تخلیه فکری، روحی، شخصیتی
پژاک یکی از فرقههایی است که باچارچوبهای قالب، خشک و خشن فکری تحمیل شده بر اعضای آن جریان دارد. این افکار طرحریزی شده توسط اوجالان (رهبر زندانی پژاک)، بهترین راهکار برای تسخیر فکر، جان و شخصیت اعضای آن است. معیارهای ناانسانی و خشن تحمیل شده در قالب ایدئولوژی به هریک از اعضای این فرقهی تروریستی، پیامدهایی را در تخریب شخصیت آنان بهمراه دارد که خودکشی یکی از آنهاست.
خودکشی در عرصههای گوناگون دارای تعاریف مختلف و رنگارنگی است؛ اما کلیترین و جامعترین این تعاریف جوانب روحی و فکری را مدنظر قرار میدهد. از مهمترین دلایل خودکشی به بنبست رسدن افراد است. این بنبستها شاید برای هرکسی متفاوت باشد اما ریشه و دلیل اصلی آنها، به تخلیه روحی و فکری شخص برمیگردد.
رسیدن به این مرحله در پژاک، دارای مراحلی قبلی میباشد که بامرور زمان تکمیل و به ماکسیمم خود میرسد. در پژاک رسم براین است که هرچی و هرکسی بودهایی، به کناری گذاشته میشود و از روز عضویت در این فرقه، باید طبق گفتهها و اعمال دیکته و تحمیل شدهی آنها رفتار کرد. فرد از هر لحاظ تخلیه میشود. تمام گذشتهی اشخاص رد و مهری باطل بر آن نقش میبندد. به عبارتی دیگر، پژاک از همان بدو ورود افراد، با این جمله پروژهی تخریب و تخلیه شخصیتی را شروع میکند، (گذشتهی شما برای ما هیچ اهمیتی ندارد؛ چون همهی کردار، رفتار و شخصیت شما در واقع انعکاسی از سیستم حاکم بوده و شما تنها در حد جسم وجود داشتهاید و…)
این سخنان اولین ضربهی مرگبار را به شخص وارد میکند. مرحله بعدی حذف و سیاه کردن تمام گذشته اشخاص است. در این مرحله فرمولهایی بعنوان آلترناتیو شخصیت قبلی فرد ارائه میگردد. بهتر است بگوئیم تحمیل میگردد؛ چون هیچ کس حق ندارد بغیر از قالبهای تحمیل شده پژاک سخنی بگوید و یا عملی را انجام دهد. فُرمات کردن شخصیت، افکار،دیدگاهها، رفتار، کردار و… شخص، و در مرحله بعدی نصب مراحل ویندوز جدید و فرصتی کوتاه برای بالاآمدن یا به اصطلاح (لودشدن) برنامه است. اصل کاری همین است چون بعد از نصب کامل ویندوز، برنامههای کاربردی و جانبی دیگر به مروز زمان و براساس نیازهای روزانه و مرحلهایی نصب میگردند.
این مثال شاید نمونهیی خوبی برای چگونگی مولکولی کردن موجودات سلولی باشد. بعدها و بامرور زمان، افکار و دیدگاههای پژاک آنقدر تکرار میشوند تا ملکهی ذهن افراد گردد. آنانی که حافظهی پایدارشان به خوبی فُرمات نشده و در نتیجه برنامههای جدید را نیز به خوبی نمیپذیرند؛ دو راه دارند. دسته اول آنانی هستند که بخاطر عدم حق استعفا در پژاک، مجبور به فرار میشوند و خود را از قالبهای بردگی تحمیل شده تروریستها نجات میدهند. دسته دوم هم آنانی هستند که توان و یا جرأت فرار کردن ندارند و باید بقیه عمر خود را در (آرنا) بعنوان گلادیاتور اوجالان و پژاک سپری کنند. به دلیل طولانی بودن زمان و محدودیت توان انسانها، گروهی از این دسته که به اوج ذلت وخواری خود پی برده و راهی را نمییابند و قادر به ادامه این راه هم نیستند؛ به گزینهی خودکشی پناه میبردند. اکثریت قریب به اتفاق این دسته از افراد که خودکشی میکنند؛ زیر ۲۳ سال سن دارند. اکنون تجسم کنید و خود را در شرایط یکی از این قربانیان بگذارید؛ نه راه برگشت دارید و نه قادر به ادامه راه هستید و از طرف دیگر توان مقاومت در برابر پروژه مولکولی کردن سلولهایتان در برابر قالبهای ناانسانی و خشونتآمیز پژاک را ندارید؛ چکار میکردید؟