۶ دی ۱۴۰۳

اعتصاب غذا آری یا نه/ محمدعلی دستمالی

  • ۲۴ آبان ۱۳۹۱
  • ۳۵۲ بازدید
  • ۰

در شرایطی که اعتصاب غذا هیچ نتیجه ای نگرفته و حزب صلح و دموکراسی به عنوان یک حزب رسمی مجلس ملی ترکیه قربانی این موضوع شده و همه فعالیت های پارلمانی خود را به حالت تعلیق درآورده است، چه کسی می تواند حکم دهد که اصرار بر چنین اقدامی منطقی است؟

۶۱ روز از آغاز اعتصاب غذای زندانیان پ.ک.ک گذشته است. این حرکت در آغاز با مشارکت شصت زندانی آغاز شد و اندک اندک با پیوستن دیگر زندانیان پ.ک.ک در ۷۳ زندان این کشور، آمار نهایی به ۶۷۸ نفر رسید.

اگر چه روزنامه طرف چند روز پیش در تیتر صفحه اول خود نوشت که ده هزار نفر از زندانیان پ.ک.ک به این حرکت پیوسته اند اما بعدها مشخص شد که چنین اتفاقی نیفتاده و فعلا آمار زندانیانی که در حال اعتصاب غذا هستند همان ۶۷۸ نفر است.

پیش از آن که به تاثیر این تصمیم سیاسی پ.ک.ک اشاره کنم، لازم می دانم اندکی درباره تاریخچه اعتصاب غذاهای صورت گرفته در تاریخ معاصرجهان و ترکیه توضیح دهم.

اعتصاب غذا در جهان

سده ی بیست میلادی را از یک جهت می توان سده گرسنگی دانست. در کنار آن که جنبش های سیاسی، اجتماعی عظیمی هچون انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه، جنگ های جهانی اول و دوم، نابودی امپراطوری عثمانی و تاسیس نخستین جمهوری منطقه، انقلاب اسلامی ایران تحولات بزرگی همچون انفجار اطلاعات و فن آوری در این سده صورت گرفت، به موازات همه این ها جور و ستم در کشورهایی همچون روسیه، هندوستان، ایرلند، کوبا، بولیوی، تبت و ترکیه کاری کرد که بشریت ده ها بار در طول قرن بیستم شاهد اعتصاب غذای زندانیانی باشد که بری رسیدن به مطالبات فردی و گروهی دست از غذاخوردن می کشیدند.

در همان سالی که نخستین اعتصاب غذای ایرلندی ها شروع شد، انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در روسیه روی داد و چه تلخ است دانستن این که نخستین اعتصاب غذاهای روسیه معاصر نه در دوران تزاری بلکه در دوران لنین و در سال ۱۹۲۱ روی داده و مصطفی جمیل اف با ۳۰۳ روز اعتصاب غذا، بلاخره با خوراندن غذای تحمیلی مجبور شد دست از گرسنگی بکشد.

گرسنگی در زندان های انگلیس و آمریکا نیز چندین بار به عنوان یک راهکار مورد استفاده قرار گرفته و جالب است که در تاریخ زندان های ایرلند، انگلیس، روسیه و آمریکا، ده ها نفر به خاطر خوراندن غذا یا به عبارتی خوردن تحمیلی، جان خود را از دست داده اند!

مهاتما گاندی رهبر مبارز هند نیز چندین بار از همین حربه استفاده کرد اما به طور کلی این شیوه مبارزاتی به نام مبارزین ایرلندی بابی ساندز و یارانش گره خورده و هر جا سخن ازمقاومت زندانیان باشد، نام ساندز در اذهان تداعی می شود.

اعتصاب غذا در ترکیه

تقدیر به گونه ای رقم خورد که از میان آن همه مبارز سیاسی، نظامی، حزبی و آدم ها ی رنگارنگ زندان های ترکیه، قرعه اعتصاب غذا به نام شاعر خوش سیما و بلند آوازه «ناظم حکمت» بیفتد. مردی که اشعاراو بخشی از سرمایه ادبی و معنوی ترکیه معاصر است در سال ۱۹۳۸ و در دورانی که ژنرال های ترکیه آن قدر قدرت داشتند که بنا به چندین کنایه سیاسی جالب می توانستند دانشگاه ها را وادار به تغییر فرمول آب کنند، به ۳۵ سال زندان محکوم شد. ناظم بیچاره ۱۲ سال زندان کشید و مسعود سعدوار صبوری پیشه کرد تا این که در سال ۱۹۴۶ برخی دوستان از وی خواستند اعتصاب غذا کند. او از خوردن دست کشید اما هیچ نتیجه ای نگرفت و بعدها عفوعمومی شامل حال ناظم شد و توانست از زندان بیرون بیاید و از ترس این که در ۴۸ سالگی دوباره به سربازی فرستاده شود، به روسیه فرار کند.

اعتصاب غذای چپ ها و پ.ک.ک

اعتصاب غذا در ترکیه به نام دو گروه سیاسی پ.ک.ک و چپ های این کشور پیوند خورده است.

زندانیان پ.ک.ک در سال ۱۹۸۲ در برابر شکنجه های بی مثال اسعد اکتای مقاومت کردند و گروهی از آنان دست به اعتصاب غذا زدند. شدت شکنجه ها به گونه ای بود که چندین زندانی خودکشی کردند. در دهه نود یک بار دیگر زندانیان پ.ک.ک و نیز گروه های چپ اعتصاب غذا کردند اما هیچ گاه نتیجه روشنی از این مبارزات تلخ به دست نیامد و شاید تنها دستاورد این حرکت راه افتادن یک موج تبلیغاتی برای شهرت و نفوذ اجتماعی پ.ک.ک در اذهان عمومی باشد.

اعتصاب غذای ۲۰۱۲

سال ۲۰۱۲ میلادی برای کردهای ترکیه و سوریه یک سال دشوار و تعیین کننده است. پ.ک.ک از اواخر سال گشذته بر اساس جمع بندی های صورت گرفته به این نتیجه رسید که همه مبارزات و درگیری ها در یک چرخه مکرر افتاده و باید برای بیرون زدن از این دایره کاری کند.

اگر چه حزب صلح و دموکراسی در آخرین انتخابات سراسری ترکیه آرای مناسب و امیدوارکننده ای به دست آورد و اندکی پس از آن نیز در اسلو پایتخت نروژ و با نظارت سرویس اطلاعاتیMI6 انگلیس، مذاکرات روشنی بین پ.ک.ک و نمایندگان حکومت ترکیه آغاز شد، اما همان داستان قدیمی تصمیمات ناگهانی و شکستن آتش بس، دوباره تکرار شد و حمله سیلوان و کشته شدن ۱۳ سرباز ترکیه یک بار دیگر کاری کرد تا خشونت و حملات مسلحانه اوج بگیرد. حمله چوکورجا و دیگر حملات مشابه آن، ترتیب دادن ده ها عملیات بمب گذاری در شهرهای ترکیه و این اواخر حمله به مدارس، کارگاه ها، پروژه های عمرانی، به آتش کشیدن اتوبوس ها و کامیون ها، ربودن معلمین و فعالان سیاسی وابسته به دولت، همه و همه نشان دهنده این است که سران پ.ک.ک دچار اضطراب از دست دادن زمان هستند و گویی باید برای رسیدن به یک نقطه مشخص، ظرف یک مدت زمان تعیین شده بودند و اگر دیر برسند همه چیز را از دست داده اند.

به باور من مساله تحولات سوریه و رشک بردن به موقعیت سیاسی و اداری احزاب کرد اقلیم کردستان عراق، دو عامل مهمی هستند که پ.ک.ک را وادار کرد تا در سال ۲۰۱۲ با سرعت و حدت بیشتری به سوی هدف بدود و در این مسیر نیز تاکید هزار باره بر موضوعاتی همچون ضرورت تدریس زبان کردی در مدارس، تغییر شرایط حبس اوجالان و برخی مطالبات دیگر، آن قدر غیرمنطقی به نظر می رسد که هر فرد ناآشنا با مسائل سیاسی و ترکیه را وادار به طرح چنین سوالی می کند: چرا بین میزان شدت و حدت و خشنوت به کارگرفته شده در حملات اخیر و اهداف و مطالباتی که به آنها اشاره شده، نسبت معقولی وجود ندارد؟

به عنوان مثال حزب صلح و دموکراسی اعلام کرده که بیش از ششصد زندانی پ.ک.ک که از ۶۱ روز پیش اعتصاب غذا کرده اند ۳ خواسته دارند: نخست؛ تغییر شرایط حبس اوجالان. دوم؛ آموزش به زبان کردی. سوم؛ امکان ارئه دفاعیه به زبان کردی در دادگاه و محاکم قضایی.

حکومت اعلام کرده که متن اصلاح قانون دفاع قضایی آماده شده و هر فردی می تواند در دادگاه به زبان کردی از خود دفاع کند و خطیب دجله سیاستمدار کُرد وابسته به خط فکری پ.ک.ک در آخرین نشست دادگاه دیاربکر به زبان کردی از خود دفاع کرده است و زبان کردی نیز به عنوان درس اختیاری در همه مدارس ترکیه قابل تدریس است. می ماند یک مساله که موضوع تغییر شرایط حبس اوجالان است. اردوغان در این خصوص آشکارا اعلام کرده که قصد تغییر در این شرایط را ندارند و حتی حاضر نیستند به وکلای اوجالان اجازه ملاقات بدهند.

بگذارید دوباره سوال کنیم: آیا نسبت معقولی بین گرسنگی کشیدن هفتصد زندانی با مطالبه مطرح شده وجود دارد؟ ساده تر بپرسیم: می ارزد؟

مهمت متین ار سیاستمدار و روزنامه نگار کُرد علوی در این خصوص می گوید:« زمانی که ملاقات با اوجالان آزاد بود چه اتفاق مثبتی افتاد؟ اوجالان هیچ گاه نتوانست طی آن دیدارها پ.ک.ک را تشویق به کنار گذاشتن خشونت کند و کردهای سوریه را نیز تشویق کرد تا با مسلح کردن ۱۵ هزار نفر، تلاش کنند برای خود اقلیم تازه ای دست و پا کنند. از این گذشته نه آموزش زبان کردی و نه هیچ هدف سیاسی دیگری آن قدر مقدس نیست که به خاطر آن جان و سلامت صدها نفر به خطر بیاندازید.»

در شرایطی که اعتصاب غذا هیچ نتیجه ای نگرفته و حزب صلح و دموکراسی به عنوان یک حزب رسمی مجلس ملی ترکیه قربانی این موضوع شده و همه فعالیت های پارلمانی خود را به حالت تعلیق درآورده است، چه کسی می تواند حکم دهد که اصرار بر چنین اقدامی منطقی است؟

آنکارا از چه می ترسد؟

حال اگر بخواهیم از دریچه نگاه سران حکومت ترکیه به مساله بنگریم باید قبول کنیم که ترس اصلی حزب عدالت و توسعه و یاران اردوغان این است که با پذیرفتن مطالبات زندانیان پ.ک.ک، تصوری که از این حزب وجود دارد متحول می شود. بگذارید اندکی روشن تر توضیح دهم: در شرایطی که هر روز به خاطر حملات پ.ک.ک جنازه نظامیان ترکیه به خانه ها برگردانده می شود، در شرایطی که هر روز خبری از حمله به مدارس و ربودن معلمین منتشر می شود و نیز در شرایطی که ابتدا و انتهای همه جملات سران پ.ک.ک و نمایندگان حزب صلح و دموکراسی موضوع خودمختاری دموکراتیک است، دولت چرا باید این تصور نان و آب دار و رای آور را خراب کند؟ دولت اردوغان در این شرایط به کمک ماشین عظیم رسانه ای موجود که به هزار و یک دلیل با دولت همراه همسو شده، پ.ک.ک را به عنوان یک گروه تروریستی تجزیه طلب به مردم ترکیه نشان می دهد، پ.ک.ک به تقویت این تصور کمک می کند و از آن سو هم جامعه محافظه کارپنجاه و یک درصدی موافق با اردوغان و هم ملی گرایان منتقد وی روز به روز بیشتر به حزب عدالت و توسعه اعتماد می کنند.

از دیگر سو این چند نکته را نیز از یاد نبریم که پ.ک.ک تنها در سال ۲۰۱۲ بیش از هفتصد نفر از نیروهای خود را در جنگ از دست داده که شماری از آنان از قدیمی ترین فرماندهان شاخه نظامی بوده اند، صدها نفر از جوانان و دانشجویان فعال و پویای میادین فرهنگی، رسانه ای و سیاسی به زندان رفته اند، روابط سیاسی و اقتصادی رییس اقلیم کردستان عراق با آنکارا در مطلوب ترین شرایط ممکن است، هواپیماهای بدون سرنشین و توسعه شبکه های امنیتی و اطلاع رسانی مرزی و روستایی کار را برای نظامیان ساده تر کرده و همه معادلات منطقه ای و جهانی هم به ترکیه حق می دهد که با تمام توان با پ.ک.ک بجنگد. از این گذشته از یاد نبریم که اسلام گرایان ظرف همین چند ماه گذشته در اغلب شهرهای کردنشین ترکیه نفوذ اجتماعی خود را گسترش داده اند و مردم همچون گذشته لبیک گویان به دعوت پ.ک.ک به خیابان ها نمی آیند و این حزب در معادلات اجتماعی و سیاسی مردم مناطق کرنشین، صرفا از اعتماد و حمایت بخشی از دیاربکری ها و بخش هایی از سه استان حکاری، وان و شرناخ برخوردار است. نه کردهای درسیم، اورفا، عنتاب، مرعش، استانبول و نه کردهای ارزنجان، آراداهان، کارس و آگری توجه چندانی به فراخوان های پ.ک.ک و حزب صلح و دموکراسی ندارند و طبیعتا از موضوع اعتصاب غذای زندانیان نیز حمایت نمی کنند.

سخن آخر

انتخاب اعتصاب غذا به عنوان راهکاری برای رسیدن به مطالبات، اوج کج سلیقگی سیاسی و مبارزاتی است و هیچ کسی نمی تواند پذیرای این موضوع شود که برای رسیدن به چند مطالبه قرهنگی باید جان صدها نفر را به سادگی به خطر انداخت آن هم در شرایطی که با یک مطالعه ساده و اجمالی قانون اساسی ترکیه، درمی یابیم که چنین فشارهایی نمی تواند حکومت ترکیه را وادار به عقب نشینی کند. عبدالله گل رییس جمهور ترکیه دیروز درباره این مضوع چند جمله ساده بر زبان آورد که به گمان من در عین سادگی و صراحت، دارای کدهای ظریف و هوشمندانه نیز هست. وی خطاب به کردها گفت:« در شرایطی که در این کشور، می توان در هر جایی و درباره هر موضوعی صحبت کرد و ده ها رسانه و امکان برای بیان مطالبات وجود دارد، چرا راهی را برگزینیم که به شدت هزینه بردار و تلخ است و برای هیچ فرد و گروهی سود و دستاورد روشن ندارد؟»

بگذارید در پایان غیر از موضوع بررسی مطالبات اعلام شده به دو گزینه دیگر نیز اشاره کنیم که در یادداشت ها و گفنگوهای منتقدین پ.ک.ک همچون امید فرات و ابراهیم گوچلو مطرح شده است. برخی تحلیل گران سیاسی ترکیه بر این باورند که پ.ک.ک به دنبال هیچ کدام از آن مطالبات نیست و صرفا به دنبال دو هدف است: نخست؛ تنظیم دوباره سازمان در زندان ها و روشن شدن میزان نفوذ اندیشه ها و تصمیمات شورای رهبری نزذ زندانیان. دوم؛ راه انداختن یک موج تبلیغاتی منطقه ای و جهانی

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *