اگر پس از بمب گذاری دیاربکر منطقه دستخوش آشوب می شد، اگر در نتیجۀ اغتشاشات بعدی افراد بیشتری جان خود را از دست می دادند، اینها می توانستند چه تأثیری روی نتیجۀ انتخابات بگذارند؟ آیا در این صورت عبور از حدنصاب برای HDP آسان تر می شد یا مشکل تر؟
پرده های ابهام کنار می روند و حقیقت دربارۀ اورهان گوندر، تروریست عضو دولت اسلامی عراق و شام (داعش)، که پیش از برگزاری انتخابات ۷ ژوئن، در تجمع انتخاباتی حزب دموکراتیک خلق ها (HDP) در دیاربکر یک بمب کار گذاشته و منجر به مرگ ۴ تن شده بود، آشکار می شود.
واقعیت هایی که در نتیجۀ پیگیری های مداوم همکارمان ادریس اِمِن برملا شدند نشان از آن دارند که یک شبکه روابط بسیار پیچیده در پس این اقدام وجود دارد.
نخست باید به «امن» برای موفقیتش در روزنامه نگاری تبریک بگوییم. سپس بگذارید نگاهی بیندازیم به داستان هایی که در این باره در روزنامۀ حریت منتشر شده اند.
شخصی که گوندر را به خدمت داعش در آورده است در سوریه می جنگیده و بعداً به شهر خود آدی آمان باز گشته است. با وجود اینکه پلیس خود شاهد بوده که این شخص جوانان را تحت تأثیر قرار می دهد و علی رغم هشدار والدین این جوانان، پلیس وی را تحت نظر نگرفته است.
کمی پیش از آنکه گوندر به عضویت داعش در آید و ناپدید شود، خانوادۀ وی نزد پلیس رفته و نگرانی خود را دربارۀ فرزندشان ابراز می کنند. پلیس باز هم اوضاع را نظاره می کند و پس از بازجویی از مرد جوان وی را آزاد می کند.
زمانی که گوندر ناپدید می شود، خانواده اش حتی به نخست وزیر احمد داود اوغلو نیز مراجعه می کنند و مقامات را آگاه می کنند که آنها مظنون هستند به اینکه پسرشان به داعش پیوسته باشد، اما پلیس و سازمان امنیت ملی (میت) قادر نیستند ردی از وی بیابند.
در حالی که گوندر تحت تعقیب نیروهای امنیتی حکومت بوده به کشور بازگشته و به دیاربکر می رود. در آنجا یک بمب را از شخصی گرفته و با حملۀ تروریستی خود باعث مرگ ۴ تن می شود.
آنچه از داستان امن در روزنامۀ حریت دستگیرمان می شود این است که در زمان اقامتش در دیاربکر گوندر در هتل خود توسط پلیس بازداشت شده است، به وی اعلام شده که مشمول به خدمت است و آزاد شده است. در حالی که صاحب نظران معتقدند نام گوندر باید در فهرست «افراد متواری مرتبط با ترور» بوده باشد، اما بر اساس بیانیۀ پلیس دیاربکر به تاریخ ۲۶ ژوئن هیچ اطلاعاتی دربارۀ وی در دست نبوده که نشان دهد «در حال آماده شدن برای انجام یک عمل غیر قانونی است».
چنین چیزی چگونه می تواند واقعیت داشته باشد؟ اطلاعاتی مبنی بر پیوستن او به داعش به پلیس آدی آمان داده شده بود، حتی نخست وزیر نیز مطلع بود. آیا پلیس آدی آمان این اطلاعات را برای خود نگاه داشته است؟ چرا پلیس امنیتی این اطلاعات را با دیگر دپارتمان های پلیس به اشتراک نگذاشته است؟
بنابراین می توان گفت در این مورد قصور در انجام وظیفه روی داده است، اما در این واقعه بیش از یک قصور صورت گرفته است. با یک سلسله قصورات مواجهیم که با عضویت گوندر در داعش و اطلاع دادن خانوادۀ وی به پلیس آغاز می شوند.
تئوری توطئه ممکن است گمراه کننده باشد، اما این همه قصور در رابطه با یک شخص خاص باید معنای خاصی داشته باشد.موردی وجود دارد که «برای بهره برداری بی نهایت مناسب است» و سلسلۀ قصورات به همین بخش از جمله، یعنی «بهره برداری»، اشاره می کنند.
کل مشکل در واقع این است که پی ببریم چه کسی از وی بهره برداری کرده است. آنچه باید جستجو کنیم این است که چه کسی انتظار داشت از این حمله سود ببرد و چه کسی تا زمانی که بمب را در دیاربکر کار گذاشت از وی حمایت کرد.
من یک فرضیه داریم اما هیچ اطلاعاتی برای اثبات آن ندارم، بنابراین نمی توانم فرضیه ام را مطرح کنم. به نظر شما چه کسی از وی حمایت و بهره برداری کرد؟
اگر پس از بمب گذاری دیاربکر منطقه دستخوش آشوب می شد، اگر در نتیجۀ اغتشاشات بعدی افراد بیشتری جان خود را از دست می دادند، اینها می توانستند چه تأثیری روی نتیجۀ انتخابات بگذارند؟ آیا در این صورت عبور از حدنصاب برای HDP آسان تر می شد یا مشکل تر؟
در اینجا یک سلسله پرسش دیگر مطرح می شوند و این بار این رویداد نباید مانند دیگر رویداد های مشابه به عنوان «پرونده های حل ناشده» کنار گذاشته شود.