هنگامی که کشورهای استعمارگر، بهدلیل افزایش سطح آگاهی و بیداری ملتها و نیز اوجگیری قیامهای استقلالطلبانه، مجبور به ترک تدریجی مستعمراتشان شدند، برای آنکه جای پایی در آنجا داشته باشند تا در مواقع نیاز بتوانند خواستههایشان را عملی کنند، به چارهاندیشی افتادند که نتیجهاش در مرزبندی کشورها عیان شد. آنها به شکلی مرزهای بین کشورها را مشخص نمودند که اولا یک قومیت در چند کشور تقسیم شود، ثانیا تا حد امکان، قومیت و مذهب مرزنشینان با مرکزنشینها متفاوت باشد و به اصطلاح، مرزها استخوانهای لای زخمی باشند که در هنگام ضرورت، بستر بحران و فتنه علیه حکومت مرکزی شوند. نمونههای فراوانی دال بر این مطلب، در جایجای کره خاکی میتوان سراغ گرفت که محسوسترین آن در ایران عزیزمان و کشورهای همسایهاش است. کردها در شمال عراق و در شرق و جنوب ترکیه، ارمنیها در آذربایجان، کشمیر در هند و پاکستان و… .
از جمله بارزترین این مرزبندیها، تقسیم کردهای سنی مذهب بین چهار کشور ترکیه لائیک، سوریه علوی، عراق سنی و ایران شیعی است که در همه آنها زبان و قومیت مرکزی چیزی غیر از کردی است. همین تقسیمبندی باعث شده است در چند دهه اخیر، کشورهای فوقالذکر هرکدام بهنحوی با کردهای جداییطلب دست و پنجه نرم کنند. در همینجا ذکر این نکته ضروری مینماید که منظور از کردهای تجزیهطلب، تمامی قوم کرد نیست، چراکه اکثریت مردم شریف و میهندوست کرد (در ایران)، علاقهمند به کشور و نظامشان هستند؛ اگرچه خواستهها و انتظاراتی نیز دارند. خاستگاه فعالیتهای تجزیهطلبانه کردها در کشورهای منطقه در دوران معاصر، به ترکیه بازمیگردد. پس از امضای قرارداد لوزان و تأسیس کشور ترکیه، عدم به رسمیت شناختن قوم کرد سبب شد قیامهای متعددی در این کشور شکل بگیرد که همگی به شدت سرکوب شدند. در پی این حوادث و افزایش ریشههای داخلی و خارجی نارضایتی در بین کردها، انجمنی به نام «تحصیلکردگان دموکرات وطنپرست آنکارا» تشکیل شد و در سال ۱۹۷۸ با انتشار منشوری تحت عنوان «مسیر انقلاب کردستان»، رسما فعالیت خود را آغاز کرد. این حزب اولین کنگره خود را در ۱۵ جولای ۱۹۸۱ در مرز سوریه و لبنان تشکیل داد و همانجا مبارزه مسلحانه علیه دولت ترکیه را تصویب کرد. سومین کنگره این حزب در سال ۱۹۸۶ با تأسیس ارتش آزادیبخش خلق کردستان همراه شد. تئوری آنها بر اساس نظریههای مارکسیستی – لنینیستی استوار بود و اعتقاد داشتند که کردستان یک مستعمره است که به چهار قسمت در کشورهای ترکیه، سوریه، عراق و ایران تقسیم شده است و رهایی آن جز بهوسیله مبارزه مسلحانه ممکن نیست. مبارزه مسلحانه آنها به رهبری عبدا… اوجالان بعد از جنگ عراق (۱۹۹۱) و فدرال شدن کردستان عراق وارد مرحله جدیدی شد. در این دوره افزایش سلاح و مهمات ارسالی به این حزب از کردستان عراق و نیز وجود یک پشتیبان معنوی، سبب شد که حملاتشان علیه ارتش ترکیه و مردم ترک گستردهتر شود. در مقابل، ارتش ترکیه هم در خلال سالهای ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۹ علیه مواضع آنها وارد عمل شد که در جریان آن خساراتی نیز به روستاهای مرزی ایران وارد آمد که با اعتراض گسترده جمهوری اسلامی ایران همراه بود.
پس از برقراری رابطه مطلوب بین ترکیه و رژیم صهیونیستی، این کشور توانست با همکاری موساد و دولت کنیا، عبدا… اوجالان را در شهر نایروبی دستگیر کند. «پ.ک.ک» بعد از دستگیری سرکردهاش وارد فاز جدیدی از فعالیتهایش شد و به تحرکاتی در مناطق کردنشین ایران دست زد. در کنگره هشتم حزب، شاخهای بهعنوان «کادک» برای فعالیت در مرزها و مناطق ایران در نظر گرفته شد و در کنگره نهم، شاخه غرب و شرق نیز از حزب منشعب شدند و شاخه شرق پ.ک.ک در نهایت، تحت عنوان «حزب حیات آزاد کردستان ایران» (پژاک) شکل گرفت.
در نوروز ۸۳، با تشکیل اولین کنگره، پژاک فعالیت خود را رسما اعلام کرد و همزمان با آن برای ۳۰۰ نفر از اعضای کادر خود که اغلب ایرانی بودند، اولین دوره آموزشی پنجماهه را در مقر هارون، در شرق کوههای قندیل کردستان عراق برگزار نمود.
البته سابقه فعالیتهای جداییطلبانه در مناطق کردنشین ایران عمری به درازای انقلاب اسلامی دارد و به پیش از تشکیل پژاک بازمیگردد. در سالهای اول پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران و در حالیکه نهال نوپای انقلاب در حال تثبیت نهادها و پایههای خود بود، جریانات ساختارشکنی در این مناطق دست به فعالیت زدند که همگی از پشتیبانی دشمنان قسمخورده انقلاب بهرهمند بودند؛ از جمله آنها حزب دموکرات کردستان و گروهک کومله بودند که جنایات بسیاری را در کردستان برعلیه نیروهای نظامی ایران روا داشتند. اگرچه حتی مردم منطقه هم از گزند اعمال تروریستی و جفاکارانه آنها در امان نبودند، لکن بهمرور زمان و تثبیت قدرت و حاکمیت جمهوری اسلامی ایران، تقریبا از هم پاشیده شد و معدود اعضای آن در کشورهای مختلف اروپایی و نیز کردستان عراق به گوشهای خزیدند، حتی اخیرا جلال طالبانی، رییسجمهوری عراق، به آنها اعلام کرده است در صورتی میتوانند بهحضور خود در کردستان ادامه دهند که سلاح خود را تحویل دولت نمایند. جالب اینکه همین گروهکها هم به جرگه منتقدین پژاک پیوستهاند و در جدیدترین اظهارنظر مصطفی هجری، دبیر کل حزب دموکرات کردستان ایران، پیروی پژاک از اوجالان را بهعنوان یک کرد بیگانه (ترکیهای) مورد سرزنش قرار داده است.
پژاک اگرچه تلاش میکند خود را یک حزب همهجانبه معرفی کند و ژست موجهی بگیرد و حتی در این راه مانند احزاب سیاسی ریشهدار اقدام به برپایی کنگرههای سالانه، تأسیس شبکههای رادیویی و تلویزیونی و راهاندازی سایتهای اینترنتی نموده است، لکن تنها بعد جدی فعالیت آنها جنبه نظامی و مسلحانه است.
«هاک» یا نیروهای آزاد کردستان شاخه نظامی پژاک است که اولویت اصلی خود را ناامنکردن مرزهای غربی و شمال غربی ایران میداند.
عبدالرحمان حاجی احمدی، رهبر ۶۸ ساله پژاک، فردی شدیدا چپگرا است که هوادار مطلق عبدا… اوجالان و دارای اندیشه Apoism یا آپوگرا (آپو = لقب اوجالان) است. وی اگرچه رهبر پژاک است، اما در کوچکترین تصمیمگیریها نیز از رهبران پ.ک.ک کسب تکلیف میکند و بهقولی، از خود اراده چندانی ندارد. سکونت وی در آپارتمانی مخفی در حاشیه شهر کلن آلمان که دیوارهایش را تصاویر کشتهشدگان پژاک پوشانده است و مصاحبههای پیدرپیاش از آنجا برعلیه جمهوری اسلامی ایران، تاکنون چندینبار اعتراضهای رسمی و غیر رسمی ایران را خطاب به دولت آلمان در پی داشته است؛ خصوصا که وی گذرنامه آلمانی نیز دارد.
پژاک از حمایتهای علنی و پنهان بسیاری از کشورهای غربی در سطوح مختلف بهرهمند است؛ بهنحوی که حاجی احمدی، آزادانه به آمریکا میرود و در آنجا با مقامات عالیرتبه ایالات متحده مذاکره میکند، تا جایی که علیرغم کارنامه سیاه جنایات پژاک علیه نیروهای نظامی و مردم مرزنشین ایرانی، آمریکاییها حاضر به ثبت گروهک پژاک در لیست گروههای تروریستی نشدهاند. در یکی از همین سفرها، احمدی موفق به دیدار با سران یک گروه صهیونیستی در آمریکا نیز میشود که همین، زمینه سفر او به تلآویو را فراهم مینماید و چندی بعد وی به آنجا سفر میکند. در این سفر، وی نظر مساعد مقامات صهیونیستی را جهت اختصاص ماهانه چندصدهزار دلار کمک نقدی، کمک به راهاندازی شبکه ماهوارهای نوروز، زمینهسازی برای تسهیل تردد اعضای پژاک به اروپا، ایجاد مراکز آموزش نظامی برای استفاده از سلاحهای مدرن و پیشرفته و آموزش شبکه جاسوسی پژاک برای فعالیت در داخل ایران را جلب میکند.
اخیرا شبکهای از پژاک در داخل ایران کشف شد که پیشرفتهترین وسایل و تجهیزات جاسوسی ساخت اسراییل را بههمراه خود داشتند. پژاک برای اعزام نیروهای خود به اسراییل جهت آموزش از مسیر کشورهای عربی همچون امارات، عمان، قطر و عربستان اقدام میکند و آنها را به اورشلیم میفرستد.
پایگاه اصلی پژاک مقر هارون در ارتفاع ۳۰۰۰ متری کوهستان در کردستان عراق است؛ جایی که در کنار آن تصویر بزرگی از اوجالان بر سینه کوه نقش بسته است، اما پژاک پایگاههای مختصری هم در خاک ایران دارد؛ از جمله ارتفاعات شاهو در پاوه، قلعه «رش» در آذربایجان غربی و ارتفاعات مریوان.
گروهک تروریستی پژاک علیرغم ادعاهای آزادیخواهانهای که برای ملت ایران، خصوصا مردم کرد، دارد، با فعالیتهای تروریستی خود در روستا و شهرهای مرزی کردستان ایران و سایر مناطق مرزی، بیشترین تلفات را به مردم محلی منطقه تحمیل نموده است؛ امری که خود آنها نیز آنرا پذیرفتهاند. حمله به پاسگاههای مرزی که وظیفه حراست از کیان کشور را بر عهده دارند و به شهادت رساندن افسران و سربازان زحمتکشی که بخشی از آنها بومی همان مناطق هستند، سند دیگری بر تروریست بودن و بازیچه قرار گرفتن این گروه توسط دشمنان ملت ایران است.
پژاک یا همان حزب حیات آزاد کردستان، در کنگرهها و اعلامیههای رزمی که تاکنون منتشر نموده است، موضوعاتی همچون مسئله کرد در چارچوب تحولات دموکراتیک ایران، تلاش برای آزادی تمام اقشار جامعه و ایجاد روابط آزادانه بین خلقهای ایرانی را اهداف خود اعلام کرده است. این در حالی است که تمامی فعالیتهای آن، تروریستی، مسلحانه و بر ضد نهادهای حکومت دموکراتیک بوده و تاکنون هیچگونه فعالیت قانونی و صلحطلبانهای نداشته است. پژاکیها همچنین خواستار ایجاد یک حکومت فدرالی در ایران هستند تا کردستان نیز یکی از ایالات این حکومت باشد.
آنها با همین شعارهای فریبنده توانستهاند عدهای از مردم منطقه، از جمله جوانان را با خود همراه و وارد تشکیلات مخوف خودشان نمایند. نکته تأسفآور اینکه در این همراهی، عدهای هرچند اندک از جوانان شیعه استانهای کرمانشاه، ایلام و همدان نیز به آنها پیوستهاند. ذکر این نکته ضروری است که بسیاری از افرادی که جذب پژاک میشوند، پس از مدتی پی به فعالیتهای مخربانه آن برده و اطلاعات مناسبی از داخل این گروه در اختیار مقامات ایرانی قرار میدهند.
گروهک پژاک اعتقادی به دین و مذهب ندارد و آن را افیون جامعه میداند، اما در مناسبتهای دینی پیامهای تبریک و تسلیت برای مردم ارسال میکند و حتی کشتههای خود را شهید مینامد! دارا بودن همین اندیشههای لاییکی، باعث شده که روحانیون کرد بههیچوجه پژاک را قبول نداشته باشند و حتی مردم را از همراهی با آن منع نمایند. در اینجا نگاهی گذرا به برخی اعتقادات و اندیشههای پژاک خواهیم داشت:
– قرابت و نزدیکی خاصی بین برگزیدگان فرزندان بنیاسراییل و قوم کرد وجود دارد؛
– کرد، نژاد برگزیده است و همراه آنها، صهیونیزم و فرزندان بنیاسراییل؛
– باید پیوند مشترک بین حکومت کردستان عراق و اسراییل ایجاد شود؛
– دین بهطور عام و اسلام بهطور خاص، عامل عقبماندگی و عدم تحول در شرقزمین، بهویژه خاورمیانه و ایران است؛
– اعتقاد به اشتراک جنسی در جامعه؛
– نفی اخلاق و نسبی شمردن آن در رفتارهای خانوادگی؛
از دیگر رفتارهای متناقض و عوامفریبانه پژاک، استفاده از زنان در اعمال تروریسی خود است، بهنحوی که با شعاری فمنیستی، دین را باعث عقبماندگی و ستم به زنان میداند. پژاک شبکههایی از زنان کرد را سازماندهی و آموزش داده است که جهت فعالیتهای خرابکارانه از جمله عملیاتهای انتحاری از آنان استفاده میکند.
فعالیتهای تروریستی و شعارهای دروغین حزب حیات آزاد کردستان چنان باعث رسوایی و مهجور شدن آن در میان مرزنشینان غیور کرد شده است که آخرین آمارها حکایت از خروج نیروهای کرد ایرانی از این حزب و جایگزینی نیروهای بیگانه از جمله ترکتبارها و کردهای عراق دارد؛ بهحدی که برخی منابع از اکثریت ۷۰ درصدی نیروهای غیر کرد در این گروهک خبر میدهند.
از دلایل دیگر رخ دادن چنین شرایط ذلتباری برای نیروهای پژاک، اقدامات هوشمندانه و با صلابت نیروهای امنیتی و نظامی ایران در مقابله با این گروهک در داخل و خارج خاک ایران است که البته با هماهنگی دولت ترکیه و مسئولین کردستان عراق بوده است.
حضور با صلابت و مقتدرانه رهبر معظم انقلاب در کردستان و استقبال بینظیر مردم میهماننواز کردستان از ایشان، مهر ابطالی بر نگاه ناامن به کردستان و از سوی دیگر مهر تأیید بر این نظر است که گروهکهای تروریستی و تجزیهطلب جایگاهی در میان قوم کرد ندارد و عمر فعالیتشان به سر آمده است؛ خصوصا با تأکیدی که رهبری معظم در رفتار خود بر خلاف این نوع نگاه داشتند، از جمله کوهپیمایی در کمال آرامش و بدون هیچگونه محدودیت در ارتفاعات «آبیدر»، سفر زمینی از سنندج به مریوان و… دلیلی است بر این مدعا.
پژاک علیرغم جوسازیهای سنگینی که در مورد توانمندی و موفقیتهایش توسط رسانههای مخالف جمهوری اسلامی میشود، نتوانسته است موفقیت خاصی در همراه کردن قوم کرد و نیز ناامن ساختن منطقه داشته باشد. با این همه، بسیاری از صاحبنظران بر این باورند که پژاک عاملی است برای انحراف اذهان مسئولین ایرانی از توجه به مسایل و مشکلات اساسی و خطرناک در منطقه که در یک کلام آن را مسایل فرهنگی باید نامید.
قطعا سدکردن راه نفوذ فرهنگی دشمن، که در قالبهای مختلف انجام میپذیرد و ارتقای دلبستگیهای مردم به کشور و نظام، خودبهخود بستر فعالیت گروهکهای نظامی و تروریستی را نیز جمع خواهد کرد.