تاجالدین میرزایی یکی از قربانیان حملات تروریستی است که در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۹۸ توسط یک تیم آدمربایی گروهک پژاک در جاده روستایی ربوده شد، عناصر پژاک او را به صورت قاچاق از کشور خارج کردند و به مدت ۱۲ روز، در یکی از مقرهای خود در کوهستانهای شمال عراق زندانی و شکنجه نمودند و در ازای آزادی تاج الدین میرزایی ۵۰۰ میلیون پول از خانواده او درخواست کرد.
با توجه به عدم تمکن مالی خانواده میرزایی و ناتوانی آنها در تامین مبلغ هنگفت مورد نظر پژاک، این گروه تروریستی تاجالدین میرزایی را با شکنجه بسیار به فجیعترین شکل ممکن به شهادت رسانده و جسد وی را مثله نمودند. سپس در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۸ با خانواده وی تماس گرفته شد و آدرس جنازه وی به را بستگان اطلاع دادند.
جنازه به صورت مثله و کاملا متلاشی شده، در منطقه برتپه قرار داشت.
سف الدین میرزایی نحوه ربودن برادرش از اینگونه شرح داد:
تاج الدین از پلدشت به شوط آمد و قرار بود ضامن یک نفر بشود به من زنگ زد و قرار شد با هم به چالدران برویم. با خانواده به سمت چالدران حرکت کردیم و یک شب را در چالدران ماندیم روز بعد نزدیک ظهر برادرم گفت: می خواهم بروم ماکو برای یک نفر پول واریز کنم و به سمت ماکو حرکت کرد من هم قرار شد پشت سرش حرکت کنم، فاصله ۵ دقیقه ای بین حرکت کردن او با من پیش آمد در حین حرکت کردن بودم که یکی بهم زنگ زد و گفت: برادرت را چند نفرمسلح که لباسهای گروه پژاک داشتند بردند. خانوادهام را همانجا پیاده کردم و با چند نفر از دوستانم مسیری که داداشم رفته بود را رفتیم. وقتی به ماشین داداشم رسیدم دیدم هنوز ماشین روشن است و بچههای خودش و بچههای خواهرم در حال گریه کردن هستند. بچه ها میگفتند که بابایم بردند. از پسر داداشم پرسیدم که از کدام طرف رفتند. اون با اشاره دستش مسیر را نشانم داد و ما بلافاصله به سمتشان رفتیم. اعضای پژاک که مسلح بودند مانع حرکت ما شدند. پرسیدم شما کی هستید و چرا برادرم را می برید. در جواب به من گفتند اگه جلوتر بیایی تو را هم میکشیم. ولی باز من پرسیدم شما کی هستید و برای چه برادرم را می برید. آنها یک کوه را به من نشان دادند و گفتند فردا ساعت ۱۷:۳۰ همانجا باش. من همانطور که گفته بودند ساعت ۱۷:۳۰ روز بعد به آن مکانی که نشانم دادند رفتم. ما خیلی اصرار کردیم که برادرم را آزاد کنید نهایتا آنها قبول کردند و گفتند در ازای آزادی برادرت ۵۰۰ میلیون پول و همچنین یک اسلحه کلاش و یک کلت برای ما بیاور. من هم گفتم ما قادر به تهیه ۵۰۰ میلیون تومان پول نیستم و اگر کمی وقت به ما بدهید می توانیم با فروش دارایی هایمان که خانه و ماشین است بتوانیم پول را آماده کنیم.
ولی در جواب من گفت فقط تا فردا فرصت داری که پول را آماده کنی و اینجا بیاوری .
ما نتوانستیم تا روز بعد پول را آماده کنیم و وقتی مجددا سرقرار رفتم درخواست تخفیف و درخواست گرفتن زمان از آنها را مطرح کردم ولی آنها گفتند که دیگر نمی شود و پرونده شما را فرستادیم عراق و وقتی این پرونده از عراق برگردد ما باید یا ناقص کنیم یا می کشیم و یا آزاد می کنیم.
بعد از چند روز یک نفر به من زنگ زد و گفت خبری از برادرت دارم. آدرس را به من داد. من با یکی از دوستانم به آنجا رفتیم وقتی ما رسیدیم ساعت حدودا ۷ یا ۸ شب بود و چند ساعتی منتظر بودیم. بالاخره نزدیک ساعت ۱۲:۳۰ بود که آنها آمدند و به من گفت: خاک اینجا را بکن برادرت اینجاست. من اولش اصلا باور نکردم و با دست خاکهای آن محوطه را کندم تقریبا ۲۰ سانتی از روی خاک را برداشتم ولی چیزی ندیدم به روستا زنگ زدم به دوستانم گفتم پژاک گفته برادرم را خاک کردند ولی من اصلا باورم نمیکنم. چند نفراز دوستانم با بیل آمدند و شروع به کندن خاک کردند. حدود ۲ متر یا بیشتر از خاک را برداشتیم و به چند تکه سنگ رسیدم سنگ ها را که برداشتم جنازه برادرم را دیدم که داخل مشما پیچیده شده و اصلا معلوم نبود چند روزی ایست که جنازه خاک شده است گزارش پزشکی قانونی اعلام کرده ۸ روز قبل برادرم کشته شده بود.
برادر شهید میرزایی با اشاره به قصاوت قلب عناصر پژاک و شکنجههایی که روی قربانیان انجام می دهندگفت: آثار شکنجه بر روی بدن برادرم به شکل فجیعی دیده میشد. پشت برادرم را با سیخ کباب داغ کرده بودند روی زانوهای پایش و دیگر قسمت های بدنش جای سوراخ شدن با سرنیزه دیده میشد.
وی بیان کرد من تمام تلاشم را خواهم کرد که خون برادرم پایمال نشود و هر کجا که لازم باشد برای گرفتن انتقام خونش حاضر خواهم شد.
سیفالدین میرزایی با اشاره به قربانی شدن برادرش به دست گروهک تروریستی پژاک از مسئولین خواست تا نگاه ویژهای به منطقه چالدران و روستاهای این استان داشته باشند که این قبیل حرکات تروریستی شکل نگیرد.