دیکتاتوری و استعمار در کادر رهبری پژاک حاجی احمدی را کماگان در مسند حکومت نگه داشته است.
انجمن بی تاوان آذربایجان غربی : کادر فرماندهی و رهبری پژاک در آبان ماه سال ۱۳۸۲ تاسیس شد تاکنون تغییر نیافته است. تاکنون سابقه نداشته است کادر رهبری یک سازمان تروریستی ، سالهای طولانی به فعالیت خود ادامه دهند وکادر رهبری تغییری نکند .
سازمانهای مسلح استالینیست نظیر پژاک از لحاظ منطق، کار کرد بسیار متفاوتی از یک حزب سیاسی مشروع و یا یک گروه مسلح بسیار کوچک دارند .
پژاک شبکه سود پرستی است که درحوزه های مختلف فعالیت و جذب نیرو کرده و به هر نوع قاچاقی دست زده و به طرفداران خود هر نوع امکاناتی را ارائه می دهد . از ساختاری پنهان، ذینفوذ و ذینفع برخوردار می باشد. ورود به کادر رهبری چنین سازمانی بسیار دشوار بوده و تغییر درکادر رهبری آن نیز بسیار سخت و پیچیده است.
در کادر رهبری پژاک نوعی جنگ قدرت وجود دارد . ولی این به معنی یک مبارزه و رقابت عادی از پایین به بالا نیست . در ساختار پژاک سازماندهی شخص محور وجود دارد .
چنانکه سازمانی که سر آن کنده شده باشد ، بدون هدف به اطراف حمله وغیر عاقلانه وناخود آگاه رفتار میکند . اکنون عبدارحمن حاجی احمدی عضوء جدا شده از حزب دمکرات کردستان مدت ۱۰ سال است که سرکرده گی پژاک را بر عهده گرفته است و تا کنون شورای رهبری حتی نتوانستند در این مورد اظهار نظر نمایند.
اختلافات موجود و دو دستگی در داخل گروهک سبب گردید که موضوع تغییر در کادر رهبری پژاک توسط گروهی دیگر از اعضای فرقه در رسانه های گروهک مطرح شود ولی پس از مدت کوتاهی با صدور بیانیه های پی در پی این موضوع تکذیب گردید. این رفتار پژاک نشان از وجود دیکاتوری و استعمار محض توسط حاجی احمدی می باشد که کادر رهبری پژاک را به نام خود ثبت کرده است.
پژاک بعلت نفوذ و فعالیت در حوزه های مختلف شبکه های منفعت طلبانه را تاسیس نموده واگر هم رهبر شخص محور را ازدست بدهد متلاشی نخواهد شد، زیرا با استفاده از گروههای وابسته سیاسی خود به جذب حمایت توده مردم اقدام و به موجودیت خود ادامه میدهد .
متلاشی کردن چنین ساختاری با قطع حمایت اجتماعی و مردمی امکان پذیر خواهد بود . اقدام برای سلب رهبری از سازمان فرصتی را برای اقدامات بعدی فراهم میکند و سازمان نیز راه حل رفع بحران داخلی را تدوین میکند .
درگیری درون سازمانی نیز آنرا متلاشی میکند و یا باعث انسجام داخلی سازمان می شود . ولی مسئله مهم قطع ارتباط سازمان با مردم است . سازمانهای تروریستی اگر از رهبری و حمایت مردم محروم شوند ، برای ادامه موجودیت از کانونهای قدرت مختلف کمک دریافت میکنند . ولی چنین اقداماتی سازمانهایی نظیر سازمان تروریستی پژاک را به یک گروهک بسیار ضعیف و کوچک تبدیل میکند .
پژاک یک سازمان مارکسیستی – استالینیستی است. اصول بسیار سخت و غیر انعطاف ناپدیری دارد . کسانی که علیه کادر رهبری شورش کنند مورد پاکسازی قرار می گیرند .
پژاک برای آموزش ایدئولوژیک اهمیت زیادی قایل است . چنانکه افراد کارگر درمزارع را جذب و آنها را تحت آموزش ایدئولوژیک قرار داده است . اعضاء پژاک بصورت افراطی به افراد سیاسی تبدیل شده اند این توده سیاسی شده و بدون تاثیرپذیری از دیگران و محیط اطراف خود از پژاک حمایت میکنند و پژاک نیز بطور مستقل از افراد ، براه خود ادامه میدهد .
موجودیت پژاک بیش از آنکه وابسته به شرایط و تحولات موجود در ترکیه باشد ، وابسته به حمایتهای خارجی است .