۲ آذر ۱۴۰۳

پژاک چگونه در جاسوسان تحقیر شد؟

  • ۳۱ شهریور ۱۳۹۳
  • ۲۱۷ بازدید
  • ۰

فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) گفت: با وجود پرتاب ۲۰۰ نارنجک و مصرف بالای مهمات در عملیات شمال‌غرب تنها یک شهید دادیم که این موضوع دقت و هوشیاری بچه‌ها را در حین درگیری با دشمن نشان می‌داد.
انجمن بی تاوان آذربایجان غربی به نقل از مشرق نیوز، عملیات شمالغرب (مقابله با تروریست‌های پژاک) یکی از مهمترین عملیات‌هایی بود که در سال ۹۰ توسط نیروی زمینی سپاه اجرا و با موفقیت همراه شد. بی شک این مهم مدیون هماهنگی میان رزمندگان و فرماندهان ارشد عملیات بود؛ فرماندهانی همچون سردار پاکپور، سردار اوصانلو و… . البته نباید از نام‌های بزرگ و ارزشمندی چون سرلشکر شهید احمد کاظمی به راحتی بگذریم.

بر همین اساس به سراغ سردار سرتیپ پاسدار محمدتقی اوصانلو فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) رفتیم تا او ناگفته‌هایی از این عملیات را برای ما بیان کند.

سردار اوصانلو در گفت‌وگو با خبرنگار ما با تاکید بر بُعد جهادی این عملیات، آن را بسیار گسترده دانسته و معتقد است این زنجیره مقاومت ایجاد شد تا سه کلمه مدنظر مقام معظم رهبری یعنی امنیت پایدار مردمی تحقق یابد.

متن این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

* سردار! ابتدا مقدمه‌ای پیرامون اقدامات فرماندهان اسبق و فعلی شمالغرب خصوصاً قرارگاه حمزه بفرمایید.

یاد شهید احمد کاظمی بخیر که هفت سال تمام فرماندهی این نقطه حساس کشور را برعهده داشت. به واقع کسی می‌تواند سکان‌دار و فرمانده قرارگاه حمزه باشد که همواره نسبت به مسائل روز، اشراف کامل داشته باشد؛ شهید کاظمی هم خلاق بود و هم بر مسائل سیاسی، نظامی و امنیتی مرزهای جمهوری اسلامی اشراف داشت. حاج احمد طرح‌های بسیاری برای امنیت پایدار داشت و ما نگذاشتیم تلاش‌های او بی ثمر باقی بماند.

من فرماندهی لشکر و قرارگاه استانی را برعهده داشتم که از سوی فرمانده نیروی زمینی سپاه برای سکان‌داری هدایت قرارگاه حمزه پیشنهاد شدم.

با قبول این مسئولیت متوجه مشکلاتی شدم که می‌باید پیش از اجرای برخی برنامه‌ها، مرتفع می‌شدند؛ از جمله این مشکلات وجود خلأهایی بود که در منطقه داشتیم؛ زیرا در گذشته طوری رفتار می‌کردیم که دشمن در ابتدای هر سال ما را دنبال خودش می‌کشید و تا آخر این کش و قوس ادامه داشت.

فضایی که بر کار حاکم بود نیاز به یک فعالیت و طراحی اساسی و زیربنایی داشت. در سال ۸۹ خلأهای خودمان را پیدا کردیم و نسبت به آن پیش‌بینی‌ها، تمهیدات و برنامه‌ریزی‌هایی را انجام دادیم. این اقدامات در سال ۹۰ به جامعیت رسید. هرچند طبق سنوات گذشته از سوم فروردین چند گروهک ضدانقلاب به سرکردگی پژاک درگیری را آغاز کردند، اما خوشبختانه کار اساسی و زیربنایی پیش رفت و به نبردهای مقطعی محدود نشدیم.

* مقابله با گروهک پژاک چگونه آغاز شد؟

اولین اقدامی که صورت دادیم جاده‌سازی بود، تا تردد نیروهای پیاده و امکان پشتیبانی آسان‌تر شود. این موضوع با تلاش و مساعدت فرمانده نیرو محقق شد و گروه مهندسی در منطقه مستقر شدند. عناصر گروهک پژاک پس از اینکه از اجرای اقدامات ما آگاه شدند و پی بردند که ما برای مقابله با آن‌ها تمهیداتی را اندیشیده‌ایم تصمیم گرفتند که به عملیات غافلگیرانه علیه ما دست بزنند، اما بحمدالله هرکاری کردند و به هر دری زدند نتوانستند پیشروی کنند؛ آن‌ها حدود ۲۶ اقدام خرابکارانه و بمب‌گذاری انجام دادند تا از تحولاتی که در منطقه روی می‌داد جلوگیری کنند، اما نتوانستند. تروریست‌های پژاک دو عملیات نیز انجام دادند که ناکام ماندند. مردم منطقه که از نزدیک شاهد اقدامات ما در مقابله با تروریست‌ها بودند بسیار خوشحال شدند که سپاه این قدر از آنها حمایت می‌کند و سعی در تأمین آرامش منطقه دارد.

* آیا برای اهالی بومی منطقه حمایت‌ها و خدمات مردم یاری را هم در نظر گرفتید؟

بله. بیمارستان صحرایی طرحی بود که پیشنهاد شد و به مرحله اجرا رسید، تا مردمی که سال‌ها از خدمات بهداشتی و درمانی مناسب محروم بودند بتوانند از این خدمات به‌خوبی بهره‌برداری کنند. البته برای اجرای بهتر آن امکانات حمل و نقل هم ایجاد شد. خوشبختانه نظرات مردم گوش به گوش می رسید که از خدمات درمانی و بهداشتی تخصصی ما رضایت کامل داشتند. زیرا در این بیمارستان صحرایی عمل جراحی هم انجام شده بود.

قرار بود بیمارستان فعالیت پنج روزه داشته باشد که سه روز دیگر تمدید شد و در ادامه تقاضا افزایش یافت و نهایتاً ۱۵ روز به طول انجامید.

وقتی این رضایت و خشنودی در منطقه حاصل شد اعتماد مردم نیز به سپاه افزایش یافت؛ همان مردم که تا پیش از این اتفاق برای پاسخ به سوال بچه‌ها طفره می‌رفتند پس از درگیری‌ها دیدیم که دیگر جاسوسی‌ها و کمک‌های مردم نسبت به ضدانقلاب کاهش یافت و حتی دیدیم که این کار دیگر انجام نمی‌شود، یعنی ما به مقصودمان رسیدیم. این تئوری وجود دارد که وقتی با مردم همراه شوید و به آن‌ها خدمت‌رسانی کنید حتماً نتیجه، مثبت خواهد بود.

رمز موفقیت ما همین تعامل و همکاری متقابل با مردم منطقه بود که حتی دستاوردهای زیادی از جمله کشف و انهدام سنگرهای ضدانقلاب توسط برخی از طوایف منطقه به‌دست آمد. ضدانقلاب واقعاً این اتفاقات را دید تصمیم گرفت بار و بُنه خودش را ببندد.

خوشبختانه در روستاها کارهای خدماتی خوبی انجام دادیم از جمله تهیه خانه برای علمای آن مناطق، احداث غسالخانه، بازسازی مساجد و احداث جاده در مناطق صعب العبور. انجام اقداماتی از این دست راه نفوذ و یارگیری ضدانقلاب در منطقه را سد کرد و باعث افزایش استقبال از عضویت در بسیج شد که آمارها نشان می‌دهد مردم از این موضوع استقبال خوبی داشته‌اند.

* لطفا درباره اولین شهید این عملیات بگویید؟

شهید رحمت نخستین شهید عملیات بود که در درگیری مستقیم به شهادت رسید. با وجود پرتاب ۲۰۰ نارنجک و مصرف بالای مهمات یک شهید دادیم. این موضوع دقت و هوشیاری بچه‌ها را در حین درگیری با دشمن نشان می‌داد. وقتی به سمت یال جاسوسان رفتیم -که الان آن را موقعیت شهید جان‌نثاری می‌خوانند- دشمن امکان دور زدن ما را از دست داد. خوشبختانه ۸ کیلومتر پاکسازی شد و در تصرف این موقعیت هیچ تلفاتی ندادیم.

به سراغ ارتفاع کناری کترال و زیروینه به نام گوئیدزه رفتیم. این محل ارتفاع تیزی بود که دشمن به واسطه آن تسلط کافی بر جاده‌های ما داشت و برای رسیدن به کترال می‌بایست از زیر پای آنها رد می‌شدیم.

* درباره چگونگی مواجهه عناصر تروریست با نیروهای سپاه توضیح دهید.

گاهی تیراندازی می‌کردند و گاهی هم از انجام این کار هراس داشتند. برای مقابله با تروریست‌ها، از بچه‌های بومی لشکر۳ استفاده کردیم و البته نیروی زمینی هم یگان صابرین را به فرماندهی شهید جعفرخانی به منطقه اعزام کرد. یکی از اقدامات مهم ما استفاده از تانک بود که شبانه تانک‌ها را آماده کردیم تا به این وسیله کار پاکسازی را انجام دهیم.

دشمن سرسختانه مقاومت می‌کرد. آنها روی ارتفاع بودند و از تونل‌هایی برای امور خود استفاده می‌کردند. تقریباً سه بار ارتفاع دست به دست شد. ولی خوشبختانه بچه‌های ما با آمادگی جسمانی و روحی و روانی بالا، قله را از دست ضدانقلاب بازپس گرفتند.

اقدامات شهید جعفرخانی در این راستا منحصر به فرد بود؛ چون متوجه مسیر عبوری آنها شد و جلوی دهانه تونل عبورشان ایستاد که در پی این امر، ۳۸ نفر از عناصر ضدانقلاب کشته شدند و کل “دوله کوکه” به دست ما افتاد.

این منطقه، منطقه‌ای بسیار مهم و پیچیده بود؛ به گونه‌ای که ارتش کلاسیک نمی‌تواند وارد آن شود و حتی نمی‌توان آن را بمباران هم کرد.

* از عملیات جاسوسان بگویید؟

ما در ادامه عملیات خود علیه گروهک پژاک به سراغ جاسوسان رفتیم. قبل از طرح‌ریزی در تپه جلو، شهید جان‌نثاری کار را آغاز کردند و در ادامه، جاسوسان را تصرف کردیم که در این حالت، دشمن جنوب قندیل را از دست می‌داد؛ بنابراین پژاک دست به دامان کردستان عراق، ترکیه و سوریه شد تا آن‌ها پا درمیانی کنند و ما از مواضع به حقمان کوتاه بیاییم.

اما ما تأکید داشتیم که پژاک باید از مرز عقب بنشیند و این اعتقاد هم نیاز به مذاکره ندارد، ولی آن‌ها نپذیرفتند و بنابراین عملیات ما آغاز شد.

بچه‌های صابرین عملیات کردند و جعفرخان و یارانش به شهادت رسیدند. پس از آن پیشروی‌ها بیشتر شد و طرح از پشت حمله کردن به جاسوسان در دستور کار قرار گرفت. در پی این امر ضدانقلاب تلفات سنگینی داد، به گونه‌ای که چهار فرمانده “تابورش” را از دست داد.

البته ما با مجروحان پژاک در بیمارستان صحرایی روستای دولتو رفتاری بسیار مناسب داشتیم . وقتی مجروحان پژاک به بیمارستان مراجعه کردند، فارق از هر مسئله‌ای تنها به مداوا پرداختیم و با آن‌ها همچون یک بیمار و زخمی برخورد کردیم که با این کار پای ضدانقلاب از روستا قطع شد.

در عملیات جاسوسان اولین شلیک از سوی عناصر پژاک انجام شد و اولین گام را هم برای آتش‌بس آن‌ها برداشتند. وقتی ضدانقلاب اصرار ما را برای تصرف قله جاسوسان دید بسیار ترسید و مذاکره را راه چاره دید. آن‌ها می‌دانستند که ما به مقصودمان می‌رسیم.

به آن‌ها ۲۴ ساعت مهلت دادیم تا از منطقه خارج شوند؛ در موعد مقرر تانک‌ها را به منطقه بردیم و آن‌ها با التهاب زیاد از ما تا صبح وقت خواستند. در هنگام تخلیه منطقه شاهد چهره‌های تحقیر شده آن‌ها بودیم. سرانجام ۲۶ شهریورماه منطقه تخلیه و آزاد شد.

جاسوسان به واقع از حیث سیاست برون‌مرزی، منطقه بسیار مهمی است که تقریباً ۵۰ سال سیاست‌های کردستان عراق در آن‌جا رقم می‌خورد.

این شکست برای ضدانقلاب هم از نظر سیاسی و هم از نظر نظامی شکست بزرگی به حساب می‌آمد.

* در پایان چه صحبتی دارید؟

مقام معظم رهبری در کردستان فرمودند “امنیت پایدار مردمی در منطقه باید ایجاد شود”؛ ایشان سه کلمه را به زبان جاری کردند، اما دنیایی از مطلب در این سه کلمه نهفته است. امنیت پایدار مردمی نیاز به کارهایی وسیع و گسترده دارد. گام اولیه در این جهت بهبود آرامش به واسطه عملیات نظامی بود. ان‌شاءالله در ادامه کارها بتوانیم امنیت را به سوی امنیتی پایدار و مردمی نیز هدایت کنیم.

با وجود موفقیت در گام اول، ادامه کار بسیار سنگین است. برای پایدار بودن امنیت، دولت باید وارد عرصه شده و کارهای توسعه‌ای انجام شود؛ ما حاضریم در این زمینه به دولت کمک کنیم. بستر برای این مهم آماده است و از طرف دیگر ما نقاط ضعف و قوت را هم به خوبی می‌شناسیم.

ما وظیفه داریم دستور حضرت آقا را به نحو احسن و شایسته اجرایی کنیم.

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *