مخالفت های درونی پژاک در مخالفت با سیاست های پ ک ک به وضوح قابل مشاهده بوده و این اختلاف نظر در میان اعضا و سران ،فرقه ی پژاک را در آستانه انشعابی بزرگ قرار داده است.
انجمن بی تاوان آذربایجان غربی : پژاک از همان بدو تأسیس خود در سال ۲۰۰۳ میلادی توسط عثمان اوجالان (برادر عبدالله اوجالان)، بذر مخالفت با پکک را کاشت و تاکنون چندین بار سرکردگان پکک این بذر و تخمها را سمپاشی کردهاند، اما گویا دوباره سر باز زدهاند.
چندی پیش پژاک اعلام کرده بود که ایران، نیروهای سپاه را در مرزهای غربی کشور گردهم آورده و قصد حملهی دوباره به پژاک را دارد. هرچند برخی از زوایای این ادعا به ترس پژاک از تکرار شکست تابستان سال ۱۳۹۰ برمیگردد، اما جوانب دیگری هم دارد که یکی از آنها خود مطرح کردن و دیگری مخالفت با پکک و ابراز وجود بعنوان فرقه ای مستقل است.
جالب اینکه اخیراً احمد دنیز(از سرکردگان پکک) گفته بود که همچنین ادعایی دور از واقعیت و دروغ است، چراکه مرزهای غربی ایران، دقیقاً بسان دو سال قبل خود از جهات نیروی نظامی و تسلیحات هستند. از همه مهمتر هم اینکه جز پژاک هیچ حزب و جناح دیگری همچنین ادعایی نداشت. حال از این منظر میتوان جواانب ریز مخالفتهای درونی پژاک در مقابل پکک را به وضوح مشاهد کرد.
چند ماهی از تأسیس پژاک نگذشته بود که گروهی از مؤسسان و اعضای آن، به نشانهی مخالفت با سرکردگان پکک، شبانه و بطور مخفی، از این فرقه جدا و به اقلیم کردستان گریختند. این افراد معتقد بودند که پکک، پژاک را تأسیس کرده تا بعنوان عصایی در دست آن باشد و هرکجا و هرطور دلش خواست بکار بگیرد و هیچگونه استقلال عمل و افکار نداشته باشد. دقیقاً همینطور بود و حالا هم هست. از اینرو پژاک که هنوز نوزادی شیرخوار بود، به چندین تکه تقسیم شد. اما پکک دوباره چند تن از اعضای قدیمی و به اصطلاح ایدئولوژیک خود را برای بازسازی این فرقه، روانهی قلاتوکان کرد و با این روش تا امروز این فرقه عمر کرده است.
اما باردیگر افرادی در میان اعضای این فرقه پیدا شدهاند که بعد از سالها به این نتیجه رسیدهاند که بازیچهیی بیش در دست پکک نیستند و لذا با روشهای مختلف درصدد برجسته کردن این تفاوتها هستند. از اینرو اعلام کردند که سپاه پاسداران مرزهای غربی کشور را مملو از نیرو کرده و قصد حمله در سر میپروراند. اما پکک این موضوع را رد کرده و گفته این دروغ محض است.
اما پژاک از اینکار چه هدفی را دنبال میکرد؟ بعد از موضوع سوریه و توجه پکک به زیرشاخهاش دراین کشور، به نوعی پژاک را پشت گوش انداختند و این فرقه هم هرچند تلاش کرد خود را بعنوان فرقهیی به روز در رسانهها مطرح کند، نتوانست و بارها هم طعمهی کوملهها و دمکراتها شد. لذا بهترین فکر در این موقعیت، شعلهورکردن آتش جنگ و درگیری با بهانهی تحرکات سپاه در مرزهای غربی بود. اما جواب پکک در حقیقت به این معنی است که پژاک حق درگیر شدن با سپاه را ندارد؟ چرا؟ چون دو سال قبل هم اگر پکک به دادش نمیرسید، الان چیزی از آن باقی نمانده بود، لذا پکک نمیخواهد شکستی دیگر را توسط سپاه امتحان کند. دوماً در چنین موقعیتی که پکک اعضای خود را به سوریه فرستاده، دیگر قادر به حمایت از پژاک نخواهد بود و لذا اینبار قبل از رسیدن به دامنههای جاسوسان، در باتلاق عدم فرو خواهد رفت.