رنگین عضو پژاک از مبارزات زنان در تاریخ معاصر ایران بعنوان مبارزهی بدون ایدئولوژیک اشاره کرده و معتقد است که تمامی زنان در ایران هیچ اراده و انتخابی از خود ندارند و بردهی مرد و سیستم مردسالار در ایران هستند. این سخنان را اگر با واقعیت کنونی پژاک و جایگاه زن در این فرقه مقایسه کنیم؛ خواهیم دید که در حقیقت از وضعیت کنونی خود و دیگر دختربچههایی گفته که سالهای طلایی عمرشان را در خدمت به مردانی سپری کردهاند که نه تنها هیچ گونه اعتقادی به آزادی زن ندارند؛ بلکه به زن بعنوان پارامتری فعال برای شارژ انرژی جامعه استفاده میکنند.
رنگین در ادامهی سخنانش طوری از وضعیت زن در جامعهی ایران میگوید که گویا فراموش کرده آن مدینهی فاضلهیی را هم که در ذهن خود پرورانده بود؛ مشتی خیال بیش نبودند. از دیدگاه این عضو پژاک که اکنون خود را آزادترین زن جهان و آگاهترین آنها میداند که به اصطلاح تحت هیچگونه ظلم و ستمی واقع نشده؛ ازدواج و زاد و ولد را ظلم در حق زن میپندارد. اگر ازدواج ظلم به زن بوده، پس وجود شما در حال حاضر را چگونه باید تعریف کرد؟ در حقیقت اعضای این فرقه بخصوص زنان ، دارای عقایدی هستند که برای روابط جنسی انسانها، هیچ تعریف خاصی ندارند و لذا ازدواج را یک نوع بردگی میپندارند و معتقدند که نباید سکس، بعنوان معیارهای زناشویی مدنظر قرار گیرد و دارای محدودهی آزاد و بیبند وباری باشد. از اینرو این خانمهای به اصطلاح آزاد، تمامی زنان جامعه را برده و کوچک میشمارند و حجاب و معیارهای تعریف شدهی جامعه را نیز، فرمولهای بردگی برای زن میدانند. آیا جامعهی بیقانون، بیهنجار که در آن محدودیت سکسی برای هیچ کس وجود نداشته باشد؛ آزاد و مدرن است؟
انقلاب دمکراتیک
این اصطلاحی است که رنگین چندین بار در سخنانش تکرار میکند و تنها یک جمله هم بعنوان تعریف این اصطلاح نمیگوید. بکارگیری اصطلاحات ترکیبی برای اعضای این فرقهها مخصوصاً سرکردگان، یک کلاس و معرفت محسوب میشود و مهم نیست که خود شخص معنی آن را میداند یا نه. رنگین همچنین افزود که سه نقطه اساسی وجود دارد که مبارزات آزادیخواهانه زنان را ضمانت میکند:۱ـ ایدئولوژی مستقل. ۲ـ سازمانی مستقل. ۳ـ خطمشی دفاع مشروع ، سه نقطه و اصل اساسی است که موجب تداوم و پیروزی مبارزات زنان میشود. در اینجا این سئوال مطرح میشود که آیا این ویژگیها را که رنگین از آنها میگوید، در این جنبش زنان شرق کردستان وجود دارد؟ با تعمقی کوتاه متوجه خواهیم شد که در همان بند اولی (ایدئولوژی مستقل)، نه تنها دارای ایدئولوژی مستقلی نیستند؛ بلکه تماماً برده، مطیع و مرید عبدالله اوجالان هستند که سالهاست در جزیرهیی در ترکیه زندانی است. آنان چیزی از خود ندارند و تنها گفتههای اوجالان را تکرار میکنند و از آن بعنوان ایدئولوژی یاد میکنند.
اینهم سخن آخر رنگین: «ما خواستار تغییر جامعه جنسیتپرست هستیم.»
واقعاً معنای این جمله چیست؟ اگر جامعهی ایران جنسیتپرست باشد، پس نباید دیگر مشکلی برای زنان وجود داشته باشد؛ بلکعس باید دارای جایگاه مقدس و ویژهیی باشند. یا اینکه تمامی گفتهها باد هوا بوده و زن هیچ کدام از این مشکلاتی را که شما بیان فرمودهاید ندارند.
سئوال آخر اینکه زنان ایران و به ویژه زنان کُرد در ایران، آیا رنگین خانم را بعنوان زن آزاده، برتر و رهبر خود، قبول دارند؟ آیا این زنان بدنبال آزادی تعریف شده از دیدگاه رنگین و فرقه پژاک هستند؟