درحالی که خانواده و اقوام و آشنایان شیدا حاتمی دانشجوی مرحومه دانشگاه ارومیه با اطمینان ، از عدم وجود قتل سخن می گویند اما حکایت برخی دلسوز نماها حکایت دیگریست.
انجمن بی تاوان آذربایجان غربی :خبر خودکشی یا کشته شدن دختری جوان در یکی از خوابگاههای دانشجویی در ارومیه طی هفته گذشته را می بایست مهم ترین خبر مخابره شده طی سال گذشته در این استان نامید.
در این میان اما بعد از گذشت چند روز از اتفاق رخ داده شده برای شیدا حاتمی ، تیم های بررسی زیادی وارد عمل شدند تا آنچه از تجارب و مشاهداتشان در می یابند را به افکار عمومی بازگو کنند.
اینکه مرگ این دختر بر اثر خودکشی بوده یا قتل؟ ، گروه کارآگاهان ویژه اداره آگاهی استان به همراه نماینده دادستانی از صحنه بازدید و ضمن عکس برداری و گفتگو با نگهبانی و اطرافیان ، و بررسی دوربین های اطراف و همچنین بررسی آثار انگشت و سایر موارد قابل بررسی، بعد از ۲۴ ساعت اعلام کردند که با بررسی موارد ، نتیجه حاصله دال بر خودکشی این دختر جوان بوده است و لاغیر
این موضوع اما زیاد باب میل فرصت طلبان و دوستداران ایجاد شر و شرارت خوش نیامده و با دعوت به اغتشاش و تجمع خواستار بررسی موضوع (البته با زبان بی ادبی و کاملا گستاخانه ) شدند.
پزشکی قانونی وارد ماجرا شد، آزمایشاتی از قسمت های مختلف جسد شیدا حاتمی از کبد و ریه و … جهت تحقیقات بیشتر برداشته شد. نتایج مشاهدات ظاهری بیانگر عدم وجود آثار کشته شدن وی توسط فرد یا افراد دیگری بود اما همان کاسه های داغ تر از آش این حرفها را قبول نمی کردند و مدام تیتر می زدند : می خواهند موضوع را ماست مالی کنند برود. یا ارومیه امن نیست و این حرفها
کدام موضوع را؟ ماست مالی برای چه؟ با یک خودکشی نتیجه حاصل شد که ارومیه امن نیست؟ براستی شما خودتان را با این استنباط ها فرهیخته می نامید؟
خب در این شهر دهها گویش و زبان در کنار هم زندگی میکنند . یکی ترک است یکی کرد یکی فارس و … بفرض یک کرد یا یک فارس یا یک اقلیت دینی را درخیابان ماشین بزند، شما با این فرضیه ها باز قادر خواهید بود موضوع را سیاسی کرده بگویید فلانی چون کرد بود ماشین او را زیر گرفت! ؟
موضوع را بی خودی و الکی سیاسی نکنید که اینبار هم تیرتان به سنگ خورد. با احساسات عده ای جوان و جویای نام هم بازی نکنید. شما دردتان و سوختنان از جای دیگریست.
جالب ترین قسمت داستان اما مربوط به بد و بیراه گویی این هوادارنماها به نماینده خانواده شیدا حاتمی بود.
با افزایش فشارهای رسانه ای و دورغ بافی هایی چون : در انگشست و دست جسد شیدا شکستگی وجود دارد ، یا برخی ها از جای زخم روی جسد وی سخن می گفتند و …. خانواده شیدا حاتمی یکی از اقوام و نزدیکان خودشان که اتفاقا نماینده مجلس و چشم پزشک هم بود را بعنوان نماینده و سخنگو از سوی خودشان برگزیدند و عابد فتاحی بعنوان نماینده خانواده در تک تک این مراحل شاهد و ناظر اتفاقات بود.
گفتند انگشتش شکستگی دارد و بدنش جای خراش … فتاحی جسد را معاینه کرد( ، دوستان این نوع معاینه به چشم پزشک بودن و جراح بودن و غیره ارتباطی ندارد) ، فقط نگاه هوشیارانه به جسد کردن کافیست تا فرد معاینه کننده یا مشاهده کننده ( چون هضمش برای برخی ها دشوار است از کلمه مشاهده کننده استفاده می کنیم ) پی به موضوع ببرد .
عابد فتاحی مگر گفت جسد را کالبد شکافی کرده که شما دوست نماهای شیدا حاتمی شعار سر می دهید عابد فتاحی چشم پزشک صلاحیت اظهار نظر را ندارد .؟ فتاحی نماینده خانواده حاتمی بود . جسد را نگاه کرد و با مجموع شنیده ها و تجاربش گفت: شیدا حاتمی به قتل نرسیده است.
شما چرا داغ می کنید؟ برای شماها چرا سنگینی دارد که عابد فتاحی را اجنبی می خوانید؟ اجنبی شمایید یا عابد فتاحی؟ پدر و مادر شیدا می گویند حرف عابد برای ما حجت است . یعنی وقتی عابد گفت خودکشی بوده پس تمام . حال شما چرا کاتولیک تر از پاپ شده اید؟ شما دلتان برای شیدا بیشتر می سورد یا خانواده اش؟ شما از چند و چون موضوع بیشتر اطلاع دارید یا خانواده اش؟ شما شیدا را بزرگ کرده اید یا خانواده اش؟ شما در پس این اظهار نظر باید فردا در محکمه الهی پاسخگو باشید یا عابد فتاحی؟
اندر حکایت شما حکایت اربابی بود که الاغی داشت و بهمراه الاغ و نوکرش از جایی گذر می کرد، فردی به اشتباه تیرش به چشم الاغ خورد و کور شد . آمد و از ارباب عذرخواهی کرد. ارباب گذشت و گفت گذشتم. اما نوکر مگر ول کن یقه بود. گفت : مَردَک ارباب رضایت داد به توچه؟