در سوم سپتامبر سمکو سرهلدان از فرماندهان ارشد پژاک در درگیری با نیروهای ایران کشته شد
به گزارش انجمن بی تاوان،روز سوم سپتامبر ۲۰۱۱ سمکو سرهلدان از فرماندهان ارشد پژاک وابسته به پکک در درگیری با نیروهای سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی کشته شد. این رخداد در اواخر درگیریهای چند ماهه پژاک در مناطق کوهستانی غرب کشور به وقع پیوست که طی آن این گروه تروریستی ضمن دادن تلفات سنگین انسانی، کوه مهم و استراتژیک موسوم به جاسوسان را نیز از دست داد. این حملات و در پی آن این شکست سنگین پژاک در حالی صورت میگرفت که این شاخه پ.ک.ک در هفتمین سال تاسیس خود توسط عثمان اوجالان به سر میبرد و سخت مشغول تبلیغات برای جذب عضو و نمایش قدرت به ویژه در مقابل احزاب سنتی کومله و حزب دموکرات کردستان ایران بود تا خود را تنها گروهی معرفی کند که «توانایی» مقابله مسلحانه با جمهوری اسلامی ایران را دارد و این احزاب سنتی را از زبان عبدالرحمن حاجی احمدی رئیس وقت خود احزاب «کمپ نشین» معرفی نمود که هیچ فعالیت مسلحانهای ندارند. اما نکته مهم این است برنامهریزی پژاک بر اساس دستورات سران ترکیهای قندیل اشتباه بود. چون آنها محاسبات خود در مورد ایران را براساس همان فرمولی انجام دادند که در برابر ترکیه انجام میدهند. برخلاف نیروهای مسلح ترکیه، نیروهای مسلح ایران اعتقادیاند و نمیتوان با آنها مقابله نمود. عبدالله اوجالان، رهبر پ.ک.ک و پژاک نیز در دوره قبل از دستگیری در یکی از اظهارات خود میگوید نباید ایران را همانند ترکیه ببینیم. چون نیروهای آن دارای ایدئولوژی و اعتقاد هستند. لذا مقابله با آن ممکن نیست اما ظاهرا سران پژاک حتی اظهارات رهبر خود را نیز نخوانده بودند.
شکست پژاک که نمونه اوج آن در کشته شدن سمکو سرهلدان از فرماندهان مهم و ارشد آن فرقه بود از ابعاد مختلف حائز اهمیت است:
– پژاک در حالی که تصور میکرد دلیل اصلی عدم تحرک مسلحانه کومله و دموکرات عدم علاقه آنها به جنگ با ایران است، پس از شکست در درگیریهای مسلحانه تابستان ۲۰۱۱ متوجه شد دلیل اصلی انفعال مخالفان، قدرت نظامی ایران است که سبب ترس و وحشت دو حزب مذکور شده و آنها تجربه شکست و فرار از دست ایران را دارند. این تجربه نصیب پژاک نیز شد به طوری که سران پژاک در آن دوره به اقلیم کردستان التماس کردند با وساطت از ایران بخواهد حملات را متوقف نماید و در همین راستا بود که پژاک تعهد داد از داخل خاک اقلیم کردستان تا دو کیلومتری مرز حتی تردد نیز نکند و بدین ترتیب از حملات ایران در امان خواهد ماند. این شکست و درخواست وساطت سبب شد تا حتی در داخل این فرقه نیز اختلافات تشدید شد و اعضای ارشد یکدیگر را به عامل شکست بودن متهم نمودند.
– از طرف دیگر، پژاک در طی عمر کوتاه خود همیشه مدعی استقلال از پ.ک.ک بود. اما کومله و دموکرات که آن را حزبی متعلق به کردهای ترکیه و شاخهای از پ.ک.ک معرفی میکردند که نباید در امور کردهای ایران دخالت کند. پس از این شکست و از دست دادن مواضع مهم و استراتژیک، مراد کاراییلان رهبر پ.ک.ک به صورت علنی به مسئله پژاک و شکست آن پرداخت و به پژاک دستور داد اعضای خود را از نزدیک مرز ایران دور کند. این موضع کاراییلان واکنشهای مختلفی در پی داشت. نخست این که ثابت شد پژاک استقلال ندارد و ریاست عبدالرحمن حاجی احمدی صوری است و در اصل سران پ.ک.ک آن را هدایت می کنند. دوم این که لحن اظهارات کاراییلان حاکی از ترس شدید از ادامه حملات ایران بود. هواداران پژاک نیز از آن انتقاد کردند و این گروه با ریزش اعضا و هواداران مواجه شد.
– پ.ک.ک برای مشغول کردن اعضای پژاک و از یاد بردن شکست سنگین در برابر ایران، آنها را به مناطق کردنشین سوریه فرستاد که بحران داخلی سوریه در آن تازه شروع شده بود و این نیز ثابت کرد سیاست پ.ک.ک نه در راستای «دفاع از حقوق کردها» بلکه با هدف فریب جوانان کُرد ایران است و با شستشوی مغزی و فریب آنها را برای کشته شدن به ترکیه و سوریه میفرستد.