برای شناخت پژاک ناگریز باید مقدمه را با شرحی هر چند مختصر از پ ک ک آغاز کنیم چرا که پژاک در بیانیه ها و تبلیغاتش خودش را پیرو افکار و عقاید عبدالله اوجالان رهبر زندانی پ ک ک میداند.
پ ک ک حزبی مارکسیست –لنینیستی است که تاکنون نتوانسته هیچ گونه حریم و کیان و موجودیت سیاسی مختص به خودش را بوجود آورد ولی به لحاظ مالی توانایی زیادی کسب کرده که عمدتا از قاچاق مشروبات الکلی در قندیل نصیب این حزب می شود
به گزارش انجمن بی تاوان،پ ک ک دستگاههای تبلیغاتی فراوانی ایجاد کرده که به صورت شبانه روزی به پخش و تبلیغ افکار این حزب میپردازند به طوری که بیشترین تعداد تلویزیون را در بین همه احزاب کردی دارد (حتی بیش از پارتی ) ـ شش تلویزیون در دو مسیر ماهواره ای ـ
سیاست این حزب در زمان عبدالله اوجالان تنها مبارزه با ترکیه بود . سرکرده این حزب بعد از تعقیب و گریزهای پی در پی به چند کشور توسط عوامل موساد رد گیری و در نهایت دستگیر شد که این دستگیری به همراه تبلیغات حامیان این حزب موجی از احساسات و همدلی را برای این حزب ایجاد کرد که سبب عضوگیری آنها در مناطق کرد نشین کشورهای منطقه شد موضوعی که پ ک ک بروی آن سرمایه گذاری (تبلیغات )فراوانی نمود .
ناکار آمدی احزاب معارض کردی در صحنه سیاسی و نظامی و کمپ نشینی این گروهک ها سبب شد جوانان ساده ای که طرفدار این احزاب بودند به پ ک ک روی آورند و پ ک ک هم به سازماندهی این نیروی باد آورده پرداخت و اینک که خود را از یک سو پر نیرو تر و پر قدرت تر میدید و از سوی دیگر ترس آن را داشت که با فرو کش کردن احساسات مردم نسبت به رهبر زندانی اش گرایش جوانان به این حزب کاهش یابد. زیرا این فکر در بین جوانان شایع شده بود که چرا باید خودشان را برای حزبی به کشتن دهند که هیچ منفعتی را برای آنها ندارد و یا با کشوری بجنگند که به آنها مربوط نمی شود لذا پ ک ک با ایجاد گروهک هایی وابسته به خودش برای این مناطق در کشورهای منطقه سعی کرد جوانان کرد این کشورها را جذب کند.لذا پ چ د ک را برای عراق و پ ی د را برای سوریه و پژاک را برای ایران ایجاد کرد
اما سران پ ک ک که همانند خصلت کمونیستیشان بشدت توتالیتر هستند و احزاب اقماریشان را طوری طراحی کردند که نتوانند از چهارچوب کنترل پ ک ک خارج شوند و برای این کار سرکردگان این احزاب را از میان نا سیاسی ترین و ناتوان ترین افراد انتخاب کردند افرادی که گاها حتی توانایی نطق در یک کانال تلویزیونی را هم نداشتند
اجازه دهید بحث پژاک را کمی گسترده تر تجزیه و تحلیل کنیم
پژاک مخفف پارتی ژیانی ئازادی کوردستان به معنی حزب حیات آزاد کردستان است که این زندگی آزاد آنها بمعنی زندگی ای است که الهام گرفته از سخنان و تزهای عبدالله اوجالان باشد و کسی به زندگی آزاد میرسد که در این راه به مبارزه بپردازد
پرچم این جریان خورشیدی( نشانه امید ) است که در افق رویدادی قرمز ( افکار کومونیستی )طلوع کرده و قسمت پایین پرچم سبز رنگ ( آبادانی )است که در کل بیانگر این موضوع است که پژاک امیدی است که از افکار کومونیستی سرچشمه گرفته و سبب آبادانی و پیشرفت می شود.
عمده افرادتشکیل دهنده هسته اولیه این حزب کسانی بودندکه از احزاب دیگر کرد ایرانی منشق و به پ ک ک گرویده بودند وکوه عظیمی از اطلاعات را در مورد فساد مالی و اخلاقی و ناتوانی و فرقه گرایی و باند بازی و… که در بین این احزاب وجود داشت را بر ملا کردند و تاریخ این احزاب وفعالیت انها را به شدت به چالش کشیدند . نظری که توسط پژاک منتشر میشود این بود که – احزاب کرد اپوزیسیون ایرانی توانایی وفق دادن خودشان با شرایط کنونی را ندارند
– این احزاب فاقد برنامه اند
– در کمپ ها به خاطر قدرتی که ندارند مشغول جنگ قدرت و انشقاقند
– تاریخ این احزاب پر از اشتباهات عظیم و نابخشودنی است
– رهبران این احزاب به کارهای تجارتی و سرمایه داری وری آورده اندو بجای سیاستمداری تاجر شده اند
–کردستان در نظر این احزاب فقط مهاباد و سنندج است و نتوانسته اند در سایر قسمتهای کرد نشین فعالیت کنند
– احزاب کردی بیشتر مذهبی ( سنی ) فکر میکنند و اکراد شیعه را کرد محسوب نمی کنند
– این احزاب بازیچه دست بارزانی و حکومت اقلیم شده اند
پژاک میخواست خود را به عنوان الترناتیو و جایگزین سایر احزاب معرفی کند و بگوید در زمانی که همگان به خواب رفته اند من تنها در میدان حاظرم و این افکار برای دمکرات و کومله به معنای نوعی اعلام جنگ و حمله برای از بین بردن موجودیتشان بود و در مقابل دمکرات و کومله هم دست روی دست نگذاشتند و به مقابله با پژاک پرداختند.
– وابسته نشان دادن پژاک به پ ک ک و دنباله روی از این حزب
– ناتوانی پژاک در اتخاذ هرگونه سیاست مستقل از پ ک ک ( چون معتقد بودندسلاح و بودجه و تلویزیون پژاک از سوی پ ک ک تامین میشود )
– ناکارآمدی خواندن تز های اوجالان برای کردستان ایران
– بیان اینکه پژاک زاییده بطن تاریخی-اجتماعی کردستان ایران نیست و حزبی مصنوعی است
– پژاک حزبی بدون تاریخ و پیشینه سیاسی (بدون ریشه ) است
– پژاک به کار قاچاق مواد مخدر و انسان میپردازد
– پژاک از زنان برای جذب جوانان استفاده ابزاری میکند
– در مرامنامه و اساسنامه پژاک چیزی به نام کردستان مستقل وجود ندارد
– پژاک با پرچم کردستان مخالف است
– پژاک مقدسات اکراد را به چالش و به بازی گرفته است
از جمله مواردی بود که به عنوان رد فعل توسط کومله و دمکرات در مورد پژاک بیان میشدند حتی کار به جایی رسید که عبدالله مهتدی در یکی از کنگره های حزبی اش گفت : پژاک تا چند سال آینده کاملا نیست و نابود می شود.
رهبری پژاک :
رهبری را که برای این حزب اقماری انتخاب کردند عبدالرحمان حاجی احمدی بود که بیشتر یک کمدین و شومن بود تا یک رهبر سیاسی ، فحاشی کردن و عصبانی شدن در برنامه های تلویزیونی و حالات عجیب صورت در هنگام سخنرانی ـ سرخ شدن شدید صورت ـ صحبت کردن با صدای بلند و داد زدن ، توهین به مخاطبان ، جزء رفتارهای معمول او بود حاجی احمدی هر چند سیاستمدار نبود ولی در بسیاری از جریانات سیاسی بعد از انقلاب اسلامی در کردستان ایران و بالطبع در کردستان عراق حضور داشت چون او قبلا در حزب دمکرات عضویت داشت حاجی احمدی وقتی بحث سوابق احزاب کردی پیش می امد به نوبه خود حرفهای زیادی برای گفتن و رازهای زیادی برای افشا داشت .
یکی از مطالبی که عبدالرحمان حاجی احمدی در تلویزیون نوروز تیوی پژاک مطرح کرد مسئله جنگ دمکرات در نقده بود که نامبرده شخصا یکی از عوامل مسئول در ایجاد این درگیری ها محسوب می شد حاجی احمدی به شدت به اشتباه تاکتیکی حزب دمکرات معترض بود که چرا دمکرات باید در این شهر میتینگ برگزار میکرد و البته در مقابل حزب دمکرات هم عبدالرحمان حاجی احمدی را مسئول این ماجرا میدانست و میگفتند این میتینگ به پیشنهاد وی در شهر نقده برگزار شده است اشتباهی که هر دو طرف یکدیگر را در به وجود آوردن آن مقصر میدانستند اما سخن هر کدام صحیح باشد و هر چه باشد این بیان جزییات حوادث به خوبی برای تاریخ و برای همگان مشخص نمود که حقیقت چه بوده و مقصر کیست و این همه شایعه که در جهت تهییج افکار عمومی و سیاهنمایی که بر ضد جمهوری نوپای اسلامی ساخته و پرداخته شد کاملا بی پایه و اساس بوده اند .
مورد دیگر از افشاگری های حاجی احمدی مربوط به جنایاتی بود که وی میگفت توسط پیشمرگهای دمکرات و کومله انجام شده و نام پیشمرگه در نظر مردم کردستان فساد و تجاوز و ستم را تداعی میکند و به همین خاطر آنها نام تفنگدارانشان را گریلا گذاشته اند نه پیشمرگه
البته عبدالرحمان حاجی احمدی هیچ گاه به قندیل نرفت و مقیم آلمان بود چیزی که بشدت از سوی سایر احزاب مورد انتقاد بود و انتقادات تنها از جانب سایر احزاب نبودند و این رهبر پر حاشیه پژاک به شدت مورد انتقاد اعضای حزب خودش هم بود و بعلت همین انتقاد ها در آخرین کنگره حزبش به نوعی کنار گذاشته شدیکی از موارد انتقاد سایر احزاب کردی به پژاک که در بالا ذکر شد عبارت بود از وابسته نشان دادن پژاک به پ ک ک و دنباله روی از این حزب بودکه البته این مورد چندان به گزاف هم نبود هنگامی که پ ک ک سیستم اجرایی خودش را به ( هاوسەرۆکی ) تغییر داد – که به عقیده ی برخی کودتایی داخلی بر علیه مراد کاریلان بود – پژاک هم به تبع سیستم رهبریش را به رهبری مشترک و دوگانه یک زن و یک مرد تغییر داد.
اعضای پژاک
افرادی که از کردستان ایران – قسمتهای سورانی زبان – به پژاک می گرویدند در ابتدای حضورشان با شوک عجیبی رو برو میشدند آنها حق تکلم به زبان سورانی را نداشتند و باید بادینی ( شکاکی ) صحبت میکردند.
در مصاحبه های تلویزیونی افرادی به عنوان گریلا ی پژاک نشان داده میشدند که اهل ترکیه و یا عراق بودند ! اینکه چرا این افراد آمده اند و بر ضد جمهوری اسلامی فعالیت میکنند جای بسی سوال و تعجب بود
اعضای پژاک به هیچ وجه حق ملاقات با خانواده هایشان را نداشتند و نمی توانستند هیچ نوع وسیله ارتباطی مانند تلفن همراه را با خود داشته باشند و حتی از داشتن خودکار و کاغذ هم منع میشدند داشتن همسر و یا همسرگیری و ازدواج برای گریلاها ممنوع بود ولی روابط جنسی بلامانع بود وقرص ضد بارداری به وفور در اختیارشان بود و سیگار از اولین روزهای حضور به دست گریلا ها داده میشد تا از نظر ذهنی و احساسی خود را با آن آرام کنند. ورود عضو جدید با اختیار خودش بود ولی هیچ وقت حق ترک حزب را نداشتند و در صورتی که به هر نوعی از حزب جدا میشدن توسط عوامل پژاک ردیابی میشدند و به قتل میرسیدند.
تحولات پژاک
پژاک با همه برنامه و بودجه و آموزشی که از سوی برخی کشورها خصوصا اسراییل دریافت میکرد نتوانست رشد کند و تمام انچه که از پژاک به نمایش گذاشته شد در حقیقت حبابی توخالی از بلوف های سیاسی و دروغ پردازی تلویزیونی بود و فعالیت هایی که انجام داد در چهارچوب ترور و وحشت دسته بندی میشدند و همین بود که خیلی زود در لیست ترور آمریکا قرار گرفت و دارایی ها و اموال این سازمان در ایالات متحده ضبط شدند خلاف ادعایی که این حزب در آغاز داشت و خود را تنها مرد میدان معرفی میکرد چون با استقبال اکراد ایران روبرو نشد و نتوانست ادعاهایش را در مقابل جمهوری اسلامی حتی در کمترین سطح به کرسی بنشاند و در عرصه نظامی هم همیشه بازنده بود لذا مجبور شد دست دوستی به سوی سایر احزاب دراز کند و خواهان اتحاد در چهارچوبی مشترک با این احزاب ( به نام کودار ) بودکه همگی بجز جناح حسن زاده دست رد به سینه پژاک زدند و همبستگی این دو هم چندان دوام نیاورد باز هم همان آش و همان کاسه .
در تاریخ این حزب چندین بار انشقاق رخ داده که پژاک نو یکی از این انشقاقها بود که به علت نداشتن حامی نتوانست دوام بیاورد
پژاک هم مانند سایر احزاب کردی جریانی بود که عقلانی نبود وبرخاسته از بطن نیاز و دیدگاه اجتماع کردی نبود در زمانی بوجود آمد که سطح آگاهی و دانش جامعه کردستان ایران بسیار افزایش یافته بود و دیدگاهها عوض شده بودند کردستان به آرامش و پیشرفت و اقتصاد نیاز داشت و نظام جمهوری اسلامی هم در حال خدمت رسانی به کردستان بود لذا جریانی که این نظم و پیشرفت اقتصادی و اجتماعی را برهم بزند و منحل کند مطمئنا با استقبال روبرو نخواهد شد و در آخر دیدیم که پژاک هم به سرنوشت سایر احزاب کمپ نشین دچار شد .