برای مدتها اقلیم کردستان عراق با ظاهر پر زرق و برقی که با رسانههای آن منطقه به خورد کُردهای ایران داده میشد هم از لحاظ فضای بازتری که موجب جلوهگر شدن ظواهر فرهنگی کُردها میشد و هم به دلیل تزریق دلار و پول نفت بادآورده که در این اواخر افزایش یافته بود به یک جذابیت برای برخی از کُردهای ایران تبدیل شد.
تزریق این پولهای بادآورده اما موقتی سبب شده بود جلوههای مادی اما ظاهری زندگی در این منطقه بیشتر به چشم بیاید و بسیاری از جامعه ایرانی را به این نتیجهگیری اشتباه برساند که منطقه اقلیم کردستان به یک توسعه، رشد اقتصادی و پیشرفتی رسیده است.
بسیاری از آن به عنوان یک الگو از اداره حکومت و مناطق کُردنشین توسط خود کُردها یاد میکردند.
اما وابستگی شدید این منطقه به بودجه عراق، نفتی که آن را به دولت مرکزی نمیفرستادند و عواید همسایگی و مرز مشترک با دو کشور ایران و ترکیه به حاکمین این منطقه امکانی داده بود که برای مدتی توانستند ولخرجیهایی در اقلیم داشته باشند.
گسترش فساد مالی در میان حاکمین اقلیم، قرارداد غیرشفاف و غیرقانونی نفت با ترکیه و قطع ارسال بودجه حقوق کارکنان اقلیم توسط حکومت مرکزی عراق که دلیل اصلی آن عدم استرداد نفت یا عواید فروش آن به بغداد بود، سبب شد فشارهای مالی به اقلیم افرایش یابد.
ناتوانی حاکمین اقلیم از پرداخت حقوق کارکنان همین حکومت، فشارها را بر مردم هم افزایش داد و نارضایتیهای روی هم انباشته شده مردم را در اقلیم به خیابانها کشاند.
تظاهرات مختلف در شهرها شکل گرفت که به آتش کشیده شدن دفاتر همه احزاب نشان میداد که مردم از همه سیاستمداران و حاکمین اقلیم زده شدهاند و آنها را قبول ندارند.
سرکوب تظاهرات، دستگیریهای گسترده، فشار بر رسانهها و تعطیلی برخی از آنها موجب شد سراب و مدینه فاضله اقلیم فرو بریزد.
سقوطی چنان سنگین که پیامهای زیادی با خود داشت از جمله اینکه توسعه، زندگی مناسب، رعایت حقوق کُردها و برآورده شدن آمال و آرزوهای آنها تنها با جدا شدن و تشکیل منطقه فدرالی یا کشور مجزا شدنی نیست.
برعکس جمله آخر این مطلب، کردستان عراق اگر جدا بشود محکمتر زمین میخورد. اگر با عراق بماند برایش بهتر است. خیال خام است که فکر کنند با تجزیه شق القمر میکنند…
خیال بافی است