سرویس ترکیه- احمد ترک طی مصاحبه ای اعلام کرد: دولت ترکیه با حمایت از سقوط کوبانی به دوستی هزار ساله کرد و ترک آسیب زد. وی همچنین تاکید کرد که به آغاز درگیری پ.ک.ک با دولت ترکیه مشکوک است.
به گزارش کردپرس، احمد ترک، شهردار برکنار شده شهر ماردین و از سیاستمداران برجسته کرد ترکیه در مصاحبه اختصاصی با روزنامه HaberTurk به ارزیابی تحولات سیاسی و نظامی اخیر در ترکیه پرداخته است. مصاحبه وی با کبری پار، روزنامه نگار روزنامه HaberTurk، به شرح ذیل است:
بعد از زندانی شدنتان اعتراض های مختلفی از سوی گروه های گوناگون ابراز شد؛ ولی مهمترینشان را می توان سخنان دولت باغچلی دانست؛ شما از اظهارات وی تعجب کردید؟
اگر حقیقت را بگویم کمی تعجب کردم. حقیقتاً منتظر چنین چیزی نبودم. با جناب باغچلی مدت زمان بسیار طولانی است که در پارلمان هستیم. یکی دو بار سلام و احوالپرسی با هم داشتیم. یک بار نیز در آنیت کابیر (محل دفن کمال مصطفی آتاتورک)، با یکدیگر برخورد کرده و احوالپرسی داشتیم. به غیر از این دیگر چنان برخورد خاصی با ایشان نداشتیم. درعرصه سیاست، ما دو قطب مختلف هستیم ولی از لحاظ انسانی از چنین چیزی بسیار خرسند شدیم. با وی تلفنی صحبت کردم. به خاطر این کار از وی تشکر کردم. با نزاکت تمام به تلفن بنده پاسخ داد. از وضعیت جسمانی بنده پرسید. یک گفتگوی کوتاه بود.
با دنیز بایکال نیز دیدار داشتید؟
بله. زمانی که زندانی بودم جناب بایکال در ماردین با خانوده ام دیدار کرده بود. بنده هم برای تشکر با ایشان دیدار حضوری داشتم. مدت زمان طولانی در یک حزب مشترک بودیم. هرچند در زمان های مختلف در گروه های مخالف جای گرفتیم ولی یک دوستی و گذشته مشترکی با هم داریم. از حزب جمهوری خواه خلق ترکیه نیز دوستان دیگری در زندان سیلیوری به ملاقاتم آمده بودند. فکری ساغلار، زینب آلتین اوک، مهمت توم، سزگین تانری کولو، و همچنین شافاک پاوای که دوبار به زندان سیلیوری آمده بود.
خانواده تان با این روند زندانی شدنتان چگونه برخورد کرد؟
البته که بسیار ناراحت شدند، شاید بیش از هر کس دیگری هم نوه هایم ناراحت شدند.
۸ فرزند دارید؛ صاحب چند نوه هستید؟
نپرسید… واقعیتش نمی دانم. اگر یک به یک شروع به شمردن کنم زمان زیادی طول خواهد کشید
روزهای زندانتان چگونه گذشت؟
به خاطر وضعیت جسمانی که داشتم از سایر دوستانمان در زندان خوش شانس تر بودم. قلب من با باتری کار می کند و تنها ماندنم در شب ریسک زیادی به همراه دارد. به خاطر همین مسئله یک نفر همواره در کنارم بود. در زندان سیلیوری با شهردا وان بکیر کایا هم سلولی بودم. هیچ چیز سخت تر از تنها ماندن در زندان نیست. برخی دوستان می گفتند ۲ ماه و ۳ ماه بعد از ماندن در انفرادی شروع به صحبت با دیوارها کرده اند. تنها در هنگام دیدار با وکلا در صورتی که وکلای دوستان دیگر نیز آمده بودند و در راه با آنان برخورد می کردیم یک فرصت سلام کوتاه به دست می آمد. با سلما ایرماک، نورسل آیدوغان، لیلا بیرلیک، صباحات تونجل و نیهاد آکدوغان در یک زندان بودیم. ولی هیچ تماسی با یکدیگر نداشتیم.
وضعیت جسمانیتان اکنون چگونه است؟
برخی بیماری های حاصل از پیری وجود دارد. چشمانم آب مروارید دارد. این هفته برای عمل جراحی به استانبول آمده ام. سالیان سال است که قلبم با باتری کار می کند. برخی اوقات کلیه هایم نیز با مشکل روبه رو می شود. به غیر از این ها هنوز سرپا هستم… خوبم.
چندین بار زندانتان عوض شد. دلیلش چه بود؟
بعد از دستگیری منتظر انتقال به زندان مادرین بودم. ولی از دادگاه مستقیم به فرودگاه منتقل شدیم. قبل از آن که حکم دادگاه صادر شود، بلیط های پرواز من و پلیس هایی که همراهم قرار بود بیایند رزرو شده بود و به زندان سیلیوری نیز اعلام شده بود. این مسئله نیز بار دیگر نشان می دهد که زندانی شدن بنده یک تصمیم سیاسی بود. ولی تعجب نکردم زیرا به این وضعیت عادت کرده ایم. در ۱۹۸۰ تجربه کردیم. در ۱۹۹۴ هم همینطور. ترکیه متاسفانه برخی اوقات از گفتگوها فاصله گرفته و وارد دوران نفرت، کین، خشم و فشار می شود. در نتیجه یک سری تصمیمات سیاسی، برخی سیاستمداران به عنوان هدف قرار می گیرند.
در زندان با شما چگونه رفتار شد؟ تصاویری که از دو سرباز محکم شما را گرفته بودند در انتقال به بیمارستان حرف و حدیث های فراوانی به همراه داشت.
در این موارد باید انسان صادقانه حرف بزند… در انتقال به دادگاه، زندان و یا بیمارستان با هیچ مشکلی روبه رو نشدم. برای امنیت بنده، دستان مرا گرفته بودند. برف باریده بود. من هم برای لیز نخوردن حواسم به زمین بود. در آن حین یک عکس بدی گرفته شده است. زمانی که آن عکس را دیدم من هم تحت تاثیر قرار گرفتم. ولی در حقیقت آنان بسیار با نزاکت با من رفتار کرده بودند. گفتن چیزی غیر از این بی اخلاقی است.
سخنان معاون نخست وزیر ترکیه در خصوص خودتا را چگونه ارزیابی می کنید؟ واقعا برای رسیدن به صلح دیر شده است؟
درست است که امروز در وضعیتی زندگی می کنیم که خشونت حاکم شده است. ولی باز هم باور دارم که در چنین وضعیتی کارهای زیادی می شود انجام داد. در رسیدن به صلح هیچ زمان دیر نخواهد بود. معاون نخست وزیر ترکیه در اظهاراتی عنوان کرد: «احمد ترک برای گفتن این حرف ها بسیار دیر کرده است». مگر برای رسیدن به صلح هم دیر می شود؟ خواستار صلح شدن ربطی به زمان ندارد. در تمام دوران ناکارآمدی ها و در شرایطی که خشونت بر روح و ذهنمان حاکم شده است ولی باز هم با باور به صلح می توانیم به یک روند گفتگو منتقل شویم.
این چندمین بار است که در زندگی سیاسی تان زندانی می شوید؟
چهارمین بار. اولین بار در ۱۹۸۰ بود. در ۱۹۸۶ نیز کمی مانده به انتخابات به زندان افتادم. در ۱۹۹۴ نیز حزبمان به دستور دادگاه قانون اساسی منحل شد و نمایندگیمان لغو شد. در واقع از اولین باری که به زندان افتادم تا کنون چیز زیادی تغییر نکرده است. تا زمانی که به یک عقل مشترک نرسیده ایم و در یک زمینه دموکراتیک به دنبال حل و فصل ماجرا نشدیم هیچ چیزی تغییر پیدا نخواهد کرد. در ترکیه تفکری وجود دارد که کردها را یک پتانسیلی برای تهدید می دانند. تفکری وجود ندارد که پیروزی های کردها و مطالبات آنان را درک کند. بنا به هر دلیلی در برخی مواقع روند گفتگویی آغاز می شود. ولی بعد از آن که به نتیجه نمی رسد یک سیاست فشار و سرکوب به وجود می آید. در دوران مرحوم تورگوت اوزال برای ساکت شدن سلاح ها تحولات بسیار جدی صورت گرفته بود. ولی بعد از فوت ایشان تمام دیالوگ ها قطع شد. در دوران گذشته نیز چیزی شبیه به این مسئله رخ داد. با جناب رجب طیب اردوغان دیدار کردیم. برای حل و فصل این مسئله واقعا امید خوبی رشد کرده بود. ولی زمانی که در انتخابات ۷ ژوئن نتایج آن گونه که فکر می کردند به دست نیامد یک سیاست کاملا متضاد را آغاز کردند و نتیجه اش همین دوران پر تنشی است که اکنون در آن قرار داریم. در دهه های ۸۰ و ۹۰ میلادی سیاست های بسیار سرکوبگرانه ای علیه کردها صورت گرفته بود. روستاها تخلیه شد، جنایت های مجهول صورت گرفت ولی مشکل از میان برداشته نشد. در شرایطی که ثابت شده بود سیاست های امنیتی نمی تواند این مسئله را حل کند بار دیگر به همان سیاست ها رجوع شده است. نمایندگان سیاسی و شهردارها دستگیر و زندانی شده است. سرپرست بعنوان جانشین آنها انتخاب شده است… این سیاست های امنیتی تا کجا ادامه خواهد داشت؟ به شهرداری هایی که برای آنها سرپرست تعیین شده است نگاه کنید، دیوارهای به مراتب بلندتر از دیوارهای کلانتری ها برایشان کار گذاشته شده است. انسان ها به راحتی در شهرداری ها نمی توانند رفت و آمد کنند. با این سیاست ها چگونه می توانید اعتماد این ملت را به خود جلب کنید؟
در انتخابات ۷ ژوئن حزب دموکراتیک خلق ها ۱۳ درصد آراء را کسب کرده و ۸۰ نماینده پارلمان وارد مجلس کرد. ولی بلافاصله بعد از آن درگیری ها با پ.ک.ک به وجود آمد. از سیاستمداران کرد به دلیل این که نتوانستند با صدایی رسا از این وضعیت انتقاد کرده و مقابله کنند انتقاد هایی می شود… نظرتان در این مورد چیست؟
بعد از ۷ ژوئن رئیس جمهور ترکیه روند گفتگوها را پایان داد. ولی اگر بنده بودم برای مشخص شدن تمام سرنخ های این قضیه با صبوری تمام رفتار می کردم. آغاز روند درگیری ها بلافاصله بعد از ۷ ژوئن از سوی جبهه کردها به نظر من یک اشتباه بود. رک می گویم. ارزیابی بنده از این مسئله این است. دیپلماسی ناقص ماند. اگر من بودم بر این مسئله تاکید می کردم که “ما هنوز در جایگاه قبلی خود ایستاده ایم. به خاطر صلح تا آخر مقاومت خواهیم کرد، اصرار خواهیم کرد. روند را برهم نخواهیم زد” ولی این مسئله نه در اختیار من است و نه قدرتش را دارم. این تصمیمی بود که سازمان {اشاره به پ.ک.ک} اتخاذ کرده بود. سیاسیون شانسی برای تغییر این تصمیم نداشتند. زمانی که به نمونه های مشابه در جهان نگاه می کنیم قبل از این نوع حرکت ها حزب به وجود آمده است. در کردستان عراق ابتدا حزب دموکرات کردستان عراق تاسیس شده سپس نیروهای پیشمرگ تشکیل شده اند. ولی در ترکیه از آنجایی که حرکت های دموکراتیک زمینه فعالیت پیدا نکرده بودند مبارزات مسلحانه شکل گرفته است. به همین دلیل است که مبارزات مسلحانه در تمام روندها تاثیر گذاشته است. متهم کردن سیاسیون هیچ معنی ندارد. نه روسای حزب دموکراتیک خلق ها و نه سایر سازمان های مدنی، قدرت، اختیار و اراده کافی برای پایان دادن به این جنگ را ندارند.
چگونه می شود سیاسیون اراده و قدرت کافی را نداشته باشند؟ حزب دموکراتیک خلق ها نمی توانستد بعد از آغاز درگیری ها قاطعانه بگوید ما با ۸۰ نماینده در پارلمان هستیم نیازی به درگیری و کشتار وجود ندارد؟
در این خصوص سیاسیون در هر زمان پیام های لازم را اعلام کرده اند. بارها تاکید کردند که دیگر باید مسئله در زمینه سیاسی حل و فصل پیدا کند. ولی این پیام ها تا چه اندازه به مقصد رسید؟ شاید می توانیم بر سر این مسئله بحث کنیم. زمانی که به امرالی رفته و با عبدالله اوجالان دیدار می کردیم ایشان تصریح می کرد که “دیگر مسئله در زمینه دموکراسی و دیالوگ حل و فصل خواهد شد و به خاطر این مسئله با تمام قدرت تلاش خواهیم کرد. من در حال مذاکره هستم». در نامه ای هم که در نوروز ارسال کرده بود نوید یک گفتگو و زمینه دموکراسی را داده بود. این پیام ها دقیق خوانده نشده است؟ باید بر سر این مسئله بحث کرد و تفکر کرد.
یعنی پ.ک.ک نخواسته است تا جریان های سیاسی تقویت شده و مسئله از طرق دموکراتیک حل و فصل شود؟
در طول زمان تمام این سوالات آشکار خواهد شد. در این خصوص نگرانی هایی دارم. در گذشته با آگاهی دولت به کوه قندیل رفتیم. پیام های جناب اوجالان را ابلاغ کردیم. قندیل برای تداوم این روند صلح آمیز و مذاکرات اعلام کردند که به تمام تصمیمات اوجالان عمل خواهند کرد. ولی بعد وارد دوران خشونت ها شدند. شک هایی دارم. این تصمیمات درگیری ها چرا اتخاذ شد؟ چه کسانی اتخاذ کردند؟ شاید با گذر زمان جواب این سوالات نیز مشخص خواهد شد..
در گذشته عنوان کرده بودید “علی رغم شکنجه هایی که در زندان دیاربکر شده ام ولی کین و نفرتی نسبت به کسی ندارم” دلیل این که شما همواره از صلح حرف زده اید چیست؟
سلاح یک وسیله برای صلح نیست. زمانی که در زندان دیاربکر بودیم شب و روز شکنجه شدیم. زمانی که برای تنفس در حیاط زندان قدم می زدیم بتن های حیاط به نهری از خون تبدیل می شد. به شکنجه گرها نگاه کرده و همواره به خودم می گفتم “اگر من هم در آینده مانند این ها رفتار کنم انسان نیستم” به همین دلیل به هیچ عنوان نفرتی از کسی دردل نداشتم. هیچ زمان رفتن به کوه به ذهنم خطور نکرد. باور دارم که مشکلات تنها در زمینه دموکراتیک حل خواهد شد.
با سیاست حفر خندق هم مخالف بودید…
بله… این را آشکارا نیز عنوان کرده بودم. ولی در آن موقع نگاه می کردید از یک طرف خندق حفر می شود و از طرف دیگر ۲۰۰ متر آن طرفتر پلیس نشسته و فقط تماشا می کند. این مسئله را به وفور در نصیبین و جزیره مشاهده کردیم. هیچ مداخله ای صورت نمی گرفت. یک سوال به ذهن می رسد: نکند برای اتمام روند مذاکرات صلح برای یکدیگر تله گذاشته باشند؟ در جزیره برای فرستادن آمبولانس ها وزیر کشور وقت تلاش صمیمانه ای انجام داده ولی باز هم اجازه ورود آمبولانس ها به آن کوچه داده نشد. آن فرماندهی که اجازه ورود آمبولانس را نداده بود امروز به دلیل همکاری با جماعت گولن در زندان است.
می خواهید بگوید احتمال این که برخلاف دستورات حکومت عملیات ترتیب داده اند وجود دارد؟
بله می تواند باشد. زمانی که تمام این ها را در نظر می گیریم به این نتیجه می رسیم که برخی ها برای پایان دادن به این روند دستور گرفته بودند.
تفکراتی وجود دارد که می گویند جنگ سوریه مانع صلح ترکیه شده است. می گویند موفقیت های پ.ی.د در سوریه باعث تغییر استراتژی پ.ک.ک در ترکیه و کشیده شدن به درگیری ها شده است. شما چه می گویید؟
در پس به وجود آمدن این مشکلاتی که شاهد هستیم تفکر اشتباهی وجود دارد که کردها را به عنوان یک پتانسیل برای تهدید در نظر می گیرد. اگر در ترکیه سیاست هایی که باعث موفقیت کردها می شد به وجود می آمد امروز ترکیه مهمترین عنصر در خاورمیانه بود. کردهای سوریه به عنوان هدف برای ترکیه درآمده اند. تروریست های النصره در سوریه به کردها حمله کرده، انسان ها را قتل عام می کنند به ناموسشان دست درازی می کنند ولی شما هیچ کاری انجام نمی دهید. ترکیه باید در این خصوص بزرگواری خود را نشان می داد. باید با این عنوان که آنان بستگان انسان هایی هستند که در کشور من زندگی می کنند از آنان حمایت صورت می گرفت. ولی در عوض چه شد. با خوشحالی عنوان کردند «کوبانی در آستانه سقوط است». این سیاست اشتباه به دوستی هزار ساله آسیب زد. اکنون در دو طرف هم بی اعتمادی حاکم شده است. درست است که کردها به دلیل سیاست های اشتباه حرکت های کرد آزرده خاطر هستند ولی از دولت نیز خشمگین هستند. انسان ها از حرکت های کردی آزرده خاطر هستند؛ زیرا ملت را اساس قرار نداده اند. ولی از سیاست های دولت نیز راضی نیستند و یک خشم پنهان به وجود آمده است. کلاس های زبان کردی شهرداری ها را بسته اند. تابلوهای کردی، عربی و سوریانی کنده شده است. نتیجه گرفتن از این سیاست ها ممکن نیست.
به رفراندوم چگونه نگاه می کنید؟
بنده هوادار تکثرگرایی و دموکراسی مشارکتی هستم. سال ها برای این مبارزه کرده ام. قبل از هر چیزی تبلور اراده آزاد ملت در صندوق های رای برای من مهم است. آزادانه پای صندوق رفته و هر گونه که دوست داشتند رفتار خواهند کرد. نباید سیاستی اتخاذ شود کسانی که آری می گویند را وطن پرست و کسانی که نه می گویند را خائن معرفی کنند. این رفراندوم مسئله احزاب نیست.
در جنوب شرق ترکیه مشارکت چگونه خواهد بود؟ گفته می شود انتخابات را بایکوت خواهند کرد…
من این گونه تصور نمی کنم. به پای صندوق رفته و اراده خود را به میان خواهند گذاشت. ولی این سوال وجود دارد از واجدالشرایط های رای دادن در سور چند نفر در آنجا باقی مانده است؟ در نصیبین ۶ محله به کل نابود شده است. واجد الشرایط های یوکسکووا، جزیره و شرناخ کجا هستند کسی نمی داند. خانواده هایی که خانه هایشان تخریب شده است کجا رای خواهند داد؟
سلام.ممنون .خیلی خوب بود.از دست اندرکاران
وبسایت به این خوبی سپاسگزارم
ما در زمینه درب های ضد سرقت و ضد حریق فعالیت می کنیم.خوشحال میشوم از وبسایت
ما دیدن کنید
سلام و درود ممنون از محتوای بسیار خوبی که انتشار میدید
تشکر از سایت بسیار خوب و مفیدتون
با آرزوی سالی خوب
سلام،خسته نباشین واقعا مطالب خوبی درج میکنن