۳ دی ۱۴۰۳

جمهوری آذربایجان و ارمنستان چه می‌خواهند؟

  • ۱۳ مهر ۱۳۹۹
  • ۷۲۷ بازدید
  • ۰

به گزارش انجمن بی تاوان، بحران قره باغ طی یک هفته گذشته تبدیل به خبر اول منطقه شده است و جنگ شکل گرفته بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان علاوه بر کشورهای ۲ طرف، کشورهای همسایه را نیز تحت تاثیر قرار داده است.

فروپاشی شوروی و آغاز درگیری های قره باغ

مسئله قره باغ مانند همه تنش های سیاسی که در دوره پساشوروی رخ داد از جمله نتایج یک خلا قدرت ناشی از فروپاشی یک قدرت جهانی بود. سالهای منتهی به نابودی شوروی سالهایی است که مسئله قره باغ آغاز شده و در سالهای ۹۰ تا ۹۲ میلادی منجر به اشغال شدن ۲۰ درصد خاک جمهوری آذربایجان و خارج شدن یک میلیون نفر از شهروندان آذری بوده است.

ارامنه ساکن در جمهوری آذربایجان نیز مجبور به ترک این کشور می شوند اما جنایتهای جنگ، اصطلاحاً از سوی جدایی طلبان ارمنی دنبال می شود.

چرایی شکست مذاکرات تهران

از آنجا که بحران شدید بود، همسایگان این دو کشور و قدرتهای بین المللی تلاش کردند که برای پیدا کردن راه حل هایی اقدام کنند که جمهوری اسلامی ایران یکی از آن کشورها بود که تلاش داشت سیاست میانجیگری را در پیش گیرد و مذاکرات صلحی در تهران انجام گرفت، اما بدلیل کارشکنی های قدرتهای منطقه ای و بین المللی ناکام ماند زیرا اگر به نتیجه می رسید می توانست آغاز نقش آفرینی های ایران در قفقاز و آسیای میانه باشد.

در همان سالها شورای امنیت سازمان ملل طی ۴ قطعنامه از جدایی طلبان و دولت ارمنستان خواست که تجدید نظر کرده و از اشغالگری دست بردارند و از مناطق اشغال شده خارج شوند که البته هیچیک از این قطعنامه ها مورد توجه ارمنستان قرار نگرفت.

در همین دوره سازمان امنیت و همکاری اروپا گروهی به نام “مینسک” تشکیل می دهد که شامل آمریکا، روسیه و فرانسه است. البته کشورهای دیگری نیز در حاشیه قرار دارند.

از ۱۹۹۲ به این سو و پس از آتش بس، گروه مینسک تلاش کرده که به این مسئله یک چارچوب حقوقی بدهد اما کشورها از این موضوع به عنوان یک اهرم فشار در بازی های کلان خود استفاده می کنند و همین امر باعث شده که نتیجه ای حاصل نشود.

از سوی دیگر طرف ارمنی نیز هیچگاه حاضر به پذیرش عادی ترین اصول نشده و گامی برای آغاز مذاکره برنداشته است.

نتیجه مذاکرات صلح مادرید

در جنگ قره باغ صرفاً خاک منطقه قره باغ اشغال نشد بلکه ۷ ولایت دیگر از جمهوری آذربایجان نیز اشغال شد که نشان می دهد طرف ارمنی علاوه بر ادعای خود، ۵ منطقه را اشغال کرده که موضوع مذاکرات سال ۲۰۰۷ مادرید بود.

در این مذاکرات از دولت ارمنستان خواسته می شود که ۵ منطقه مذکور را تخلیه کند و به خود آذربایجان بازگرداند. پس از آن در گام دوم پروسه جدیدی برای تعیین تکلیف منطقه قره باغ آغاز شود که ارمنستان این موضوع را نیز قبول نکرد.

این جنگ برای دستیابی به صلح آغاز شده زیرا یکی از طرفهای جنگ طی ۳ دهه گذشته نشان داده که حاضر به هیچ مذاکره و گام سازنده ای نیست. فارغ از اینکه این درگیری ها از سوی کدام طرف آغاز شده، باید دریابیم که باکو با این فشار به طرف مقابل در حال تحمیل قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل است.

قطعنامه های ۸۸۲، ۸۵۳، ۸۷۴ و ۸۷۷ شورای امنیت سازمان ملل، طرح های وزیر خارجه روسیه و بسیاری طرح دیگر مطرح شده اما به نتیجه نرسید زیرا در سیاست داخلی ارمنستان تبدیل به تابو شده بود و این کشور اقدامی نداشت.

در خصوص نقش گروه مینسک و موضع هر یک از کشورهای عضو این گروه نیز باید گفت که به بن بست رسیدن اقدامات مینسک، باکو را به این نتیجه رساند که خودش باید دست به اقدام بزند. یکی از علل آن، تعارض منافع کشورهای موجود در این گروه بود که آنها از این بحران به عنوان برگی نزد خود استفاده می کردند.

علاوه بر این، لابی ارمنی در این کشورها بخصوص آمریکا در حال فعالیت است و این فعالیتها باعث می شود که طرف آذری از رسیدن به هدف از طریق این کشورها نا امید شود.

نقش پاشینیان در افزایش بحران

همچنین طی دو سال گذشته که پاشینیان به قدرت رسید این تنش ها را افزایش داد.

در خصوص انگیزه های این جنگ نیز باید گفت که در بخش ارمنستان، ایروان در طول ۲۰ سال گذشته حاکمیتی یکدست داشت و لابی قره باغی ها در سیاست ایروان نقش آفرین بود و تمام روسای جمهور سابق ارمنستان یا قره باغی بودند یا نقش عمده ای در جنگ داشتند و به عنوان لابی قدرت در ارمنستان و روابط این کشور با کشورهای دیگر بخصوص روسیه نقش آفرینی می کردند.

در سال ۲۰۱۸ شاهد این بودیم که پاشینیان به قدرت رسید. وی فردی خارج از این لابی قدرت و ثروت بود و یک انقلاب نرم در مقابل این لابی شکل داد.

در چنین فضایی اولاً با بحرانهای شدید داخلی روبرو بود که برای حل آنها، روسای جمهور سابق و نزدیکان سیاسی آنها را به جرم فساد مالی و سو استفاده از قدرت دولتی بازداشت کرد. از سوی دیگر وی هم حمایت اروپا را به همراه داشت و هم این سیگنال را می فرستاد که فصلی نوین در سیاست ارمنستان شکل گرفته است.

پاشینیان در همان دوران، گفتمان پیگیری صلح برای قره باغ را کلید زد و فرزند خود را برای دوره سربازی به قره باغ فرستاد که نشان دهد دنبال صلح است، اما گذر زمان و بحرانهای سیاسی در ارمنستان وی را به این نتیجه رساند که گفتمان صلح قره باغ می تواند جایگاه وی را شکننده کند؛ بنابر این تغییر سیاست داده و درباره قره باغ مواضع سختی از خود بروز داد. سنبل این کار نیز فرستادن همسر خود به قره باغ و انتشار تصاویر وی با لباس نظامی و سلاح بود.

این رفتارها نشان داد که پاشینیان در پی آن است که وی برای فرار از بحرانهای سیاسی و اقتصادی بخصوص بحران کرونا و سرپوش گذاشتن بر آنها، بدنبال افزایش تنش در منطقه قره باغ است. اما نتوانست این بحران را کنترل کند و رفتارهای او به سمت تحریک باکو رفت.

در سمت باکو نیز شاهد این بودیم که افکار عمومی بخصوص اپوزیسیون داخلی فشار زیادی برای بازپس گیری قره باغ دارند. در تظاهراتهای یکی دو سال گذشته شعار اصلی مردم آزاد سازی قره باغ بود که این موضوع باعث سوق دادن باکو به سمت گزینه نظامی شد.

در سال گذشته شاهد مذاکرات دو رئیس جمهور در سازمان ملل بودیم اما بازگشت پاشینیان به مواضع ارتودکسی خود نشان داد که مسئله باز هم به بن بست خورده است.

با در نظر گرفتن اینکه پاشینیان به اروپا پالس مثبت می داد، علی اف تلاش کرد نظر مسکو را به خود جلب کند و نهایتاً جنگی بین طرفین شکل گرفت که دو ماه پیش انجام شد و این روزها ادامه یافته است.

موضوعی که پاشینیان از آن غفلت کرده بود این است که علی اف چراغ سبزی از روسیه بگیرد و بتواند بسیج عمومی درباره قره باغ در داخل آذربایجان ایجاد کند.

اینکه کدام یک از طرفین جنگ را آغاز کرده، نکته مهمی نیست زیرا طرفین در حالت صلح نبودند که حالا به وضعیت جنگی رسیده باشند و هر ساله اخلالی در وضعیت مرزهای وجود داشته است.

نقش روسیه در بحران قره باغ

در خصوص تفاوت این درگیری با جنگ های گذشته بین دو کشور نیز باید گفت که اصلی ترین عامل موضع گیری مسکو است. در دوره های گذشته عامل روسیه بسیار مهم بوده است بطوریکه وزیر دفاع جمهوری آذربایجان مدتی پیش گفته بود ما در حال آزاد سازی خاک خود بودیم اما فشار مسکو ما را مجبور به توقف کرد.

پوتین اما در این دوره اعلام کرد که ما حاضر به مداخله در امور دیگران نیستیم. این موضوع منجر به تداوم عملیات از سوی باکو شده است.

از سوی دیگر در دوره های گذشته امیدی به صلح بود، اما رفتارهای طرفین و بخصوص ارمنستان طی یکسال گذشته به گونه ای نبوده که چشم انداز صلح داشته باشد.

باکو دنبال چیست؟

آذربایجان در پی آن نیست که حجم و گستره درگیری ها افزایش یابد زیرا اهداف معین و چارچوب مشخصی دارد که آزاد سازی ۵ نقطه مشخص است. اما طرف ارمنی تلاش دارد که این درگیری ها را فراتر از قره باغ قلمداد کند به همین دلیل در یک تاکتیک جنگی به خاطر تحریک طرف مقابل در حال بمباران مناطق مسکونی است.

از سوی دیگر طرف ارمنی تلاش دارد تا پای ترکیه را نیز به مسئله بازکند تا موضوع فرا منطقه ای شود. اعلام موضوع فرماندهی اتاق جنگ در ترکیه از سوی ایروان از جمله این موارد است. ایروان تلاش دارد از حساسیت های موجود بین ترکیه و اروپا بهره برداری کند.

پاشینیان به دنبال سرپوش گذاشتن بر بحرانهای سیاسی و اقتصادی ارمنستان با استفاده از این جنگ بود، اما با شکست در این درگیری ها امکان کودتای ارتش یا تظاهرات خیابانی علیه وی بدلیل ناتوانی وی در مدیریت جنگ وجود دارد و شاید قماری برای وی باشد که در آن شکست بخورد.

اگر آذربایجان ۵ منطقه غیر قره باغی را تصرف کند، احتمال شروع مذاکرات بسیار بالاست که اینبار چینش مذاکره کنندگان و کشورهای حاضر نیز می تواند تغییر کند که یک پیروزی بزرگ برای علی اف و یک شکست بزرگ برای پاشینیان باشد.

درباره موضع کشورهای ذینفع نیز می توان گفت که این جنگ نتیجه به بن بست رسیدن پیشنهادات و اقدامات کشورهای آمریکا، روسیه، ترکیه و ایران و اروپا در ارائه راه حل بود و از سوی دیگر باکو در عرصه حقوقی دست بالا را دارد؛ به همین دلیل هیچیک از مجامع بین المللی علیه باکو هیچ موضع گیری نداشته و صرفاً توصیه به توقف جنگ و آغاز مذاکرات را دارند.

اگر باکو بتواند سیاست همراه سازی کشورهای اسلامی را با خود داشته باشد، شاید در آینده مذاکرات سیاسی باکو و ایروان بتوان شاهد تحولاتی بود.

باید منتظر ماند و دید که این پیش روی ها تا کجا ادامه خواهد یافت.

تنها کشوری که می تواند در میدان عمل تاثیر قابل توجهی داشته باشد روسیه است که در شرایط کنونی فشار چندانی به طرفین برای پایان جنگ وارد نمی کند.

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *