۲ آذر ۱۴۰۳

واکاوی رویکردهای دیپلماسی ژئوپلوتیک ترکیه

  • ۳۱ تیر ۱۳۹۴
  • ۲۱۵ بازدید
  • ۰

انجمن بی تاوان آذربایجان غربی : دولت اسلام گرای ترکیه،از زمان روی کار آمدن در سال ۲۰۰۲ ،سیاستهای اقتصادی را پیش گرفت که توانست رشد اقتصادی مناسبی را کسب کند .این موفقیت ها اولاًبه دلیل آزاد سازی انجام شده در سالهای قبل و نیز شرایط خاص منطقه انجام پذیر شد. دولت ترکیه احساس می کرد می تواند با توجه به اوضاع اقتصادی کشور،هر نوع سیاستی را در پیش گیرد بی آنکه کوچکترین آسیبی در سبد رایش اتفاق بیفتد.
مذهبی هایی که به حزب عدالت و توسعه رای داده بودند انتظاراتی داشتند، اما دولت بعد از کسب موفقیتهای اقتصادی و بالا رفتن میزان رایش در انتخابات بعدی از آنها غافل شد و نیز این افزایش آرا باعث شد از نظر حزب حاکم تنها نقطه ی قابل اتکا،بهبود اوضاع اقتصادی کشور باشد.و نیز از خواسته های اجتماعی مردم غافل شود و همان راهی را رفت که دولتهای مرتجع منطقه پیش از وی رفته بودند اما اینان کمی زیرکانه تر گام در این راه نهادند و سعی کرد در منطقه با سیاستهای آمریکا همکاری نمایند و بدون در نظر گرفتن غرور ملی،سعی کرد فقط موانع اقتصادی را حل و فصل نماید و احساس می کرد به وسیله ی بهبود اقتصادی خواهد توانست اکثریت جامعه را، راضی نگه دارد.حرکتهای انقلابی ای هم که طی سالهای اخیر در قبال اسراییل انجام داد که با گذشت زمان فریب بودن آنها برای مردم منطقه و کشورش آشکار شد و آب سرد تمام فعالیتهای فریب کارانه ی ترکیه،بیداری اسلامی بود.دولت اسلام گرای ترکیه به جای حمایت از اسلام در کشورهای به پا خواسته،از حضور رژیمهای لاییک در این کشورها حمایت کرد.الان دولت ترکیه با سه دسته خواسته از سه جنش مختلف روبه روست:۱.از یکسو علویان ترکیه به دلیل حرکتهای توهین آمیز،اقداماتی مانند نامگذاری مناطق ترکیه براساس نام کسانی که در کشتار علویان دست داشته اند، از دولت ترکیه به شدت ناراحتند،دولت ترکیه با اینکار سعی داشت سنی مذهبان را راضی نگه دارد.۲.کردها به دلیل عملی نشدن قولهای دولت،مبنی بر آزادسازی ناراضی اند و به خواسته هایشان نرسیده اند.۳.کل جامعه مسلمان ترکیه از روابط این کشور با اسراییل به عنوان بزرگترین دشمن مسلمانان ناراضی اند.اینها مشکلاتی بودند که طی دو سال اخیر در جامعه ترکیه دیده می شود و دولت نمی توانست پاسخ های روشنی به این انتظارات بدهد.علویان و شیعیان از وضعیت خود به شدت ناراضی اند،مذهبشان به رسمیت شناخته نمی شود هر روز شاهد توهین به خود هستند،کردها خواسته هایشان جدی گرفته نمی شود و تمام قول و قرارها دروغ از آب در می آید،سنی ها حس می کنند عزت آنها لگدمال شده است و دولتشان جز ظاهر سازی کاری نکرده است.
دولت ترکیه برای جلوگیری از بروز نارضایتی ها،با میدان دادن به سنی ها و نیز سخت گیری های دینی سعی می کرد جلوی ناراضی شدن قشر اکثریت را بگیرد و مانع از بروز نارضایتی اجتماعی گردد،دولت ترکیه به بحث سوریه ورود کرد و همین باعث تقویت سلفی گری در ترکیه شد و دولت ترکیه که مشکل وجود سلفی گری را در جامعه می دانست سعی کرد دست علویان و شیعیان را برای تبلیغ و فعالیت های اجتماعی باز بگذارد. غافل از آنکه اینان یک جریان اجتماعی معتر ض اند،غرور پیشرفتهای اقتصادی مانع از دیده شدن این مباحث بود،علویان ترکیه هم طایفه ایهای علویان سوریه هستند که هر روز کشته می شوند و دولت ترکیه در کشتار آنها دست دارد این نارضایتی ها با توجه به اوضاع پیش آمده،منتظر یک جرقه بود که به انفجار برسد و اینگونه هم شد یک طایفه به خیابان آمد و اعلام نارضایتی خود را از وضع موجود اعلام کرد و یک جریان سیاسی که رییس آن یک هم طایفه ای بود بر موج اعتراضات سوار شد.شاید دولت ترکیه بتواند برای مدتی این اعتراضات را خاموش کند اما با توجه به چند پارگی شدید و نارسایی های اجتماعی موجود،هر آن باید منتظر حرکت جدیدی در دل جامعه ترکیه باشیم.دولت اسلام گرا بدون دادن پاسخ به نیازهای اجتماعی نمی تواند به حکومت ادامه دهد و دیری نخواهد پایید که اعتراضات اجتماعی تغییری معنادار در سبد رای آنها ایجاد خواهد کرد.
از زمان بالا گرفتن اختلاف داخلی در سوریه و حرکت این ناآرامیها به سمت درگیریهای مسلحانه،دولت ترکیه با حمایت از مخالفان مسلح وارد میدان درگیریها در سوریه شد و اقدام به اعزام نیرو و ابزار آلات جنگی و نیز آموزش شورشیان نمود،حمایت لجستیکی از مخالفان را نیز بر عهده گرفت.تمام این کارها را با شعار حمایت از دموکراسی انجام میداد اما آنچه تحلیل میشد این اقدامات در جهت حمایت از سنی ها در سوریه می باشد اما دقیق ترین نام،سیاستهای نئوعثمانیزم بود،که بر آن نهاده شد.اما این دست اقدامات در تاریخ سیاست خارجی ترکیه مسبوق به سابقه است و این کشور همواره با همسایه های خود تنش داشته و دارد.در زیر به این اختلافات می پردازیم و سعی می شود آنها ریشه یابی گردند.
اگر به پیشینه روابط ترکیه با کشورهای همسایه اش بپردازیم خواهیم یافت این کشور به نحوی در امور داخلی همسایگان خود دخالت کرده و این دخالتها از زمان قدرت گرفتن اقتصاد این کشور تشدید شده است و سیاستهای تهاجمی و مداخله جویانه ی خود را با شتاب بیشتری پیش گرفته است.
آنچه در ادامه می آید مشکلات ترکیه با کشورهای همسایه است:
۱٫سوریه:دو کشور ترکیه و سوریه تا قبل از آغاز درگیریها ی داخلی سوریه،سعی در حل مشکل فی مابین کرده بودند و بهبود روابط تا آنجا پیش رفته بود که،قرار شده بود پیمان شامگن بین سه کشور ترکیه،سوریه و ایران بسته شود که با شروع درگیریهای داخلی سوریه و ورود ترکیه به آن ابتر ماند.دولت ترکیه به جای احترام گذاشتن به حق مالکیت سوریه و کمک به حل بحران در سایه ی حسن همجواری،بنا را بر ساقط کردن دولت قانونی سوریه گذاشت.علی رغم تذکرات سوریه،دولت ترکیه سعی کرد با حمایت از شورشیان در آتیه ی نا معلوم سوریه برای خود جا باز کند.ترکیه حق حاکمیت سوریه را جدی نگرفته و مرز کشورش را به روی شورشیان باز کرد و از آنها تمام جانبه حمایت کرد و این امر موجب تنش در روابط ترکیه و سوریه گردید.این مشکل از سیاستهای زیاده طلبی ترکیه حاصل شده و مشکل از ترکیه است.
۲٫یونان:دولت ترکیه،در امور داخلی قبرس به بهانه ی حمایت از ترکهای آن جزیره دخالت کرد.که همین امر باعث ورود یونان، برای حمایت از یونانی تبارهای قبرس گردید و باعث ایجاد جنگ بین دو کشور ترکیه و یونان شد. الان هم قسمتی را به عنوان قبرس ترک نشین جدا کرده،که هیچ کشوری در دنیا و نیز سازمان ملل متحد آن را به رسمیت نشناخته است.همین امر موجب سردی و تنش در روابط این کشور با یونان گردیده است.
۳٫عراق:دولت ترکیه، چه در زمان صدام و چه در زمان پس از اشغال،در امور داخلی عراق و علی الخصوص کردستان این کشور دخالت کرده است.و گاهاً بدون در نظر گرفتن حق حاکمیت این کشور بر سرزمین خود و خلاف منشور سازمان ملل متحد، به خاک عراق تعرض کرده است و اعلام کرده در جهت سرکوب کردهای سنگر گرفته در آن سمت مرزها دست به این اقدام زده است و اخیراً بدون در نظر گرفتن دولت مرکزی،با اقلیم کردستان وارد معامله ی نفتی شده است،این عمل با واکنش تند دولت عراق مواجه شده است و رابطه ی هر دو کشور را با چالش اساسی رو به رو کرده است.
۴٫ارمنستان:دولت ترکیه و ارمنستان، به دلیل کشتار ارمنی ها در گذشته(به ادعای ارامنه) روابط سردی دارند و دولت ترکیه حاضر به عذر خواهی از این عمل ضد انسانی خود نیست و متهمین این اتفاق را همواره در تاریخ خود تکریم کرده است و این بی ادبی آشکار ترکیه باعث سردی و تیرگی روابط دو کشور است.
۵٫ایران:در زمان حکومت جریان ملی گرا در ترکیه،این کشور از جریانات تجزیه طلب در ایران حمایت می کرد،که همین باعث تنش در روابط دو کشور میشد.پس از روی کارآمدن جریان اسلام گرا،این کشور در سیاست حمایت از تجزیه طلبها اصلاحاتی انجام داد و همین باعث بهبود روابط دو کشور تا حدی شد.اما با شروع درگیریهای سوریه و حمایت ایران از دولت قانونی سوریه و حمایت ترکیه از شورشیان،روابط شکل دیگری به خود گرفت و دولت ترکیه به سیاستهای گذشته ی خود بازگشت و جریانات تجزیه طلب را حمایت کرد.
اگر سیاستهای تهاجمی دولت ترکیه نبود، آیا روابط این کشور با همسایه های خود تا این حد سرد و متخصمانه بود؟
اگر دولت ترکیه نتواند و یا نخواهد از سیاستهای زیاده خواهی خود در سیاست خارجی،دست بردارد مشکل این کشور با همسایه هایش عمیق تر شده و راهی برای حل آنها پیدا نخواهد شد.
دولت ترکیه به جای همسایه مداری رو به همسایه آزاری آورده است و سعی می کند با تضعیف کشورهای همسایه از راه حمایت از ناراضیان،توان بازیگری خود را بالا ببرد که این حاصل سیاست نئوعثمانیسم است.که دیر یا زود اجماعی از همسایه هایش علیه ترکیه شکل خواهد گرفت و اگر اصلاحی در سیاستهای خود به وجود نیاورد،باید منتظر منزوی شدن و اتحاد همسایگانش علیه خود باشد.
منبع: سرویس خارجه و امور بین المل انجمن بی تاوان آذربایجان غربی

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *