایش قایل باشند و او حق و درستی مطلق است و هرچه او بگوید صحیح و مطلق است. خود را مامور آزادی کرد و کردستان دانسته و خود را خدای واجب التکریم و مظهر مطلق ستایش در بین اعضاء و هواداران می داند.
در پژاک هیچکس، حق اظهار مخالفت با نظر اوجالان را ندارد حتی اگر به یقین بداند که او اشتباه می گوید باید اسیر ادعاهای پوچ و توخالی این فرقه باشند. روابط درونی ساختار تشکیلاتی، عین خودکامگی است.
در روابط درونی خود مرزهای غیرقابل عبور ترسیم نموده و اعضای خود را به طرق مختلف کنترل می نمایند و به افرادی که از فرقه جدا می شوند تحت عناوین بریده، مزدور و خائن یاد می کنند. اوجالان را رهبر کاریزماتیک و دارای ۵۰۰ کتاب می نامند، اوجالان قبل از دستگیری دشمن سر سخت مصطفی کمال آتاتورک بود و بعد از دستگیری به تعریف و تمجید از وی پرداخت، با ادعای استقلال برای کردستان جنگ را شروع کرد و اکنون مخالف سرسخت تجزیه ترکیه است اما ننگ آور این است که این رهبر خودخوانده کرد، نه کردی بلد است نه برای یادگیری آن تلاش کرده و تمام نوشته هایش به ترکی بوده و هست.
زبان متداول در میان فرقه اش یعنی پ ک ک و پژاک نیز ترکی است. اما جای شرم آنجاست که وقتی اوجالان می گوید: من به ترکی فکر می کنم و به ترکی خواب می بینم. چنین فردی چگونه به خود اجازه می دهد به نام کرد این همه جنایت مرتکب شود؟ آیا یادگرفتن کردی برای کسی که ادعای نبوغ می کند کار خیلی سختی است؟ کسی که همیشه ادعا می کند نابغه است.
۵- تظاهر به عدالت و برابری ، اما تعظیم دربرابر اوجالان، یعنی در پژاک و پ ک ک اگر کسی مطیع کامل رهبر مطلق نبود و یا نظرات مخالف ارائه دهد باید عملا از صحنه کنار برود و هیچ اعتراضی هم وارد نیست. چون در منطق شان، اعتراض کردن به معنای کوچک شمردن و خودبزرگ بینی است. در پژاک مقوله‌ تخصص، مدنظر نیست. معیار و ملاک برای دادن مسولیت به کسی، به میزان وابستگی تمام و کمال و اطاعت محض‌ آن فرد به رفتار و گفتار فرمانده‌ بستگی دارد و اجرای آنها بدون ارائه هیچ نظری. شخص را با اجبار به انجام کاری وادار می کنند تا در راهی قدم بردارد که آنها تعیین می‌کنند.
مهم ترین ویژگی – از بدو تاسیس پ.ک.ک – بی سوادی یا کم سواد بودن اکثر اعضای فرقه است که نوکران فریب خورده و چشم و گوش بسته باشند. حقیقت این است که این فرقه با افراد فهمیده و تحصیل کرده سرسازگاری ندارد و دانش وانتقاد و تفکر و تعقل را دشمن خود می‌داند زیرا با فرمول‌های ساختگی و بی اساس نمی‌توان این گونه افراد را فریب داد و به خدمت گرفت و از منتقدین و افراد آگاه ترس دارد و همه را مامور و جاسوس ناکجا آباد می خواند. چرا فقط افراد بی سواد فریب این فرقه ها را می خورند؟
چرا سرکردگان این فرقه ها اعضای معترض را بدون دادگاهی می کشند؟. (مانند د. ناصر از سوریه، دلیر ( آزاد طاهری ) از بوکان، عاکف ( خدر خرینگه ) از بوکان، حاملی از سوریه، دیلان از ( خوی )، ژینو از سردشت و …) که اعضای فرقه پژاک بودند و صرفا به خاطر اعتراض به عملکرد نادرست، بدون دادگاهی و هیات منصفه و وکیل کشته شدند. اینها فقط برای کتمان جنایات خود فرافکنی می کنند.
پژاک تعداد زیادی از اعضای خود را – به جرم‌های مختلف – در دادگاه‌های صحرایی محکوم و از بین برد شاید در بسیاری از دولت‌ها هنوز حکم اعدام اجرایی است؛ اما پژاک در عملیات تسویه درون – گروهی، اعضای خود را به قتل می‌رساند و بعد هم زیر تخته‌سنگ‌ها و یا در گوشه‌ایی از دره‌های عمیق دفن می‌کند و هیچ وقت هم جایش را اعلام نمی‌کند. اگر هم سئوال شود ، در جواب می‌گویند: فرار کرد بی شرف ! و ….
۶-حامی همیشگی اغتشاشات و آشوب ها و ترورها ، که آنها را جنبش دموکراتیک ملت‌ها می‌خواند. اگر پژاک هرگونه آشوب و اغتشاش را نشان دموکراتیک بودن می‌داند چرا خود به هیچ طرز فکر و رفتار بغیراز خود اجازه نمی‌دهد و با وحشتناکترین شیوه سرکوب می‌کند؟ آیا کسی در این فرقه حق دارد حتی یک انتقاد کوچک از اوجالان داشته باشد؟ مسلما نه. هرکس باید تفکرات اوجالان را قبول داشته باشد و بدون چون و چرا عملی کند. هیچ کس اجازه ابراز وجود و نظرات متفاوت را ندارد. قانون (یا با من یا علیه من) بر این فرقه حاکمیت دارد.
یا باید هرآنچه که تحمیل می‌شود بدون قید وشرط مورد پذیرش و عملی شود یا اینکه بعنوان مخالف و دشمن معرفی می‌گردی که شاید شانس توبه کردن هم نباشد. اینها گوشه‌ یی از موارد نقض دموکراسی و حاکمیت سیستم خودمحور و دیکتاتوری اوجالان است. ترور فیزیکی یا شخصیت یکی از کارآمدترین روش‌های فرقه برای به خدمت گیری انرژی افراد است. آیا این رفتارو سیاست ، دموکراسی است؟ پژاک تنها به ترور فکری و شخصیتی اعضای خود بسنده نکرده و آنرا در میان جامعه نیز اجرا می‌کند به نحوی که منتقد نظرات و افکار آنها ، محکوم به نابودی است.
۷-توهم و دروغی به نام زندانی سیاسی، آنهم در ساختن کمپین های امضا ” دفاع از حقوق زندانیان سیاسی “و مخالفت با ” سرکوب اوپوزیسیون “. اما زندانی سیاسی در قوانین هر کشوری تعریف مشخصی دارد و افرادی که این گروهک ها، آنها را زندانی سیاسی می نامند، در واقع اعضای آنها هستند که حین عملیات تروریستی مسلحانه دستگیر شده اند. آیا یک تروریست مسلح می تواند زندانی سیاسی تلقی شود؟
اگر این فرد دستگیر نشود و افراد بی گناهی را ترور کند آیا همین گروهک های طرفدار حقوق زندانیان سیاسی آنها را برای محاکه تحویل مقامات قضایی می دهند؟ یا تشویق به ترور بیشتر می کنند؟ شاید اگر روزی دادگاهی منصف برای دادخواهی، تشکیل شود باید سرکردگان این فرقه های تروریستی در آن محاکمه شوند که با فریب گروهی از جوان های بی سواد و ساده لوح آنها را وادار به ترور افراد بی گناه کرده اند و به هنگام دستگیری آنها را زندانی سیاسی می نامند. وقتی ترکیب این فرقه ها فاقد سواد است چگونه می توانند الفبای سیاست را بدانند چه رسد به این که زندانی سیاسی باشند؟ مثلا حسین خضری خانیک برای انجام عملیات و فعالیت های تروریستی در کرمانشاه دستگیر می شود و خود نیز به اعمالش اعتراف نمود اما پژاک پیش از اجرای حکم اعدام حسین ، را فعال مدنی و حقوق بشری معرفی می نمود، اما پس از اجرای حکم ، با آب و تاب به عضویت او در این فرقه اعتراف کردند تا شهید سازی کنند و حسین مظلومش بخوانند (و اکنون دیگر درلیست شهدای گروه قرار ندارد!).

در واقع، پژاک بسیار مشتاق و علاقمند به اعدام افراد دستگیر شده است که از طریق آن اعدام شدگان، برای خود نام و نانی، در بین دیگر جریان های سیاسی کردستان پیدا کرده و خود را بزرگ نشان دهد. خود در اروپا می نشینند و برای کسب شهرت و مال اندوزی مشتی جوان بی سواد را روانه کوه ها می کنند تا در حین عملیات تروریستی دستگیر شوند و آنها را زندانی سیاسی می نامند؟ اگر واقعا به حرف خود اعتقاد دارند چرا خود در عملیات شرکت نمی کنند و افتخار” زندانی سیاسی بودن “را نصیب خود نمی کنند؟ بعدها عبدالله اوجالان – رهبر فرقه های تروریستی پژاک و پ ک ک – در دیدار با وکلایش در زندان ایمرالی ( هتل ایمرالی ) به اعدام حسین خضری اشاره کرد و از او دفاع کرد.
مدعی طرفداری از “دموکراسی آزادی و انسانیت “، از یک تروریست دفاع می کند و از ” مردم ” هم خواسته است تا چنین کنند! پژاک اگر فرستادگانش پس از ترور، موفق به فرار بشوند که خوش شانس بوده اند و اگر هم دستگیر شوند باید در برابر دادگاه پاسخگو باشند و طبق قانون ایران عملیات مسلحانه علیه کشور و مردم ایران در حکم محاربه است و اعدام می گردند.
۸- فریب افکار عمومی و شهید سازی در فرقه پژاک ، خوره ای که به جان جوانان کرد ایرانی افتاده، امری رایج است زیرا هیچ ابایی هم از دروغ گفتن و وقاحت ندارد. یکی از سیاست‌های مداوم و کارآمد پژاک، پروژه‌ شهیدسازی است. با دست خود جوانان خام و ناآگاه، این مرز و بوم را به کُشتن می‌دهد و بعدا آنان را شهید می‌خواند. زمانی که یکی از جوانان ساده لوح و فریب خورده و شتشوی مغزی داده شده، برای عملیات تروریستی به ایران می فرستد و کشته می‌شود؛ پژاک با تمام نیرو و با اوج بزرگنمایی، شخص را قهرمان و بُتی می سازد و به مردم تحمیل می‌کند که پرستش کنند. در سایت های اینترنتی، مرثیه ها نوشته می شود… که مغز جوانان کٌرد را شستشو دهند و جذب کنند.
پژاک با این راهکار خواهان جای گرفتن در افکار عمومی است زیرا معتقد است که هرچه تعداد اعضای کشته‌ شده‌ و “شهید” بیشتر باشد به همان اندازه در میان ملت محبوب می شود و پایگاه قوی برای سیاست در جامعه پیدا می‌کند و جایگاهی در میان سازمان های حقوق بشری. به همین خاطر پژاک باتمام وجود خواستار کشته شدن اعضای جوان و فریب خورده است تا سران آن بیشتر به جاه و مقام و نام برسند.
تا با احساسات مردم بازی کنند و بعد خود را طرفدار حقوق بشر و آزادی جلوه دهند. خون ریختن افراد جوان و شهید و قهرمان جلوه دادنشان، روشی است که سران ترور از آن سود می‌جویند. اما از این خون ریختن‌ها چه کسی سود می‌برد؟ آیا کُردها بهره‌مند می‌شود؟ مردم ایران؟ نمونه بارز، شیرین علم هولی – با کد سازمانی روناهی – سال گذشته به اتهام عضویت در پژاک و همراه با بمب در تهران دستگیر شد- پژاک تاکید می کرد که شیرین، عضو اوست، بی سواد است و فارسی را به زور صحبت می کند و بازجویی وی فاقد وجاهت قانونی است.
این که شیرین بیسواد بود و ناآشنا به زبان فارسی ، خود حقیقت است اما پژاک در ماجرای شیرین بر روی نامه ای مانور داد که گویی شیرین در زندان نوشته و در آن از درد و رنج و شکنجه خود بحث کرده و متن کامل نامه را که به نام شیرین و به کام پژاک نوشته شده، نامه هایی که حتی عبدالرحمان حاجی احمدی، نیز نه سواد نوشتن آن را ندارد و نه توان روخوانی آن را، چه رسد به شیرین بیسواد که قربانی جاه طلبی های پژاک شد و امروزه در وب سایت خود درباره اش مرثیه نوشته اند.

۹-موج سازی و مرثیه های احساسی، امری است که پژاک برای اصالت غیرواقعی، در سایت رسمی خود، عکس و مشخصات افرادی را منتشر نموده، با این ادعا که از کشته‌شدگان این گروه اند؛ اما برخی ازآنها اصلا ایرانی نبوده‌اند، یا برخی از آنها قبل از تاسیس پژاک کشته‌شده‌ اند، یا بعضی‌ها در ایران کشته نشده بلکه در درگیری با نیروهای ترکیه کشته شده‌اند. مثلا افرادی چون فرزادکمانگر، فرهادوکیلی و علی حیدریان که – رسانه های دولتی اعلام کردند که درسال ۸۵ برای انجام ماموریت بمب‌گذاری که از سوی پژاک به آنها محول شده بود؛ به تهران می‌آیند و تقریبا با ۱۰ کیلو TNT – دستگیر و بعد اعدام می‌شوند، که همانا اعدام چاره درد نبوده و نیست، اما. ( شیرین علم‌هولی – به تهران می‌آید و پس از انفجار بمب در اوایل خرداد ۸۷ ، دستگیر و بعدا اعدام می‌شود).
نکته قابل تامل اینکه، پژاک مسئولیت بمب‌گذاری را برعهده می‌گیرد و در سایت خود می‌گوید و حتی حاج احمدی باافتخار در مصاحبه با روزنامه ایتالیایی می‌گوید: ما مدتی قبل در تهران اقدام به بمب‌گذاری موفق نمودیم. در واقع پژاک، این افراد ساده‌لوح را پس از بهره‌برداری، همچون دستمالی بی‌ارزشی به گوشه‌ایی پرتاب می کند و سوءاستفاده‌ ابزاری و فریب پژاک برای همگان فاش می شود. آیا کردها نباید پرسش کنند که این افراد قربانی می شوند تا پژاک، در برابر رسانه ها و افکار عمومی مظلوم نمایی کند و خود را حامی حقوق بشر و حقوق کردها معرفی کند؟
چرا پژاک دست از خشونت برنمی دارد ؟ چرا این همه تناقض در عمل و گفتار دارند؟ نمونه دیگر مورد پرسش، فرزاد کمانگر، که حکومت اظهار داشت ” سال ۱۳۸۵ به دستور فرقه پژاک قصد داشت یک بمب را با هدف انفجار جابجا کند، قبل از انتقال آن به داخل شهر، همراه با بمب مذکور دستگیر شد. او هم مانند عبدالمالک ریگی شوکه شده بود و باور نمی کرد اما به مقامات قضایی تحویل داده شد و مانند هر مجرم دیگر به دار آویخته شد” اما بعد پژاک و هوادارانش – و افراد مشهور به فعال حقوق بشری در کردستان – در سایت های اجتماعی و عمومی و رسانه ها و … فریاد زدند و مرثیه ها نوشتند که ” فرزاد، فعال حقوق بشر و معلمی ساده بیش نیست و بی گناه است” و هنوز هم واقعیت امر بر کسی روشن نشده است ، گروهی منتقد می گویند ” اگر چنین است چرا هزاران معلم در این سرزمین اعدام نمی شوند ؟
او معلمی بود که همراه با بمب دستگیر شد، مگر در دادگاه بر اساس شایعه، حکمی را می پذیرد؟ (پیش از اعدام فرزاد صراحتا اعلام کرد که وی عضو آن بوده است و با این کار بر ادعاهای قبلی اش خط بطلان کشید. چون دستگیری و اعدام فرزاد کمانگر پرسروصدا بود و این فرقه را از نظر تبلیغاتی تغذیه کرد، البته خانواده کمانگر هم بهره ها بردند. مهرداد کمانگر برادر فرزاد، پناهنده فرانسه شد و در پاریس در یک کازینو کار می کند. شیرزاد کمانگر برادر دیگر فرزاد بلافاصله به عضویت شورای رهبری فرقه پژاک در آمد) ” ، حال جدای از طرح این مسائل خصوصی بی مورد – و بدون در نظر گرفتن صحت و یا سقم اش و یا بی توجه به موج احساسی که او را همسنگ معلم های جان باخته ای چون فرخ رو پارسا، خانعلی، پرویز ناتل خانلری و ….می خوانند !- می توان پرسید که براستی چه کسی برنده و ذینفع این اعدام بود؟ … جز پژاک، هیچ کس!

۱۰-استفاده ابزاری از کودکان ، نشانه دیگری از اینکه پژاک برای اهداف خود، حد و مرزی را نمی شناسد و حتی به کودکان نیز رحم نمی کند. در اساسنمامه پژاک با نوشتن موارد فریبنده ۱۸ سال سن تمام، می خواهد حتی تروریسم خود را در چارچوبی حقوقی جلوه دهد اما کودکان چه می کنند؟ فرقه ای که حتی به اساسنامه خود نیز معتقد نیست چگونه می تواند ادعای ” مبارزه ” برای کرد کند؟
چند نمونه از موارد متناقض مربوط به سن اعضا هنگام عضویت و پایین تر از ۱۸ سال بودن آنها می آوریم وبعضی از افراد حتی هنگام کشته شدن نیز پایین تر از ۱۸ سال سن داشتند. یکی از روزنامه دانمارک نوشت که ” پ ک ک از کودکان برای جنگ استفاده می کند” و یاعکس هایی که منوچهر زنوزی – مدیر سابق روز تی وی – منتشر کرد که کودکانی را نشان می دهد که بین ۱۴ الی ۱۶ سال دارند و حتی خودش نیزگفت که ” کودکان ۸ الی ۹ ساله را نیز در اردوگاههای پ ک ک دیده است و بیشترین کودکان اردوگاهها از ایران و اروپا هستند بدون آنکه والدین شان همراه آنان باشند. کوچک ترین آنها آموزش نظری و بزرگترها آموزش استفاده از اسلحه می بینند و تاریخ کرد – با تاکید بر آشنایی با عبدالله اوجالان رهبر پ ک ک – می خوانند. در یک اردوگاه پناهندگان در عراق یک خانواده کرد سوریه را دیدم. آنها به دنبال دخترشان آمده بودند که پ ک ک وی را فراری داده بود. نیروهای امنیتی لبنان یک گروه از اعضای پ ک ک را در بیروت دستگیر کردند که در لبنان برای اسرائیل جاسوسی می کردند. قبلا فریب شعارهای خیالی پ ک ک را خورده بودند” و کسی هم تکذیبش نکرد!
۱۱-پ ک ک. پژاک، هر دو یکی است. فرقه پژاک – به سرکردگی عبدالرحمن حاج احمدی – در سال ۲۰۰۳ زیر چتر پ ک ک تاسیس شد. گرچه همیشه ادعا کرده اند که جدای از همدیگرند و هیچ ارتباطی با هم ندارند اما تمامی شواهد خلاف این امررا ثابت می کند. دلایلی متعددی برای این وجود دارد:
۱-تمامی اعضای هر دو فرقه، بر این واقعیت صحه گذاشته اند که هر دو فرقه یکی است و تبادل اعضا در میان این دو امری متداول.
۲-در سال ۲۰۰۳ پژاک به صورت شاخه ای از پ ک ک با هدف ایجاد خشونت و ترویج ترور در کردستان ایران تاسیس شد و تمامی اسناد و مدارک و بیانیه های این فرقه نشان می دهد که اعضای اولیه تشکیل دهنده آن همان اعضای پ ک ک و بیشتر از کردهای ایرانی می باشند.
۳-پژاک و پ ک ک همیشه بر شخص اوجالان به عنوان رهبر مطلق و بلامنازع خود تاکید داشته و دارند. پژاک و پ ک ک ،یک فرقه با دو نام متفاوت اند. علی رغم ادعای فرقه پژاک و چتر حامی اش پ ک ک به رهبری عبدالله اوجالان که همیشه با بوق و کرنا اعلام آتش بس می کنند، خود را طرفدار دموکراسی و آزادی مردم کرد می دانند، هر روز شاهد خشونت و ترور توسط این فرقه هستیم که بعد خود رسما مسئولیت آن را برعهده می گیرند و پژاک و پ ک ک مخل امنیت مردم کرد شده اند.
۴-تامین دارایی پژاک از کمیته‌ مرکزی بودجه و دارایی پ.ک.ک صورت می گیرد. هرکدام از احزاب هر چقدر درآمد ماهیانه داشته باشند باید در نشست کمیته‌ی مرکزی بودجه و دارایی تحویل داده و آنان بودجه‌ ماهانه‌ی گروه را مشخص و تحویل ‌دهند. وابستگی فکری، سیاسی، مالی. لجستیک به پ.ک.ک آیا نشانه استقلال پژاک است؟

۵- پ.ک.ک ، سرمجموعه و صاحب این گروه‌هاست، که پژاک یکی از آنهاست و هیچ کاری بدون اطلاع و دستور او عملی نخواهد شد.
۶- جابه‌جایی اعضا در بین هردو گروه. معمولا افراد جذب شده مستقیما در کمپ‌های HPG ( شاخه‌ی نظامی پ.ک.ک ) آموزش می‌بینند و بعد از اتمام دوره با مدنظر گرفتن نکات امنیتی، سیاسی و فکری تعدادی را برای کار در پژاک اعزام می‌کنند در واقع سیستم آموزشی واحدی را دارا هستند.
۷-پیروی از یک شخص بعنوان رهبر واحد. این در حالیست که پژاک و پ.ک.ک هردو خود را دو حزب مجزا از هم می‌دانند که تنها با همدیگر همکاری دارند؛ آیا دو حزب متفاوت، یک شخص را بعنوان رهبر خود قبول دارند؟
۸-ایدئولوژی مارکسیست – لنینیستی – ریشه‌ی فکری و کاری پژاک و پ.ک.ک – که خود آن را ایدئولوژی آپوچیتی می‌نامند.
۹- اساسنامه و برنامه‌ کاری همسان بر مبنای کنفدرالیزم دموکراتیک. (ارائه شده از جانب اوجالان بعنوان خط ‌مشی فکری تمامیه احزاب منشعب از پ.ک.ک. و پژاک هم بدون هیچ کم و کاستی خواهان اجرای آن در ایران است. یعنی استراتژی سیاسی هردو براساس اجرای سیستم کنفدرالیزم دموکراتیک در هر چهار بخش کردستان و کردهای عراق که پرسیدند: اوجالان که سالها با جمهوری اسلامی ایران همکاری کرد، کمک سازمان امنیت سوریه بود و علیه صدام حسین گلوله ای شلیک نکرد، چگونه می تواند مدعی ۴ کردستان باشد ؟) و من کرد ایرانی، چرا باید دنبال و پیرو اوجالان باشم ؟
علی رغم وجود دلایل متعدد مبنی بر این که پژاک شاخه ای از پ ک ک است ( پژاک = پ ک ک )، حسین ماهر (از شورای رهبری پ ک ک) از فرقه تروریستی پژاک خواست که امسال در قبال ایران خشونت بیشتری به خرج بدهد.
در اظهارات وی – منعکس شده در سایت پژاک- نکاتی کاملا ضد و نقیض به چشم می خورد. زیرا می گوید :”خلق مان در شرق کردستان تابحال مطالباتش را به شکلی دموکراتیک برزبان آورده است. در سال های گذشته کماکان آن را برزبان آورده و امسال نیز PJAK منشور چاره‌یابی دموکراتیک حل مسئله‌ کرد را ارائه داد که” پژاک می‌بایست تصمیات رادیکال‌تری را در زمینه عملیات نظامی اتخاد کند.
باید توجه داشت که پس از حملات یازده سپتامبر، پ ک ک برای این که شامل لیست تروریستی آمریکا نشود، اسم خود را به کنگره دموکراسی کردستان ( کادک ) تغییر داد . پ ک ک گروه های کوچکی از خود ایجاد کرد تا از حملات ترکیه و حملات احتمالی آمریکا مصون بماند. این تقسیم اعضا به صورت گروههای کوچک در عراق، سوریه و ایران انجام شد.
در کردستان عراق به نام حزب راه حل دموکراتیک کردستان و در ایران حزب حیات آزاد کردستان ( پژاک ) تشکیل شد. افرادی مانند عبدالرحمان حاج احمدی، احسان واریا،آکف زاگرس و گلستان دوغان که از سران پژاک هستند از اعضای مهم و سابق پ ک ک بودند”. حاج احمدی در پاسخ به سوال روزنامه یونانی گفت: ” ما دو حزب برادر و از یک هسته هستیم “. اما جمیل باییک گفت: ” پ ک ک پژاک را تاسیس کرد و از آن حمایت می نماید “. این دو فرقه هر دو از رهبری مشترک عبدالله اوجالان پیروی می کنند.

۱۰-رجز خوانی، شانتاژ، عقده گشایی در سایت ها و وبلاگ ها و آخر الامر هم کسی گفتار و نوشتار حضرات را متوجه نمی شود که فرقه پژاک به دنبال چه می گردد؟ جز اتهام و شانتاژ و عقده گشایی ، هنری دیگر دارد ؟ اما در برابر نقدها، اعضا یا طرفداران این گروه به جای ارائه پاسخی منطقی و مستند برای تایید یا رد مطالب، به فحش و ناسزا روی می آورند که این خود نشانه سطح پایین آگاهی و دانش اعضا یا طرفداران آن است. البته پژاک از روز تاسیس اش تا به ‌حال، هزاران بار این حرف‌های عوامفریبانه را تکرار کرده. پژاکی‌ها خود به آنچه می‌گویند، باور و اعتقادی ندارند چون حقیقت و و اقعیتی نیست که درراستای خدمت به بشر و انسانیت باشد. انگاه جامعه کردها، این حرف‌های بی‌اساس و دروغ را باور می کنند؟ به همین علت ، مردمان آگاه و با شناخت، پژاک، را پژواک خیانت می نامند و آنان را فرقه ای منزوی و بی ماهیت می دانند.
۱۱- مواد مخدر منبع عمده مالی پ ک ک و پژاک است. زیرا سازمان های تروریستی بر دو پایه استوارند: ایدئولوژیکی – سیاسی و دومی اقتصادی. به هر حال در جاهایی که خلا قدرت دولت ها وجود دارد این سازمان ها خیلی زود رشد می کنند. آنها برای خرید اسلحه،مواد منفجره و نیازهای روزانه خود به پول نیاز دارند. در بین روش های درآمدزایی، قاچاق مواد مخدر بهترین آنهاست. یکی از مهم ترین مناطق حوزه پخش مواد برای پ ک ک اروپا می باشد که ۸۰ در صد پخش را در آن بر عهده دارد. پ ک ک به یکی از اربابان واقعی مواد مخدر تبدیل شد که در میان هلال طلایی ( از پاکستان، افغانستان، ایران و ترکیه ) تا اروپا رقیبی ندارد. هزاران هواخواه پ ک ک در اروپا شبکه بزرگ پخش مواد مخدر را بر عهده دارند.
به گزارش اینترپل ( پلیس بین الملل ) در سال ۱۹۹۲ پ ک ک ۸۰ کنترل مواد مخدر اروپا را در دست دارد. پژاک نیز به عنوان شاخه ایرانی پ ک ک نقش اساسی را به ویژه در مرز های ایران ایفا می کند. در گزارشات سالانه پلیس بین الملل ( اینترپل ) چنین آمده است: “بین ۶۰ الی ۷۰ درصد مواد مخدر وارده به اروپا از طریق استانبول انجام می شود. ۱۷۸ تشکیلات کردی تحت کنترل پ ک ک و پژاک مستقیما در ترانزیت مواد مخدر دخالت دارند. دادستان کل آلمان نیز در یک کنفرانس مطبوعاتی گفت: “۸۰ درصد مواد مخدر مصرفی در آلمان توسط اعضای پ ک ک و پژاک تامین می گردد”.
اما عبدالرحمان حاجی احمدی سرکرده پژاک در آلمان زندگی می کند. بسیاری از اعضای دستگیر شده فرقه ها ی پژاک و پ ک ک نیز در بازجویی ها به این نکته اعتراف کرده اند که در آمد حاصله از مواد مخدر را برای تامین هزینه های فرقه های خود صرف می کنند. این فرقه ها ادعای باصطلاح ” مبارزه ” برای کردها را می کنند اما با نگاهی به این گزارشات، ماهیت واقعی آنها مشخص می گردد. در گزارشی در سایت وزارت دفاع انگلیس نیز بر لزوم برخورد قاطع با فرقه پژاک برای جلوگیری از ترانزیت و پخش مواد مخدر تاکید شده است.
در این دو فرقه واحد ” گمرک ” وجود دارد که وظیفه دارند در نقاط مرزی و محل تردد قاچاقچیان مواد مخدر، مستقر شود و تضمین ترانزیت مواد مخدر را برعهده بگیرند، یعنی نگهبانی دهند تا قاچاقچیان عبور کند. از قبل با قاچاقچیان هماهنگ هستند. هنگامی که محموله به نقطه مرزی محل عبور می رسد واحد گمرک پس از ارزیابی و بازرسی ، متناسب با ارزش و میزان بار، به صورت علنی “حق گمرک ” دریافت می کند. کردهای مناطق مرزی از این موضوع مطلع هستند. ترانزیت مواد مخدر از طریق عوامل پ ک ک هم در ترکیه ادامه می یابد تا به اروپا می رسد. عوامل این فرقه در اروپا – بویژه در میان کردهای آلمان و بلژیک- وظیفه فروش مواد به اروپائیان را بر عهده دارند. گزارشات متعدد پلیس کشورهای اروپایی موید این مطلب است. پول حاصله از این راه مواد مخدر، منبع اصلی درامد فرقه پژاک می باشد. حتی بعضی از اعضا گاهی پول کلانی را بر می دارند و فرار می کنند مانند هه وال مانشت که اصالتا ایلامی بود.
۱۲- جامعه کردها، تروریست نیست، بلکه کردهای شریف و نجیب، ملتی هشیار و آگاه و بیدارند و به جای احساساتی بودن، واقع بین هستند. در خاورمیانه، تفکر غالب بر جامعه با ترور و تروریسم هم‌پیمان نمی شوند. اکنون این فرقه‌ی تروریستی با این وعده و وعیدهای خیالی خویش، گمان می‌کند که مردم انسان دوست و اهل زیبایی و زندگی کُرد و ایرانی، ملتی با هزاران سال تاریخ شرافت و کرامت، اجازه نفوذ ترور در زندگیشان را خواهند داد.
اما کرد ها خاطرات تلخی از جنگها ونا آرامی ها دارند. از روز نخست تا امروز، مردم کرد را با مصیبت ها و مشکلات فراوانی روبرو کرده است، حتی اعضای فریب خورده آن نیز دچار سردرگمی اند . این فرقه که با ترور و خشونت شکل گرفت، همواره می خواهد خود را با تبلیغات و پرخاش در برابر نقدها، تبرئه کند و خود را تشکیلاتی با اهداف سیاسی در راستای کرد قلمداد کند اما آیا چنین است ؟ … پژاک ادعا می کند، یکه تاز میدان مسائل کردی است و خود را نماینده کردها می داند اما امروزه در موضع ضعف قرار دارد که حتی احزاب کردی مخالف ایران هم حاضر به گفتگو با آن نیستند و این یعنی عدم مشروعیت پژاک حتی در نزد مخالفان ایران.
احزابی مانند کومله و دموکرات – که سابقه سال ها فعالیت دارند – در بیان علل مخالفت خود با پژاک همیشه عنوان کرده اند که ” پژاک یک فرقه مشکوک و بی پایه است که با حمایت اسرائیل و آمریکا و توسط پ ک ک جهت پیشبرد اهداف پ ک ک و فشار بر ایران تاسیس شده و به محض این که پ ک ک به اهدافش برسد این فرقه را منحل خواهد کرد چرا که این جریان برخاسته از اراده مردم کرد نیست”، یعنی نمی خواهند که با این فرقه ، مذاکره و همکاری داشته باشند. (البته رحمان حاج احمدی از اعضای اخراجی حزب دموکرات است ) و در پاسخ به اینکه ” چرا پژاک با دیگر احزاب کرد مخالف ایران متحد نمی شود ؟ شیرزاد کمانگر گفت :” ما در این زمینه تلاش های زیادی انجام داده ایم اما متاسفانه احزاب دموکرات و کومله همیشه به ما جواب رد داده اند “.
پس از این که فرقه پژاک طی چند عملیات تروریستی تعدادی سرباز و غیر نظامی کرد را در مناطق کردنشین ایران هدف قرار داد تمام انسان های آزاده و رسانه های مختلف این حرکت را ترور وحشیانه قلمداد کرده و آن را محکوم کردند. روزنامه انگلیسی زبان ترند چاپ باکو پژاک را یک” باند راهزنان “نامید و نوشت: با این گونه رفتارهای غیرانسانی به چهره مردم کرد لطمه وارد می سازد در حالی که هیچ وقت نماینده مردم کرد نیست “.
پژاک در توجیه ترورمرزبانان مریوان اعلام کرد: «این عملیات، مقابل به مثل در برابر اعدام حسین خضری بوده است.» پژاک در سایت رسمی خود مسئولیت این ترورها را برعهده گرفت. اما چه فرقی بین مقابله به مثل پژاک و ترور وجود دارد؟ پژاک اصطلاح مقابله به مثل را راهکاری برای توجیه عملکردهای تروریستی خویش بیان می‌دارد. در چه قالبی می‌توان تعریف کرد؟

جز اینکه گفت: پژاک تهدیدی بزرگ علیه کردها است بیشترین کشته در کردستان، ناشی از درگیرهای گروهک ها بود که مردم غیر نظامی فدا شدند. این گروهک ها بیشترین تعداد کردها را خودشان اعدام کرده اند. بیشترین میزان ترانزیت و پخش مواد مخدر در کردستان توسط این فرقه ها ( به ویژه پژاک ) انجام شده است . این فرقه ها مدارس ساخت دولت در مناطق کردنشین را تخریب می کرند و معلمان را کشتند .

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *