خطاست اگر تصور کنیم که حزب عدالت و توسعه برای جلب نخبگان کُرد برنامه ای نداشت و پیشرفت باورنکردنی آن در استان های کردنشین اتفاق یک شبه بوده است. بدون شک در این مسیر غیر از فعالیت های پیدا و پنهان گروه هایی همچون هواداران فتح الله گولن، سران عشایر و طوایف و اقطاب خانقاه ها و طریقت ها، موضوع هموارسازی مسیر برای پیشرفت فردی کادرهای سیاسی در جبهه اردوغان، فاکتوری بسیار تاثیرگذار است.
بررسی وقایع چند سال گذشته ترکیه نشان داده که برخلاف برخی تحلیل های رایج، جنجالی ترین موضوع سیاسی مرتبط با کردهای جهان، محور تحولات سیاسی اقلیم کردستان عراق و یا تغییرات احتمالی شمال سوریه نیست و موضوع کشمکش سیاسی حکومت ترکیه و کُردهای این کشور، همچنان ملتهب ترین و مهم ترین موضوعی است که با مساله کردها و نقش آنان در معادلات سیاسی منطقه ارتباط دارد.
این موضوع گذشته از زمینه های آماری و پراکندگی جغرافیایی، دلایل دیگری نیز دارد. از جمله این که پس زمینه های تاریخی روابط کردها و ترک ها در هر دو دوران عثمانی و جمهوری و به موازات آن حضور دو عامل مهم به نام پ.ک.ک و گروه های اسلامگرا، در مجموع در کردستان ترکیه فضایی به وجود آورده است که پیش بینی فردای آن و افق پیش روی معادلات سیاسی مرتبط با این موضوع چندان آسان نیست.
آرایش سیاسی کُردهای ترکیه
لازم می دانم همواره در یادداشت ها و مقالات مرتبط با مسائل ترکیه و کردهای این کشور بر این موضوع تاکید کنم؛ خطاست اگر تصور کنیم خط فکری پ.ک.ک و به عبارتی عبدالله اوجالان یگانه خط سیاسی و اجتماعی کردستان ترکیه است. خیر. این خط فکری نه تنها یگانه نیست که به گواه آمارهای مستند و روشن، غالب و فراگیر نیز نیست. به عنوان مثال هم اکنون مجموع مناطق کردنشین ترکیه (منهای جمعیت ۴ میلیونی کردهای استانبول) در مجلس ملی این کشور بیش از ۱۳۰ کرسی دارد و این در حالی است که حزب صلح و دموکراسی(وابسته به پ.ک.ک) در پیروزمندانه ترین حالت ممکن(با احتساب جمعیت ۴ میلیونی کردهای استانبول) ۲۹ کرسی را در رقابت های انتخاباتی از آن خود کرده و به عبارتی کمتر از یک چهارم کردهای این مناطق را با خود همراه کرده است. و این در حالی است که آرای جمعیت ۴ میلیونی کُردها در کلان شهر ۱۶ میلیونی استانبول تنها ۲ کرسی از ۸۲ کرسی این استان را بهحزب صلح و دموکراسی داده است.
به موازات این موضوع به این نکته نیز توجه داشته باشیم که حزب عدالت و توسعه به رهبری رجب طیب اردوغان در چند استان کردنشین چنین پیروزی هایی به دست آورده است: ۴کرسی از مجموع ۵ کرسی آدیامان، ۳کرسی از مجموع ۴ کرسی آگری، ۴ کرسی از مجموع ۱۱کرسی دیاربکر، ۹کرسی از مجموع ۱۲ کرسی گازی عنتاب، ۱۰کرسی از مجموع ۱۲ کرسی شانلی اورفا و … .
با نگاهی به آمار توزیع استانی کرسی ها می توان دریافت که حزب صلح و دموکراسی تنها در استان های شرناخ، وان و حکاری توانسته گوی سبقت را از حزب اردوغان برباید.
حال این سوال به میان می آید که در چنین شرایطی و در حالی که خط فکری پ.ک.ک کمتر از یک چهارم حمایت مردم مناطق کردنشین را جلب کرده، چرا نام اوجالان و پ.ک.ک همچنان به عنوان مهم ترین جریان سیاسی کردهای ترکیه مطرح است؟ پاسخ ساده است: مبارزه مسلحانه هنوز هم (دست کم در این گوشه از جهان) قدرتمند تر از هر ابزار رسانه ای دیگری عمل کرده و نام این جریان را بر سر زبان ها انداخته و از این گذشته پ.ک.ک نه در دوران کنونی بلکه از همان دهه هشتاد میلادی در اغلب کشورهای اروپایی و چندین کشور عربی و آمریکا دست به تبلیغات و فعالیت رسانه ای زد. به همین خاطر فعالیت های فرهنگی و سیاسی مرتبط با این جریان پوشش خبری بیشتری دارد و به عنوان مثال در حالی که در شهر بزرگی همچون دیاربکر، تظاهرات چندصدهزار نفری اسلامگرایان کُرد توجه هیچ کدام از رسانه ها را جلب نمی کند، درگیری لفظی عثمان بایدمیر شهردار دیاربکر و از فعالان خط سیاسی اوجالان، سر از روزنامه هایی همچون لوموند و واشنگتن پست در می آورد.
کردهای اردوغان، کردهای اوجالان
شاید این شوه نامگذاری و طبقه بندی کردن کُردهای ترکیه چندان صحیح نباشد اما با اندکی تساهل و تسامح می توان پذیرفت که بر اساس این دسته بندی جمعیت بیست میلیونی کردهای ترکیه غالبا و به طور آشکار و تابلودار در سه گروه جای می گیرند: نخست: دسته کردهای اسلام گرا و محافظه کار هوادار اردوغان که آرای آنان بیش از شصت کرسی مجلس را در اختیار حزب عدالت و توسعه گذاشته است. دوم: کردهای هوادار خط فکری اوجالان که زیر چتر حزب صلح و دمومکراسی، کنگره جامعه دموکراتیک و دیگر نهادهای مدنی، فرهنگی، رسانه ای، صنفی و حقوقی مرتبط با پ.ک.ک جمع شده و هنوز هم بخشی از آنان ریسک های بزرگی همچون حضور در تظاهرات و تششیع جنازه کشته شدگان پ.ک.ک را به جان می خرند. سوم: گروهی مشتمل بر دسته های متفرقه کردها که طیف های اسلام گرای منتقد اردوغان، چپ ها و حتی کمومنیست ها و … را شامل می شود و جالب است اگر بدانیم که در این گروه هزاران خانواده کرد هم جای می گیرند که نه تنها اعتقادی به افکار ملی گرایانه کردی و خط سیاسی پ.ک.ک و اردوغان ندارند، بلکه آرای خود را به احزابی همچون جمهوری خلق و حرکت ملی داده اند. مثلا ذکر این نکته بسیار جالب است که استان کوچک درسیم که همه کُردهای آن زازا و علوی هستند و شدیدترین ظلم و ستم های عثمانیان و دوران آتاترک را تجربه کرده و قتل عام آنان به دستور آتاترک صورت گرفته، در مجلس ملی تنها دو کرسی دارد و هر دو کرسی نیز در اختیار حزب جمهوری خلق یا همان حزب پیشرو اندیشه های کمالیستی است! از این غریب تر آن که حزب راست افراطی حرکت ملی که اساسا اعتقادی به وجود پدیده ای به نام قوم کُرد ندارد در چند شهر کردنشین از جمله اغدیر، الازغ و عنتاب، نماینده به مجلس فرستاده است!
کادرهای برتر در خط اوجالان
شاید شرایط سخت و دشوار فعالیت مسلحانه باعث شده تا پ.ک.ک همواره پرورش کاراکتر نظامی و چریکی را به عنوان الگوی برتر کادرسازی در سرلوحه اهداف خود قرار دهد اما از اواخر دهه هشتاد میلادی، پ.ک.ک توانست در اروپا و ترکیه مدل و الگوی نصف نیمه ای از کادر سیاسی نیز پرورش دهد که برخی از آنان مستقیما از زیر شنل اوجالان و پایگاه آموزشی او در لبنان و سوریه درآمده و عده ای دیگر نیز از فعالان ملی گرای کُرد بودند که رفته رفته به سوی این خط جذب شدند که از مشهورترین آنان می توان به احمد ترک اشاره کرد. مردی که بی گمان یکی از مصادیق شخصیت سیاسی صلح طلب کُرد است و جالب اینجاست که پیش از پیوستن به این جریان فکری، در حزب جمهوری خلق عضو بوده و برادر وی نیز نماینده مجلس بوده است. همچنین خطیب دجله، لیلا زانا، حمید گیلانی، اورهان دوغان، احمد آکتاش و بسیاری دیگر از شخصیت های سیاسی کردهای ترکیه از افرادی هستند که پیش از آشنایی با پ.ک.ک نیز صاحب تجارب و سوابق سیاسی بودند. شناسنامه سیاسی برخی از این افراد کاملا با نام پ.ک.ک گره خورده و برخی از آنان نیز شخصیت فردی و حقیقی قوام یافته ای دارند که حتی در صورت عدم عضویت در احزاب، از ظرفیت های سیاسی مهم و تاثیرگذار کردها به شمار می آیند.
افرادی همچون سری ساکک، آکم بیندال، ارتوغرول کوچوک، عثمان بایدمیر، حسیب کاپلان و چندین شخصیت دیگر، کسانی هستند که در میدان مبارزات سیاسی، حزبی و اجتماعی هزینه های گزافی برای رشد خود و اهداف حزب خود داده اند و امروزه به میزانی از نشو و نمای فکری و شخصیتی رسیده اند که هر کدام از آنان وزنه سیاسی مهمی هستند. اما به موازات این افراد و در میان صفوف فعالان سیاسی حزب صلح و دموکراسی و خط فکری پ.ک.ک افرادی نیز وجود دارند که بک شبه راه صد ساله را طی کرده و بدون رنج و تلاش هم به کرسی نمیاندگی، پست و مقام حزبی و شهرت و محبوبیت اجتماعی رسیده اند و هم گاه در قدوقواره ای ظاهر می شوند که گویی نسل ترک ها، زاناها، ساکک ها و دیگران را قبول ندارند. به عنوان مثال برادران دمیرتاش یعنی نورالدین و صلاح الدین که هر دو یکی پس از دیگری به کرسی رهبری حزب صلح و دموکراسی رسیده اند، یا افرادی همچون صباحت تونجل نماینده استانبول، گلتن کشاناک، ازدال اوچر، آیلا آکتا آتا و خیلی های دیگر صرفا از راه استفاده از رانت های ویژه ای همچون ارتباط با سران متنفذ پ.ک.ک مانند جمیل بایاک، مراد کاراییلان و دیگران و نیز دفاع از گفتمان رادیکالیسم و تاثیرگذاری بر جوانان، از نردبان بالا رفته اند ولی با این حال همچون نمایندگان پیشین دارای شناسنامه فردی و کارنامه حقیقی نیستند.
کردهای برتر در جبهه اردوغان
خطاست اگر تصور کنیم که حزب عدالت و توسعه برای جلب نخبگان کُرد برنامه ای نداشت و پیشرفت باورنکردنی آن در استان های کردنشین اتفاق یک شبه بوده است. بدون شک در این مسیر غیر از فعالیت های پیدا و پنهان گروه هایی همچون هواداران فتح الله گولن، سران عشایر و طوایف و اقطاب خانقاه ها و طریقت ها، موضوع هموارسازی مسیر برای پیشرفت فردی کادرهای سیاسی در جبهه اردوغان، فاکتوری بسیار تاثیرگذار است. یعنی در حالی که شخصیت پیشرو و توانمندی مانند عثمان بایدمیر صرفا به خاطر چند انتقاد ساده از کرسی رهبری حزب صلح و دمومکراسی بازمی ماند و نهایتا م یتواند شهردار دیاربکر شود، در جبهه اردوغان، اقتصاددان کُردی مانند مهمت شمشمک باتمانی، شغل خود را با حقوق سالانه هشتصد هزار دلار در خارج رها کرده و به ترکیه باز می گردد تا در دولت اردوغان وزیر دارایی شود و به تعبیر یکی از منتقدین، نخبه ای مانند شمشک در رانت پیچیده حزب صلح و دموکراسی صاحب پست حسابداری شهرداری دیاربکر هم نمی شد.
اقبال نخبه ها و فعالان سیاسی کُرد به حزب عدالت و توسعه و شخص رجب طیب اردوغان از مسائل بسیار مهم و تعیین کننده است که به گمان نگارنده همه معادلات سیاسی و حزبی کردستان ترکیه را دستخوش تحول کرده است.
برای درک روشن تر این موضوع نگاهی بیاندازیم به برخی چهره های مشهور کُرد در جبهه اردوغان:حسین چلیک: نماینده عنتاب، سخنگو و معاون رهبر حزب عدالت و توسعه و وزیر سابق آموزش ملی. مهدی اکر: نماینده دیاربکر و وزیر تغذیه، کشاورزی و دامپروری. مهمت شمشک: نماینده باتمان، اقتصاد دان و وزیر امور دارایی. فاروق چلیک: نماینده اورفا و وزیر کار. فاطمه شاهین: نماینده عنتاب و وزیر خانواده و تامین اجتماعی. غالب انصاری اوغلو: نماینده دیاربکر و از مشاورین اردوغان در امور کردها. مهمت متین ار نماینده آدیامان، روزنامه نگار و از مشاورین اردوغان. پروفسور یاسین آکتای عضو نهاد تعیین خط مشی سیاسی حزب عدالت و توسعه و ده ها نماینده، استاد دانشگاه، فعال اقتصادی، روحانیون دینی، نویسندگان، روزنامه نگاران و جوانانی که روز به روز در میان محافل دینی، علمی، سیاسی و فرهنگی کردستان ترکیه به شمار آنها افزوده شده و به این موضوع فکر می کنند که راه پیشرفت، در پیوستن به تیم اردوغان است.
همه این عوامل نشان می دهد که برگ برنده آینده مناطق کردنشین ترگیه در دست حزب عدالت و توسعه و جبهه های اسلامگرا و محافظه کار خواهد بود و بدون شک اگر فعالیت مسلحانه پ.ک.ک به پایان برسد، روند تبلیغات سیاسی حزب صلح و دموکراسی نیز دستخوش تحول شده و موضوعات جذاب و هیجان برانگیزی به نام جنگ، کوه، رادیکالیسم و تظاهرات خیابانی را برای جذب توده های مردمی از دست خواهد داد.
طبیعتا در چنین شرایطی اگر پ.ک.ک و حزب صلح و دموکراسی تدبیر تازه ای برای تحولات ساختاری و حزبی نیاندیشند و مکانیسم جذب نخبه ها و به کارگیری آنان و هدایت اعضای عادی خود را تغییر ندهند، برنده بازی های آینده نخواهند بود.