عرفان قانعی فرد، محقق، مورخ و تاریخ نویس معاصر و جوان کرد که با تدوین و نوشتن کتاب هایی از جمله تاریخ معاصر کردستان، پس از شصت سال (زندگی و خاطرات جلال طالبانی) و ترجمه سیاست کردها در خاورمیانه (نوشته نادر انتصار) و تند باد حوادث : گفتگو با عیسی پژمان، اکنون به یکی از نظریه پردازان بیطرف و مسلط در حوزه کردی مبدل گردیده و با بیش از ۸۰۰ شخصیت و مقام حکومتی در دنیا مصاحبه داشته است، چند شب پیش و در آغازین روزهای نوروز ۱۳۹۱ با حضور در اندیشه تی وی و مصاحبه با فرامرز فروزنده به بررسی ابعاد دیگری از وقایع و اوضاع و احوال کردستان و احزاب کردی پرداخته که بسیار جالب و درخور توجه است. ابتدا به بخش هایی از صحبت های وی پرداخته و سپس لینک تصویری و دانلود آن برای خوانندگان محترم سایت قرار داده می شود :
قانعی فرد در این مصاحبه ضمن اشاره به تاریخچه احزاب کُرد و وقایع پس ازانقلاب، کومله و دمکرات را عامل جنگ افروزی در منطقه دانسته که طی این سال ها و پس از سال ۱۳۲۴ دستاوردی جز سیه روزی برای مردم ایران و کردستان نداشته اند!
وی در پاسخ به سوالی در خصوص علت کنار گذاشتن مشی مسلحانه توسط این احزاب در دهه هفتاد، اینگونه پاسخ می دهد : این احزاب و سازمان ها در سال ۱۳۵۸ به تحرکی رژیم بعث جنگ افروزی را شروع کرده و مرزهای ایران را نا آرام کردند! و در سال های پس از ۱۳۶۸ و پایان جنگ ایران و عراق آنها سردرگم بوده و در نهایت مجبور شدند جنگ مسلحانه را کنار بگذارند.
وی در ادامه به حمایت های مالی به این احزاب اشاره نموده و به کمک یک میلیون دلاری اشرف پهلوی به حزب رزگاری و کمک یک میلیون و پانصد هزار دلاری قذافی در سال ۱۳۶۰ به عزالدین حسینی و کمک دو میلیون دلاری او به جلال طالبانی اشاره می نماید.
قانعی فرد در ادامه در پاسخ به سوالی در مورد تجزیه طلبی اینگونه پاسخ می دهد :
هر کس در قرن ۲۱ به دنبال تجزیه طلبی باشد عقب مانده است و این مقوله جز سیه روزی، چیز دیگری را در پی نخواهد داشت.
همچنین در خصوص علت شرکت پرشور مردم کردستان ایران در انتخابات مجلس شورای اسلامی اینگونه پاسخ می دهد : در انتخابات گذشته مردم جامعه کردی ایران، عاقلانه تر، رشد یافته تر و پیشرفته تر از احزاب و سازمان هایی که تحریم انتخابات را تبلیغ می کردند عمل نموده و سعی در تعیین سرنوشت خود داشتند.
قانعی فرد در سوالی در خصوص پژاک اینگونه پاسخ می دهد :
” طبق اسناد CIA و یونان، کار پژاک قاچاق اسلحه، مواد مخدر و انسان است. هیچ حزبی نمی تواند با کشتن ۴ جنگلبان در کردستان ایران داعیه مبارزه با حکومت مرکزی را داشته باشد. آنها به قول خودشان به دنبال جا انداختن تفکر اوجالان هستند که بسیار کهنه و قدیمی است و خریداری در قشر جامعه کردی ایران ندارد و آنها فقط در فیس بوک، اینترنت و فضای مجازی فعال هستند.
اوجالان نه به زبان کردی آشنایی دارد و حتی در زمان دستگیری خود او اعتراف کرد که ترک زبان است و پدر و مادرش نیز ترک هستند که اسناد و ویدئوی آن موجود است.
پرچم کردستان وجود خارجی نداشته و سازمان ملل آن را نپذیرفته است! صرفاً محلی بوده و حتی کشورها در دیدار با بارزانی از پرچم عراق طبق عرف دیپلماتیک استفاده می کنند.
عرفان قانعی فرد در ادامه در پاسخ به سوال فروزنده که آیا درست است که آقای مهتدی دست به دامن اتحادیه عرب شده تا به ایران حمله مسلحانه نمایند؟ گفت :
” متأسفانه در جلسات خارج کشور از افرادی به عنوان نماینده کرد دعوت می شود که پا به پای رژیم صدام در قتل عام مردم ایران شرکت داشتند این درست نیست ! مگر می شود کسانی (دو حزب دمکرات و کومله) واقعه حلبچه و سردشت را که در عرض ۱۵ دقیقه ۸۰۰۰ نفر آدم قتل عام می شوند را در روزنامه لموند و النور منکر شوند و حالا نماینده دفاع از حقوق کردها باشند؟ چه دمکراسی را می خواهد برای کردستان به ارمغان آورد و چه سندی وجود دارد که اینها نماینده کردستان هستند؟ اینها به دنبال پناه آوردن به بیگانگان برای نابودی کشور هستند تا خودشان به مسند قدرت بنشینند.
آقای مهتدی که الان از اعراب این درخواست ها رادارد قبلاً هم از افراد دیگر داشت! چیز قریبی نیست! آقای هجری هم در زمان جورج بوش از او درخواست کمک داشت. اینها فقط عوامفریبی رسانه ای می کنند! پناه بردن به حمله نظامی هیچ دمکراسی را برای هیچ کشوری به ارمغان نمی آورد و عقل سلیم دنبال چنین چیزی نیست! ”
در ادامه فروزنده طی سوالی در خصوص اغراق کردها در خصوص قاسملو و اینکه او را پیغمبر آشتی می نامند، اینگونه توضیح می دهد :
علی رغم ادای احترام باید بگویم وقتی شخصیتی در جامعه سنتی کردستان کاریزماتیک می شود خلاف او حرف زدن قدری دشوار است. پس از ترور نیازی به یک نوع شهید ساختن بود که آن را بزرگ کنند. قاسملو بنابر نوار کاستی که به جای مانده و در جلد دوم کتاب خاطرات طالبانی به آن اشاره کردم و بنابر اسناد و گزارشی که روزنامه لیبراسیون فرانسه نوشت قاسملو دچار نوعی یأس و افسرگی شده بود و برای رهایی از آن در صدد مذاکره با جمهوری اسلامی بود تا بلکه زمینه های کار را فراهم، دوباره به ایران بازگردد و سهمی در مشارکت در قدرت در ایران باشد. نوار کاست آن موجود است. اما در همان بحث حلبچه که در خاطرات کومله که به تازگی در عراق به چاپ رسیده نیز به آن اشاره شده که در آن وقایع سربازهای کومله هم کشته شده ولی آنها توان و جرأت اعتراض به حکومت مرکزی عراق را نداشتند و این عجیب است که سرباز شما کشته شود ولی شما نتوانی به جایی که از آن حقوق می گیری اعتراض کنی! دریغ از تقدیم یک شاخه گل قاسملو به خانواده های این افراد! حال او را پیغمبر آشتی می نامند؟! اینها دستاورد جامعه کهنه و خرافی است! به نظر من صرفاً یک استعداد کردی از بین رفت! … قاسملو همان زمان در مصاحبه با لموند بارزانی را وابسته به ایران معرفی نمود و حتی در اوایل انقلاب در مصاحبه با کیهان بارزانی را آدم خوار نامیده و خواستار خروج او از کدستان ایران می شود. {از پیغمبر آشتی تا منفعت طلبی سیاسی!}
در ادامه قانعی فرد در پاسخ سوال فروزنده در مورد گزارش ساندی تایمز در مورد جاسوسی اسرائیل در ایران در کردستان عراق می گوید :
از سال ۱۹۶۷ به بعد که اسرائیل در حزب دمکرات کردستان عراق نفوذ کرد و به کمک ساواک چهار نفراز رؤسای عالیرتبه موساد به کردستان عراق رفتند رابطه موساد با پارتی درست شد و از بارزانی ها خودش و مسعود و ادریس به آنجا دعوت شدند و بنا بر رأی آقای علوی کیا (رئیس خارجی ساواک) دوره هایی را در موساد دیدند که در اسناد عیسی پژمان، فرازیان و منوچهر هاشمی (مسئول اداره ۸ ساواک) که در لندن بودند نیز این مسأله تأیید شده است.
اسرائیل از این سازمان های کُردی برای عملیات خودشان در ایران استفاده می کند و این دور از ذهن نیست و این ارتباطات هیچ کمکی به رشد کردستان نخواهد کرد.
فروزنده در ادامه می پرسد : شما به خلق کرد باور دارید یا ملت کورد؟ که قانعی فرد اینگونه پاسخ می دهد :
هیچکدام! من به ملت ایران باور دارم که کُردها هم تار و پود آن هستند و هنوز آن قدر خرفت نشدم که باور کنم ایران از چند ملت تشکیل شده که اینها افکار عقب مانده است ولی از تمامیت ارضی ایران دفاع می کنم .
سپس در ادامه مکالمات تلفنی برقرار می شود :
قانعی فرد در پاسخ به سوال بیننده ای در مورد اینکه چه کسی قاسملو را کشت اینگونه نظر می دهد :
در این خصوص سه رأی و نظر عمده وجود دارد :
۱- رسانه های حزبی در خارج کشور معتقدند قاسملو توسط جمهوری اسلامی کشته شده و اسم دو نفر (سردار مصطفوی و جعفری) را مطرح می کنند.
۲- رأی دوم در کتاب کریس کوچرا مطرح شده و معاون امنیتی اسرائیل در آن دخیل است که معاون امنیتی اسرائیل آن را تأیید کرده و این اقدام را موفقیت امنیتی سرویس اسرائیل می داند ولی کریس کوچرا آن را تصفیه درون حزبی قاسملو می داند که افرادی در حزب مخالف این بودند که قاسملو به ایران نزدیک شود و این اقدام را برنامه ریزی نمودند تا او را از سر راه بردارند. اما معاون امنیتی اسرائیل معتقد است و در نوار ویدئویی نیز موجود است که اگر ایران آن طرف میز بنشیند و بگوید ما آن را انجام دادیم آنگاه ما واکنش نشان می دهیم و اجازه مصادره این موفقیت را به آنها نمی دهیم. در ایران ولایتی نیز انگشت اتهام به سوی اسرائیل دراز کرد .
۳- رأی سوم یکی از مقام های امنیتی حزب بعث عراق است که الان در اردن زندگی می کند معتقد است گروهی از افراد مرتبط با استخبارات عراق این اقدام را انجام دادند .
به هرحال نوار کاست سه ساعته روز آخر مذاکره موجود است و قابل تجزیه و تحلیل است . جعفری هم نظرش در کتاب دوم جلال طالبانی آمده است.