انجمن بی تاوان آذربایجان غربی : در گفتوگوی حاضر، فاضل میرانی رئیس دفتر سیاسی حزب دموکرات کردستان عراق به ارزیابی مناسبات و روابط متقابل میان ایران و اقلیم کردستان عراق میپردازد و چشمانداز آینده این روابط را بررسی میکند.میرانی سالها در ایران زندگی کرده و اکنون ریاست مهمترین بخش حزب دموکرات را برعهده دارد.
احسان هوشمند: گفته میشود نچیروان بارزانی و فاضل میرانی بیشترین نقش را در تعمیق روابط دولت اقلیم کردستان عراق با ایران دارند. میرانی از چهرههای شاخص مبارزاتی در کردستان عراق و رئیس دفتر سیاسی حزب دموکرات کردستان عراق به عنوان حزب حاکم است.
به عنوان پرسش نخست با توجه به سوابق تاریخی و همچنین علاقه عمیق و تأکید زیاد مرحوم ملا مصطفی بارزانی به ایران و ایرانیها و علاقه عمیق ایشان به این حوزه تمدنی و فرهنگی، ارزیابی خود را از روابط ایران و اقلیم کردستان عراق بیان کنید؟
به شما خیر مقدم میگویم. به نظر من کشور ایران یک گنجینه فرهنگی است که همه ملتهای منطقه میتوانند از آن بهرهمند شوند. ملت کرد بخشی از ملتهای ایرانی به شمار میآید که در عربی به نام «الشعوب الایرانیه» مشهور است. البته این بدان معنی نیست که ما در جغرافیای کشور ایران قرار داریم بلکه به این معنی است که ملتهای این حوزه دارای مشترکات فرهنگی، زبانی، آیینی و… هستند. اگر شما دقت کنید، کردها زودتر از سایر ملتهای دیگر، فارسی را فرا میگیرند، چون بیش از ۶۰ درصد از واژگان بین زبان کردی و فارسی مشترک است. بخشی از تحصیلات آیینی مرحوم ملا مصطفی بارزانی در ایران سپری شد، البته ایشان در جمهوری مهاباد نیز مشارکت فعالانه داشت، به طور کلی ما در مقاطع مختلف در ایران حضور داشتیم.
در ایران ما لحظات تلخ و شیرین بسیاری را تجربه کردیم. لحظه تلخ مانند انعقاد قرارداد الجزایر در سال ۱۹۷۵، بین شاه و صدام معدوم که روی مسأله کرد معامله صورت گرفت و در آن شرایط عدهای به عراق تسلیم شدند، برخی در سوریه ماندند و حدود نیممیلیون نفر که البته به نظر و راهنمایی ملا مصطفی بارزانی بستگی داشت، با ایشان به سوی یک آینده نامعلوم رهسپار ایران شدند. اگر به یاد داشته باشیم، در سال ۱۹۴۷هنگامی که مرحوم بارزانی به اتحاد جماهیر شوروی آن زمان رفت، تنها ۵۰۰ بارزانی همراه ایشان بود در حالی که در سال ۱۹۷۵ که به ایران آمدند، ۵۰۰ هزار کرد ایشان را همراهی کردند.
اقامت این تعداد از کردها در حالی بود که نگاه منفی نسبت به رژیم وقت ایران وجود داشت. اما ما با ایران و مردم ایران دوست بودیم. عدهای از دختران کرد با ایرانیها و برخی از دختران ایرانی با کردهای عراقی ازدواج کردند. حاصل آن نیز همشناختی، به هم نزدیک شدن و روابط اجتماعی بیشتر بود. این خود از مناسبات شیرینی بود که به وجود آمد. دو ملت که شناخت زیادی از هم نداشتند، با هم پیوند خوردند.
پس از پیروزی انقلاب ایران و استقرار جمهوری اسلامی در ایران و آمدن امام خمینی ( ره ) فضا متفاوت شد؛ هر چند ما با امام هنگامی که در پاریس بودند ارتباط داشتیم، ملا مصطفی بارزانی به ایشان نامه نوشته بود و آقای مسعود بارزانی نزد ایشان رفته بودند.
اختصاصاً برای ملاقات با امام به پاریس رفته بودند؟
بله؛ آقای مسعود بارزانی برای ملاقات با ایشان به پاریس رفته بود. علاوه بر این، ما نمونههایی از پناهندگان در ایران داریم که در تظاهرات علیه شاه زخمی شدند. ما نیز همراه مردم ایران علیه شاه بودیم. کردهای پناهنده پس از پیروزی انقلاب به یک آزادی دست یافتند. در آن هنگام فعالیتهای حزب دموکرات کردستان عراق بیشتر و علنیتر شد. در دوره شاه کارهای ما به صورت مخفیانه بود اما پس از انقلاب حتی به حزب اجازه برگزاری کنگره در ایران داده شد.
در چه سالی؟
سال ۱۹۷۹؛ آقای مسعود بارزانی در هنگام انقلاب از خارج به ایران برگشت. هنگامی که ملا مصطفی بارزانی فوت کرد، جنازه ایشان را به ایران آوردیم که با استقبال مردمی در کردستان ایران روبهرو شد. در این زمینه هم مسئولان جمهوری اسلامی همکاری خیلی خوبی کردند.
در آن موقع ما به انقلاب ایران نیاز داشتیم. اگر افرادی هم در پیوستن به انقلاب تردید داشتند، رهبران ما و حزب پارت دموکرات کردستان هیچ تردیدی نسبت به این موضوع نداشتند و به صورت کامل با جمهوری اسلامی همکاری شد.
در مقطع دیگر که عراق و رژیم صدام جنگ را علیه جمهوری اسلامی ایران آغاز کرد، ما هر دو علیه صدام جنگیدیم. ایران قرارداد ۵۹۸ سازمان ملل را پذیرفت و جنگ ایران و عراق متوقف شد اما جنگ کردها ادامه یافت.
آیا در اینجا همچنان که درخصوص قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر گفته میشود، کردهای عراق مورد معامله قرار گرفتند؟
خیر؛ به طور مسلم نمیتوان این دو را با هم مقایسه کرد. مبانی اخلاقی مسئولان جمهوری اسلامی ایران با رژیم شاه متفاوت بود. ظرفیتهای زمانی و مکانی، ایران را به این عمل (پذیرش قطعنامه) ناگزیر ساخت. ایران باید از توافق صورت گرفته پیروی میکرد. اما این مسأله موجب نشد که همچون رژیم گذشته (شاه)، رفت و آمد کردها ممنوع شود. کمکهای مردمی، مسئولان، ارتش و سپاه به صورت مخفیانه ادامه داشت و با ما همدردی صورت میگرفت.
هنگامی که کردها در سال ۱۹۹۱ در عراق قیام کردند، جمهوری اسلامی از آن حمایت کرد. قیامی که موفق شد نمایندگان ایران به ما کمک کنند. در جنوب عراق هم زمینههای خوبی فراهم شد. از آن زمان تاکنون همیشه روابط، گرچه نه به صورت ۱۰۰ درصد، اما به طور کلی به روشی دوستانه بوده است.
البته در مقاطع مختلف فراز و فرود داشته است.
بله؛ البته وجود اختلاف نظرها نشانی بر مستقل بودن دو طرف در تصمیمگیریها است؛ این دلیلی بر عمق روابط صمیمانه ما است. در نهایت ما دارای پارلمان و حکومت اقلیم شدیم و روابط تجاری و سیاسی برقرار شد. جمهوری اسلامی اولین کشوری بود که کنسولگری خود را در اربیل گشود و حکومت ما را به رسمیت شناخت. این نشانگر وجود توافقی است که با هم داریم و دو ملت را از هم جدا نمیکنیم. بهزعم بنده در آنجا هم چنین احساسی وجود دارد.
اکنون در سال ۲۰۱۴، زمان ایستگاه صلواتی و موقعیتی که ما کمک دریافت میکردیم، به سر آمده است. در حال حاضر ما دارای هواپیما، پاسپورت و ویزا هستیم، رفت و آمد وجود دارد و ظرفیت زمان و مکان نیز تغییر یافته است. اینها در کل تأثیر مثبتی بر روابط دو طرف گذاشته است. جناب مسعود بارزانی همیشه در جمع مسئولان تأکید میکند نباید خدمات ایران و فرصتی را که انقلاب ایران در اختیار ما نهاد، از یاد ببریم. ما اجازه نخواهیم داد که به ایران و انقلاب صدمهای وارد شود. به تصور بنده، این رفتار انسانهای انقلابی است.
برخی از تحلیلگران بر این باورند که با توجه به سوابق و روابط عمیق بین دو طرف و با در نظر داشتن وضعیت کنونی که دولت اقلیم کردستان شکل گرفته و در حال توسعه و سرمایهگذاری و رشد در منطقه است، اما این میزان روابط اقتصادی و فرهنگی اقلیم و ایران، شایسته آن سوابق و روابط عمیق دیرین نیست. آنها به این نکته اشاره میکنند رشد روابط اقتصادی و فرهنگی به اندازه روابط سیاسی نبوده است.
میزان روابط اقتصادی تحت تأثیر منافع است؛ به این دلیل نمیتوان آن را با عمق روابط انقلابی، سیاسی، ملی و فرهنگی مقایسه کرد. روابط اقتصادی ما با جمهوری اسلامی، گرچه نه به اندازه حوزه سیاسی و فرهنگی، اما بسیار مناسب است. شاید به آن مرحله و ظرفیتی که مطلوب طرفین است، نرسیده باشد اما چند میلیارد دلار تبادل تجاری داریم. البته میتوان این را افزایش داد مشروط بر این که تولیدکنندگان ایرانی کالاهای باکیفیت صادر کنند.
یک بار از بنده سؤال شد چرا شرکتهای ترکیه نسبت به ایران فعالیت بیشتری دارند و پروژهها را در اختیار دارند؟ پاسخ بنده این بود که ترکیه شرکتهای خوب و مناسب را برای سرمایهگذاری میفرستد، در نتیجه کارها با سرعت خوبی پیش میرود. اما متأسفانه به صورت کلی شرکتهای ایرانی بویژه در سلیمانیه و اربیل یا پروژهها را نیمهکاره رها کردهاند یا با کیفیت مناسب آن را انجام ندادند؛ این یکی از علل است. اما تا هنگامی که روابط سیاسی در سطح خوبی قرار داشته باشد، میتوان مناسبات فرهنگی و اقتصادی را نیز توسعه داد. هدف ما بیشتر حفظ، بهبود و رشد روابط سیاسی خود با ایران است.
آیا اساساً شروع به کار دولت جدید و دعوت از نخست وزیر اقلیم جناب نچیروان بارزانی در کنار رؤسای کشورهای دیگر برای شرکت در مراسم تحلیف آقای دکتر روحانی نشانی از توسعه روابط بین طرفین است؟
بله؛ البته توسعه روابط براساس منافع طرفین است. اکنون موضوع بسیار مهم برای جمهوری اسلامی ایران پس از سقوط صدام، جایگاه دوستان ایران در عرصه قدرت عراق است. دوستان ایران قدرت را در عراق در دست دارند؛ شیعیان در جنوب و کردها در شمال. اینها، سنگرهای مطمئنی برای امنیت ایران به شمار میروند. افرادی که در گذشته به عنوان پناهنده، همکار یا فعال در ایران حضور داشتند، در حال حاضر حاکم هستند که این را باید حفظ کرد. این وضعیت چگونه حفظ خواهد شد؟ با ادامه روابط، یادآوری روزهای گذشته و بدون شک دعوت از همدیگر در مناسبات که این مسائل روابط را بیش از پیش تعمیق خواهد بخشید. ما از آقای روحانی متشکریم و به ایشان تبریک گفتیم، همچنان که به آقایان احمدینژاد، خاتمی و رفسنجانی هم پیام تبریک ارسال کردیم. به هر حال ما با جمهوری اسلامی طرف هستیم نه تنها با شخص رئیس جمهوری.
نوع تلقی شما از روابط با کردهای ایران چیست؟
ما قیم کردها در ایران نیستیم و نمیتوانیم از مطالباتی که احزاب کرد از کشورهای خود دارند، پیروی کنیم. ما با ایران دارای منافع مشترک هستیم، گاهی منافع ما در تقابل با احزاب کرد ایرانی است. ما با ایران روابط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی داریم و با اقدام علیه ایران مخالف هستیم. البته طبیعی است که نسبت به کردهای ایران بی تفاوت نیستیم. در مورد ترکیه و سوریه نیز وضع همین گونه است. تصمیمگیری نهایی در دست این کشورها و احزاب و گروهها است. به همین دلیل آقای بارزانی، کردها را به برگزاری یک کنگره ملی دعوت کرد و این یک استراتژی مسالمتآمیز و دموکراتیک است که در پی یافتن راههایی است تا موضوع کردها عاملی مثبت در منطقه باشد نه منفی.
گفتوگوی خود را روی روابط ایران با اقلیم کردستان متمرکز کنیم؛ چه مشکلاتی در زمینه روابط وجود دارد؟ آیا موانعی برای توسعه روابط وجود دارد؟ چگونه باید برای رفع موانع اقدام کرد؟
در مسائل استراتژیک موانعی نیست اما در مسائل تاکتیکی مانع وجود دارد.
در این خصوص مثال بزنید.
به طور مثال روی منافع منطقهای، برخی از مسئولان در دو سوی مرز کارشکنیهایی انجام میدهند. گرچه این موضوع روی روابط چندان خدشهای وارد نمیکند، اما به هر حال مانع پیشرفت و شتاب روابط میشود. این شیوه تفکر برخی از مسئولان است.
به هر حال ما جزئی از عراق هستیم و مشکلاتی هم در داخل منطقه وجود دارد. گاهی برخی از دستگاههای امنیتی، اطلاعات نادرست از ما به ایران یا از ایران به ما میدهند. آنچه مهم است، این است که زودباور نباشیم. بنده از وزارت اطلاعات ایران سپاسگزارم. آنها انتقالدهنده واقعیات برای مرکز بودند و یکی از حافظان روابط اقلیم با جمهوری اسلامی هستند. من آنها را با عنوان میهنپرستان توصیف میکنم.
آقای میرانی! با توجه به شرایط دولت جدید اقلیم و تلاش برای حضور گروههای متنوع و حتی متعارض در دولت، این مسأله در عین حال که میتواند دستاوردی دموکراتیک باشد، اما از سوی دیگر شرایط را هم پیچیده خواهد کرد؛ یعنی هم فرصت است و هم مشکلاتی را ایجاد میکند. حال با توجه به این مسأله، چشمانداز روابط را چگونه میبینید؟ آیا این چند صدایی موجب نخواهد شد بخشی از کارهای توسعهای دولت متوقف شود و بر روابط با ایران هم تأثیر بگذارد؟
خیر. به نظر بنده موضوع برعکس است. مشارکت این افراد نتایج مثبتی در پی دارد. میتوان گفت ۹۵ درصد آنها روابطی دوستانه با ایران دارند. احزاب اسلامی که روی اسلام سیاسی متمرکز هستند، ما و برادران اتحادیه که روابط قدیمی داریم، حتی کمونیستهای کردستان با ایران روابط خوبی دارند، چون آنها نیز در سالهایی که وضعیت نامناسب بود به ایران آمدند و در آنجا پناه گرفتند و به آنها کمک شد. حالا با این وصف اگر همه در حکومت و دولت حضور نداشته باشند، شاید مشکلاتی به وجود بیاید. عدهای میگویند شما با ایران و میهنپرستان ارتباط دارید؛ اما اگر همه با هم باشیم این با هم بودن به تصور بنده یک فرصت است. وجود استقرار و آرامش در کردستان هم برای ما و هم برای دوستان ما خوب است. اقلیم کردستان یک منطقه امن در عراق است و با وجود مرزهای طولانی با ایران، این ثبات، حافظ آرامش مرزها با همسایگان نیز خواهد بود. همچنین کمکی به شیعیان دوست ایران هم هست.
در مدت اخیر مسأله فروش نفت از سوی اقلیم کردستان عراق به ترکیه، موجب بروز تنشهایی با دولت مالکی شده است. آیا استمرار این وضعیت نمیتواند روابط استراتژیک شما را با شیعیان عراق و آقای مالکی دچار مشکل کند و حتی روی روابط منطقهای شما تأثیر بگذارد؟
باید این مسائل را از هم تفکیک کرد؛ رابطه ما با شیعیان با رابطه با آقای مالکی از هم جدا است. ما با آقای مالکی یک نان را تقسیم میکردیم و با هم علیه صدام میجنگیدیم. در حال حاضر که نمیتوان نان نفتی را تقسیم کرد، مسأله شکل دیگری به خود گرفته است. به هر حال، عراق دارای قانون اساسی است. ما نیز بخشی از عراق هستیم. از این رو، تصور نمیکنم خدشهای بر مسائل استراتژیک وارد شود. روابط فراز و فرود دارد، اما در مسائل استراتژیک از عراق دفاع میکنیم و از آقای مالکی هم دفاع خواهیم کرد. آقای مالکی نیز به حکم این که نخست وزیر ما است و ما جزئی از این مملکت هستیم، ناگزیر به دفاع از ما است.
در مورد تهدید قطع بودجه اقلیم به دلیل مسأله فروش نفت، اگر ما مسئول این کار هستیم، نباید مردم عراق را با قطع کردن بودجه جریمه کرد. واقعیت این است که ما نفت را صادر کردیم اما نفروختیم. این موضوع را آقای مالکی و آقای شهرستانی خوب میدانند. نفتی که ما آزمایش کردیم و به بندر جیهان فرستادیم، هنوز در تانکر است و حتی یک قطره از آن فروخته نشده است. شرکت سومو و وزارت نفت عراق و سازمان ملل و ترکیه هم این موضوع را میدانند. آقای نچیروان بارزانی به بغداد رفتند؛ اگر حسن نیت وجود داشته باشد میتوان مشکلها را حل کرد.
لازم است تا پس از انتخابات به نوعی بین دو طرف سازش حاصل شود. ما نه برای نفت میجنگیم، نه دشمن یکدیگر میشویم و نه منافع استراتژیک کشور را از بین خواهیم برد. در قانون اساسی هم تصریح شده که عراق مالک نفت است، ما نیز جزو این ملت هستیم. بغداد، بودجه ما را تأمین کند، ما مشکلی نداریم. این نفتی که صادر میشود، تنها ۱۷ درصد از آن به اقلیم کردستان تعلق دارد و ۷۳ درصد دیگر آن متعلق به بغداد خواهد بود. به تصور بنده، این مشکلات اقتصادی و مقطعی است.
در ایران علاقهمندی بسیاری به سرمایهگذاری در حوزه نفت و پتروشیمی در اقلیم کردستان عراق وجود دارد؛ همان طور که میدانید ایران در حوزهای همانند پتروشیمی پیشرفته است. آیا فکر میکنید زمینه همکاری درخصوص نفت با ایران وجود دارد؟
زمینههای زیادی وجود دارد و همکاری هم صورت گرفته است. آقای زنگنه اینجا آمدهاند و ما میدانیم که ایران در حوزه پتروشیمی چقدر پیشرفته است. ما هم خواهان گسترش روابط هستیم. رابطه ما در مسائل نفتی با ایران نسبت به ترکیه بسیار جلوتر و قدیمیتر است.
پس این امید وجود دارد؛ چون در اخبار این گونه مطرح میشود که گویا ایران در زمینه نفتی هیچ نقشی ندارد.
ما برنامههایی داریم که لزومی به تبلیغاتی کردن آن نیست. اگر روزی فرا رسد که باید رسانهای شود، این کار انجام خواهد شد.
پس این روابط وجود دارد.
بله مطمئناً؛ روابط اقتصادی ما تنها به پسته و تنقلات محدود نیست.
همان گونه که قبلاً هم گفتید این تصور وجود دارد که به فراخور پیوندهای تاریخی، اجتماعی، فرهنگ مشترک و… هنوز راههای زیادی برای تعمیق روابط وجود دارد. پیشنهاد شما در این زمینه چیست؟
به نظر من روابط باید تقسیمبندی شوند. بهترین رابطه دو ملت از طریق فرهنگ و دانشگاهها است. در این زمینه میتوان مجمعهای علمی و فرهنگی برگزار کرد. قرارگاه رمضان نقش بسیار فعالی در این خصوص داشته است. بارها نمایشگاههای کتاب ایرانی در کردستان برگزار شده. دانشگاهها نیز میتوانند با هم ملاقات و همکاری کنند.
ما در دانشگاه صلاحالدین بخش ادبیات فارسی داریم. علاوه بر این، تعداد بسیاری از فارغالتحصیلان دانشگاههای ایران در کردستان هستند که برخی از آنها در آستانه وزیر شدن یا نمایندگی پارلمان هستند؛ این افراد میتوانند نقش ایفا کنند. موضوع دیگر گردشگری است. گرچه توریسم نزد ما و جمهوری اسلامی تفاوت دارد و سلایق دو طرف متفاوت است اما نوروز عید مشترک و سال نو برای هر دو ملت به شمار میرود. این از بهترین مناسبتهای مشترک است و میتواند ظرفیتهای گردشگری و توریسم روابط فرهنگی را بالا ببرد.
وجود و افتتاح بخش ادبیات کردی در دانشگاه تهران نیز میتواند به این موضوع کمک کند. روحانیون، خطیبان جمعه، عشایر و هنرمندان دو طرف میتوانند روابط خوبی برقرار کنند. برخی جاها هم کار به دولتها میرسد که در سطح وزرا و دیگر مدیران ارشد است. در حال حاضر استاندارهای ارومیه، کرمانشاه و کردستان روابط خوبی با استاندارهای اربیل و سلیمانیه دارند. فرمانداران سردشت، پیرانشهر و حاج عمران، قلادزه و رانیه، پنجوین و مریوان نیز میتوانند در سطح خود ارتباط داشته باشند. اینها همه راههایی برای گسترش روابط هستند. بنده اطمینان دارم که ملت در هر دو طرف خواهان این مناسبات هستند.
این که جامعه مدنی هم باید نقش خود را ایفا کند و تنها روابط به سیاسیون محدود نشود، نکته بسیار مهمی است. در گفتوگوهایم با برخی از نزدیکان آقای روحانی، شاهد بودهام که علایق آنها برای گسترش روابط به نسبت دولتهای گذشته بیشتر است. از این منظر، با توجه به سیاست خارجی جدید دولت ایران و حل مشکل پرونده هستهای ایران و گسترش روابط و کاستن از تنشها، لطفاً با توجه به این موضوع ارزیابی خود را از گسترش و تعمیق روابط اقلیم کردستان عراق با ایران بیان کنید؟
ما دو نوع رابطه داریم؛ یک رابطه انقلابی که ما احزاب میتوانیم با ارگانهای ذیربط ارتباط داشته باشیم. بنده شاید با وزیر امور خارجه ملاقات نکرده باشم اما به دیدار کسی خواهم رفت که با او در یک سنگر جنگیدهام. من در سیاست اینجا مؤثر هستم او نیز در سیاست ایران تأثیرگذار خواهد بود؛ بدون این که موضوع آشکار شود. از طرف دیگر، دولت هم دارای روابط خود است.
به نظر بنده روابط برای دو طرف بسیار حیاتی است. اگر چه ما در قیاس با کشور بزرگ ایران، کوچک هستیم، اما میتوانیم مدافع جمهوری اسلامی در اینجا باشیم. همان گونه که جمهوری اسلامی همیشه پشتیبان ما بوده است، ما نیز برای اهداف و منافع مشترک پشتیبان آنها خواهیم بود. من هم بر این باورم که به همدیگر نیازمندیم و این نیازمندی هم در گذشته وجود داشته و هم در آینده وجود دارد.
آقای فاضل میرانی! آیا این امید وجود دارد که روابط جمهوری اسلامی با دولت جدید اقلیم کردستان عراق که در حال شکلگیری است، بیش از پیش توسعه و بهبود یابد؟
بله حتماً. لکل حادث حدیث؛ در هر پیشامد تازهای، کار تازهای هم انجام خواهد شد. ما درصددیم کنسولگری عراق را در ارومیه راهاندازی کنیم. جناب آقای محمد صدیق احمد (جگر خوین) هم به عنوان سرکنسول عراق در این کنسولگری معرفی شدهاند.
لازم است دولت جدید جمهوری اسلامی ایران نیز موانع گذشته در روابط را مرتفع سازد تا گامی مثبتتر به پیش نهاده شود. اینجا رغبت و میل زیادی برای گسترش روابط وجود دارد. همه میدانند که تعمیق روابط چه موفقیت بزرگی برای دو طرف در پی دارد. بار دیگر تأکید میکنم که حمایت جمهوری اسلامی ایران از دوستان شیعه و کرد خود، اهمیت فراوانی دارد؛ در کنار این هم حفظ روابط و اتحاد کرد و شیعه نقش استراتژیک دارد.
بسیار ممنون از وقتی که در اختیار ما گذاشتید.
من هم از شما تشکر میکنم. این گفتوگو هم عامل خوبی برای پیشبرد روابط دو طرف است.