مقامات اقلیم کردستان عراق با همکاری ترکیه در حال مدیریت کردهای پ.ک.ک و راندن بحران به سمت سوریه هستند.
متعاقب توافق صورت گرفته میان دولت ترکیه با عبدالله اوجالان، رهبر جریان پ.ک.ک، فاز اول خروج کردهای مسلح از جنوب ترکیه از روز سهشنبه آغاز شده است. درهمین چهارچوب بخشی از نیروها در حالیکه مسلح به کلاشینکف و سایر تجهیزات نظامی بودند وارد شمال عراق شدند. این در حالیست که ورود آنها با واکنشهای شدید بغداد روبرو شده و دولت مرکزی آن را مصداق بارز نقض حاکمیت کشور خوانده است. پرسش اینجاست که صلح با کردهای مسلح پ.ک.ک و راندن بحران به کشوری دیگر آیا میتواند امنیت همسایگان را تهدید کند؟ آیا این مسئله منافع ایران، عراق و سوریه را نیز تحتالشعاع قرار میدهد؟ خبرگزاری خبرآنلاین در گفتگویی با حسین رویوران، کارشناس خاورمیانه این مسئله را مورد بررسی قرار داده است که در ادامه میخوانید:
عقب نشینی کردهای پ.ک.ک ترکیه به شمال عراق با اعتراض شدید بغداد روبرو شد و متعاقباً شکایتی را به شورای امنیت برد. در ابتدا بگوئید به چه منظور شمال عراق برای عقب نشینی کردها در نظر گرفته شده بود و دوم اینکه آیا عراق میتواند به لحاظ حقوقی میتواند این مسئله را به شورای امنیت ببرد؟
شمال عراق برای عقبنشینی کردهای پ.ک.ک انتخاب شد به این دلیل که در این منطقه کردها تا حدودی استقلال دارد و این حوزه خارج از حاکمیت دولت مرکزی عراق است. اقلیم کردستان عراق اعلام کرده است که توان بیرون کردن آنها را ندارد و از سویی دولت مرکزی نیز در اقلیم کردستان حاکمیت عملی ندارد. از سویی این منطقه از مدتها قبل در اختیار کردها بوده است. اما از لحاظ توافق، تخلفات جدی اتفاق افتاد:
*اول توافق دولت ترکیه و مخالفان برای عقب نشینی به این منطقه بود که در چهارچوب حقوقی و قانونی به آن ‘عقد الفضول’ گفته میشود: یعنی اینکه دو نفر با هم توافق کنند و مال الغیر را تصرف کنند؛ اعم از خرید، فروش و یا اجاره. لذا این توافق عقد باطلی است. اینکه ترکیه در توافق با کردها خودش تصمیم بگیرد، کردهای مسلح را به کشور دیگری بدون هماهنگی بفرستد این اقدام قطعاً خلاف موازین بینالمللی است و باطل است.
*دوم اینکه این افراد طبق توافق، مسلحانه و با اسلحۀ خودشان باید عقب نشینی کنند. در ترکیه این بحث بود که آنها اسلحه را زمین بگذارند و آنها را تحویل دولت بدهند که متعاقباً کردهای پ.ک.ک قبول نکردند و در نهایت با اسلحه عقب نشینی کردند. این مسئله نیز ناقض استقلال و حاکمیت دولت عراق است. یکی از دلایلی که دولت عراق امروز شکایت را به شورای امنیت شکایت برده، در همین چهارچوب است.
هم اکنون دو طرف در این روند نقش دارند؛ کردهای پ.ک.ک که خودشان را یک حزب شورشی خارج از چهارچوبها و مقررات بینالمللی اما طرفی که خود را پایبند به مقررات و قوانین بینالمللی میداند (دولت ترکیه) چرا حاکمیت و استقلال عراق را نقض میکند و در امور داخلی این کشور با این اقدام دخالت میکند؟ براساس این سه عنوان یعنی دخالت در امور داخلی، نقض استقلال و نقض حاکمیت عراق دولت بغداد به شورای امنیتی شکایت برده و این مسئله را کاملاً محکوم کرده است.
تکلیف کردها چه خواهد شد؟ آیا جذب اقلیم کردستان و یا گروههای پیشمرگه خواهند شد؟ آیا اقلیم کردستان توانایی مدیریت این گروههای مسلح را دارد؟
زمانی که گفتگوهای عبد الله اوجالان رهبر مخالفان کرد در زندان با مقامات ترکیه شروع شده بود و بحث عقب نشینی از خاک ترکیه مطرح بود، مسئلۀ مسلحانه و یا غیرمسلحانه بودن پ.ک.ک مطرح شد و قرار بر این شد که این گروهها، سلاح را بر زمین بگذارند و بروند. یکی از نمایندگان مجلس ترکیه به نام خانم آیسل که سخنگوی جریان پ.ک.ک است در مصاحبهای با روزنامۀ حریت ترکیه اعلام کرد که این گروهها باید با اسلحه خاک ترکیه را ترک کنند، چون آنها مأموریتشان در جاهای دیگر ناتمام است. در واژهای که به کار رفت، پ.ک.ک به عنوان جریانی فراملی تعریف و اعلام شد که پ.ک.ک تنها یک مشکل صرفاً ترکی نیست و مأموریتهایی در سطح منطقه دارد که این مسئله از رفتار پ.ک.ک مشخص است. گروه پژاک برای ایران در چهارچوب همین فعالیتهایی است که بدان اشاره کردم. برای سوریه نیز حزب کردی دیگری تعریف شده است و حتی در شمال عراق نیز دستها و احزابی دارند. از این رو پ.ک.ک گروهی است خود را جریانی فراملی و فراگیر قومی-کردی تعریف می کند وعملا رقیب احزاب کردی عراق است.
دوم اینکه حضور آنها در شمال عراق عملاً مسئولیتها دربارۀ تحرکات آینده آنها در منطقه را به گردن اقلیم میاندازد. وضعیت کردهای پ.ک.ک برای هر یک از کشورهای منطقه وضعیت خاصی به وجود میآورد:
در ترکیه با توافقات صورت گرفته و همچنین تغییر قانون اساسی قرار است سیستم این کشور ایالتی شود و ایالتها از خودمختاری بالایی برخودار باشند و نوعی فدرالیسم ایالتی در این کشور حکمفرما باشد و براساس چنین مقولهای کردها با ترکیه به توافق رسیدهاند. هرچند که تاکنون حجم اختیارات ولایتها را تعریف نکردهاند و قرار است این مسئله بعد از عقب نشینی صورت گیرد.
علی ایحال من تصور میکنم عقب نشینی آنها به کوههای قندیل که در نقطۀ مثلث مرزی میان ایران، ترکیه و عراق است تهدیدی است برای عراق، ایران و سوریه باشد. به همین دلیل مسئولیت اقلیم کردستان دربارۀ تحرکات آیندۀ این گروهها قطعاً بسیار زیاد است.
این مسئله تا چه میزان بر منافع ملی و امنیتی ایران تأثیرگذار است؟ آیا این مسئله میتواند به طور جدی تهدیدآفرین باشد؟
حضور یک گروه مسلحانه و خارج از قانون در مثلت مرزی، فی نفسه میتواند خطرساز باشد. به این دلیل که آنها براساس یک آرمان سلاح به دست گرفته اند و در حالت بیهویتی به سر میبرند و ممکن است به هر اقدامی دست بزنند. تا الان این گروه نشان داده است که علیه ایران و عراق اقداماتی داشتهاند. البته آنها از منظر کلی با اقلیم کردستان هم جهت هستند و نوعی حالت اغماض و چشم پوشی از طرف اقلیم نسبت به آنها صورت میگیرد، اما در رقابت داخلی کردی در عین حال رقیب بارزانی و طالبانی هستند. از این رو این مسئله میتواند برای اقلیم کردستان نیز خطر افرین باشد.
در حال حاضر وضعیت سوریه نیز شناور است و احتمال جابجایی کردهای پ.ک.ک از طریق اقلیم کردستان به سمت سوریه، یکی از بالاترین احتمالات است. باید توجه داشت که در منطقۀ حسکه و قامشلی، تقریباً احزاب کردی سلطه پیدا کردهاند و در اختیار کردهاست و در حال حاضر اقلیم کردستان در حال کمک به آنهاست تا اینکه نهادهایی برای مدیریت آنجا مستقل از دولت سوریه ایجاد کنند و این فرایندی است شبیه به فرایندی که در سال ۱۹۹۱ درعراق تحت عنوان منطقۀ ممنوعۀ پروازی اتفاق افتاد و زمانی که دولت عراق در سال ۲۰۰۳سقوط کرد و دولت جدیدی روی کار آمد، در مقابل یک امر واقع قرار گرفت. همین سیاست در ارتباط با سوریه فعلاً در اولویت کار گروههای کردی قرار گرفته است و احتمالاً این نیروها در ارتباط با ایجاد منطقۀ فدرال دوم در کردستان سوریه نقش پیدا خواهند کرد. لذا وجود این نیروها صرفاً تهدیدی برای کشورهای منطقه میتواند باشد.
عقب نشینی کردهای پ.ک.ک تأثیری بر بحران سوریه دارد؟ آیا می توان گفت که ترکیه با همکاری مقامات اقلیم در حال فراهم آوردن زمینه برای متمرکز کردن کردها در سوریه است؟
بله. گرچه ملاحظاتی وجود دارد. دولت ترکیه در توافقی که با کردهای پ.ک.ک داشته و همچنین در چهارچوب مناسبات استراتژیک با مسعود بارزانی عملاً همین کار را انجام میدهد تا فرصت تشدید ناپایداری سیاسی را در سوریه ایجاد کند که پتانسیل تنش کردها بیشتر به سمت سوریه برود و نه ترکیه. اما در عین حال دولت ترکیه بنا بر یک ضرب المثل قدیمی باید بداند که’ کسی که با آتش بازی میکند انگشتانش را میسوزاند’ ترکیه اگر این مسیر را برود، خودش را در معرض خطر واگرایی قرار میدهد. به عبارتی اگر در سوریه اقلیم کردستان ایجاد شود، بزرگترین منطقۀ کردنشین اساساً در ترکیه است. به خصوص اینکه توافق با اوجالان در حالی صورت گرفت که وی در زندان به سر میبرد و از موضع ضعف این مسئله را قبول کرده است و از سویی این احتمال وجود دارد که بحث ایالتی- ولایتی شدن ترکیه با وضعیت در سوریه تغییر پیدا کند و سقف مطالبات کردها افزایش یابد و هنوز مشخص نیست مطالباتشان فدرال باشد و یا مستقل.
در هر حال ایجاد منطقۀ کردی در سوریه عملاً توقعات فزایندهای در میان کردها ایجاد میکند که معلوم نیست کردهای ترکیه که در وضعیت فعلی توافقات را پذیرفتهاند، در آن موقع نیز به همین میزان قناعت کنند.
تاریخ معاصر نشان داده که رابطۀ ایران با کردهای اقلیم کردستان حسنه بوده است. آیا ایران توان تأثیرگذاری بر مقامات این منطقه را ندارد؟
ایران در طول تاریخ رابطۀ حسنهای با کردهای عراق داشته است. این یک رابطۀ تاریخی است. ملامصطفی بارزانی، پدر مسعود بارزانی در قیامهای دهۀ ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ تا سال ۱۹۷۵ که توافقنامۀ الجزایر میان ایران و عراق امضاء شد و حتی بعد از انقلاب اسلامی ایران، رابطه خوبی با ما داشته و کشورمان همواره از کردها حمایت کرده است و این حمایت تاریخی بدلیل نزدیک بودن ایرانیها و کردها بازمیگردد. اینکه هر دو از یک نژاد آریایی هستند و کردها به عنوان بخشی از تیرۀ مادها یکی از مولفههای تشکل تمدن ایرانی بودهاند. اما از زمانی که منطقۀ کردستان عراق به اقلیم کردستان تبدیل شد، کردهای همپیمانی صد درصد با ایران نداشتند. به عبارتی در مقاطعی موافق ایران بودند و در مقاطعی مخالف. گرچه این رابطه تاکنون دچار بحران نشده است اما در عین حال انطباق ۱۰۰% وجود ندارد. به عبارت دیگر در ارتباط با دولت مرکزی، کردها سیاست باج گیری و استفاده از فرصتها را دنبال کردهاند. در حالیکه ایران همواره کردها را به سمت تقویت دولت مرکزی دعوت میکرده است. اما کردها اینگونه نبودهاند و از هر فرصتی استفاده کردند برای اینکه امتیازات بیشتری از دولت مرکزی بگیرند. منطقۀ کردستان عراق هم اکنون یک منطقۀ فدرال است ولی واقعیت اینست که فدرال نیست و بسیار فراتر از مفهوم فدرال است.
اما کردها طبق قانون اساسی این حق را برای خود لازم میدانند؟
توجه داشته باشید که در همۀ دولتهای فدرال ۲ چیز در اختیار دولت مرکزی است: سیاست خارجی که متمرکز در وزارت خارجه است و دیگری ارتش است که متمرکز در وزارت دفاع و ستاد کل است.اما در مورد عراق نیروهای نظامی واقع در منطقۀ کردستان کاملاً خارج از فرماندهی دولت مرکزی است و در مقاطعی در تقابل با یکدیگر قرار دارند و حتی به جایی رسید که در مقطعی بر سر اختلافات نیروهای عملیات دجله در حالت رویارویی با یکدیگر قرار گرفتند.
در ارتباط با کنترل مرزهای سوریه نیز منطقۀ کردستان با ارتش دولت مرکزی درگیر شده است و تعدادی از دو طرف کشته شدند و عملاً مرز با سوریه بخشی در دست نیروهای اقلیم است و بخشی از آن در دست ارتش عراق. اینها نشان میدهد که مسعود بارزانی در گذشته متحد کامل ایران بود اما هم اکنون منافع قومی و اقلیمی کردستان را جدا از منافع ایران دنبال میکند. هر چند که تا امروز سعی کرده میان این دو مقوله جمع بیندازد.
فکر میکنید تلاش بغداد در شکایت به جایی برسد؟
همانطور که میدانید شورای امنیت بر پایه منافع و بده و بستان قدرتهای بزرگ عمل میکند. در حال حاضر آمریکا دنبال حفظ وضع موجود است و سعی دارد در منطقه غالب ومغلوب نباشد وهمه ضعیف ومحتاج دخالت امریکا باشند. در چنین وضعیتی بعید است آمریکا ترکیه را محکوم کند هرچند که منافع امریکا نیز ایجاب میکند دولت عراق پابرجا بماند.