۹ فروردین ۱۴۰۳
  • خانه
  • >
  • اخبار
  • >
  • خودسوزی در پ.ک.ک؛ جلب توجه یا پوششی برای حذف منتقدان

خودسوزی در پ.ک.ک؛ جلب توجه یا پوششی برای حذف منتقدان

  • ۱۵ بهمن ۱۳۹۷
  • ۲۸۶ بازدید
  • ۰

با توجه به فرضیه اصلی خودسوزی یعنی جلب توجه و ترحم و اثرگذاری با جامعه و حکومت، سوال اینجاست که چرا یک عضو پ.ک.ک باید در کوهستان‌های دور افتاده دست به خودسوزی بزند؟

پ.ک.ک به عنوان فرقه‌ای مافیایی و تروریستی، برای جلب توجه، ترحم و در نهایت قرار گرفتن در صدر اخبار و البته نشان دادن خود به عنوان گروهی مشروع و محبوب، روش‌های مختلفی را تجربه کرده است.

تبلیغات گسترده در خصوص محبوبیت عبدالله اوجالان (رهبر این گروه که در بازداشت دولت ترکیه است)، برگزاری همایش و کنفرانس خبری، انتشار اخبار در سایت‌ها، روزنامه‌ها و شبکه‌های تلویزیونی و رادیویی مختلف و بزرگنمایی عملیات تروریستی و اغراق در مورد موفقیت‌های نظامی و ایدئولوژیک از جمله ترفندهای فرقه‌های تروریستی مانند پ.ک.ک است.

برای تقریب ذهن مخاطب ایرانی که آشنایی کامل و مشروحی با این گروه ندارد، می‌توان سازمان منافقین را یادآوری کرد که شباهت فراوانی به پ.ک.ک دارد.

نکته جالب آنکه یکی از روش‌های مورد استفاده در هر دو گروه، خودسوزی اعضا است. پ.ک.ک و شاخه ایرانی آن یعنی پژاک، بارها اعضای خود را مجبور به خودسوزی کرده‌اند. اعضای پ‌ک‌ک و پژاک به طرق مختلف از بین می‌روند. یا از بیماری و سو تغذیه در کوهستان‌ها نابود می‌شوند یا در درگیری و زیر سنگ‌ها و در دره‌ها کشته می‌شوند و حتی در بسیاری از موارد دفن نیز نمی‌شوند و قبر نیز ندارند، اما به تازگی سران این فرقه به شیوه جدیدی به اعضای فریب خورده خیانت می‌کنند و سریعاً هم لقب شهید دلاور و شجاع را به او می‌دهند. این شیوه جدید خودسوزی به خاطر اجازه ملاقات با عبدالله اوجالان و یا اعتراض به بازداشت وی می‌باشد.

در واقع اعضا تهدید و تطمیع می‌شوند و یا فریب می‌خورند که به بهانه زندانی شدن اوجالان و یا دیدار با وی در زندان، در امکان عمومی خودسوزی کنند تا توجهات جامعه و نهادهای مختلف به آنها و پیامشان جلب شود.

اگرچه جنبه‌های نظامی، مالی، سیاسی و امنیتی پ.ک.ک طی حدود ۴۰ سال فعالیت آن، در تمام نقاط جهان توسط پژوهشگران مورد بررسی قرار گرفته، اما مبحث خودسوزی در میان اعضای آن، چندان مورد توجه محققان نبوده است.

خودسوزی و انتحار در پ.ک.ک

خودسوزی اعضا، نتیجه شست و شوی مغزی آنها است. فرقه‌ پ.ک.ک که رئیس خود یعنی اوجالان را تا حد پیامبر بالا برده، هیچگونه انتقادی را تحمل نمی‌کند و سابقه سیاهی در حذف منتقدان دارد.

مخالفان، معمولاً در این فرقه، کشته می‌شوند، اما در مورد خودسوزی باید این نکته را ذکر کرد که بخشی از آن، نتیجه ایدئولوژی منحط و الحادی این گروه است که اعضا را وادار به چنین اقداماتی می‌کند و بخش دیگر نیز تسویه درونی منتقدان است که برای کاهش فشار، به دروغ خودسوزی عنوان می‌شود.

اعضا چنان از خود بی خود شده‌اند که همه چیز را حول محور اوجالان تصور می‌کنند و لذا برای آزادی اوجالان و ملاقات با او، دست به خودسوزی می‌زنند. خود عبدالله اوجالان نیز دچار کیش شخصیت شده و هرگونه انتقاد و مخالفت را با مشت آهنین پاسخ می‌دهد.

سوابق و مطالعات گسترده‌ای از خودسوزی در پ.ک.ک وجود دارد.

«اولیور گروژان» (Olivier Grojean) پژوهشگر حوزه کردی، در یکی از مقالات خود آمار تکان دهنده‌ای از میزان خودسوزی و حملات انتحاری در میان اعضای پ.ک.ک ذکر کرده است.

گروژان نوشته است از سال ۱۹۸۲ تا ۲۰۱۲ بیش از ۲۰۰ مورد خودسوزی و حمله انتحاری توسط اعضای پ.ک.ک صورت گرفته است. ۱۸۳ مورد خودسوزی و یا تلاش برای انجام آن نیز در بازه زمانی ۱۹۸۲ تا ۲۰۱۷ و در ۱۵ کشور ثبت شده است.

این نویسنده در بررسی تاریخی خود می‌نویسد، ابتدا از سال ۱۹۸۲ و در زندان‎های ترکیه خودسوزی توسط اعضای پ.ک.ک آغاز شد، اما به مرور این روند در بیرون از فضای زندان نیز با قدرت توسط سران گروه، مورد تشویق و حمایت قرار گرفت. افرادی که بر اثر این اتفاق کشته شدند، لقب شهید گرفتند تا عده بیشتری برای خودسوزی تحریک شوند.

به عنوان مثال، صفر چاگلار (Sefer Çağlar) هوادار پ.ک.ک در اعتراض به حمله ترکیه به عفرین در زندان شهر وان و در سال ۲۰۱۸ دست به خودسوزی زد و جان باخت.

دختر ۱۴ ساله‌ای به نام نجلا جُشکون در اعتراض به بازداشت اوجالان، در سال ۱۹۹۹ و در لندن خودسوزی کرد و بر اثر شدت جراحات وارده، درگذشت. در نهایت افزایش خودسوزی در اروپا، باعث اعلام جنگ آلمان علیه این گروه شد و پ.ک.ک بر اثر فشار اروپا، در نهایت از حجم اقدامات خود در آلمان کاست.

ویان سوران؛ قربانی خودسوزی یا کشته اختلافات درونی؟

اما یکی از مشهورترین نمونه‌های خودسوزی (به تعبیر پ.ک.ک)، ویان سوران است. ویان سوران (Viyan Soran) با نام اصلی لیلا والی حسن، متولد ۱۹۸۱ در سلیمانیه، در سال ۱۹۹۷ به پ.ک.ک پیوست. به عنوان یکی از اعضای ارشد، عضو مجلس پ ک ک و یَژا-استار (گردان زنان پ.ک.ک) بود.

وی بنا به گفته پ.ک.ک در منطقه هفتانین (واقع در شمال عراق و کوهستان‌های صعب العبور مرز ترکیه) و در ۱ فوریه ۲۰۰۶ به خاطر «انزوا و فشار» بر اوجالان در «زندان» خودسوزی کرد، اما با توجه به فرضیه اصلی خودسوزی یعنی جلب توجه و ترحم و اثرگذاری با جامعه و حکومت، سوال اینجاست که چرا یک عضو پ.ک.ک باید در کوهستان‌های دور افتاده دست به خودسوزی بزند؟ این اقدام، چگونه بر اذهان مردم ترکیه مثلاً در آنکارا اثرگذار خواهد بود؟ خودسوزی در مرکز ترکیه موثر است یا در یکی از مقرهای پ.ک.ک؟

هدف از خودسوزی- همان طور که سابقه افراد دیگر قبل از ویان سوران نشان می‌دهد- اعتراض است و فرد قصد دارد با خودسوزی در برابر ملا عام، مردم را متاثر کند و از این طریق نگاه آنها به پ.ک.ک را مثبت کند. بدیهی است که این اهداف، در صورتی محقق می‌شود که رسانه‌ها و افکار عمومی، شاهد خودسوزی باشند، اما هفتانین فقط محل حضور اعضای پ.ک.ک است.

با توجه به این سوالات و موارد مکرر قبلی مبنی بر حذف و تسویه سران منتقد و اعضای مخالف مشی دیکتاتوری اوجالان (از جمله سکینه جانسیز) و شیوه نظامی او و جانشینانش، می‌توان به احتمال ترور وی و حذف درون سازمانی او، مظنون بود.

در واقع، به احتمال زیاد، ویان سوران به دستور اعضای ارشد پ.ک.ک کشته شده است. دلایل مختلفی می‌تواند موید این فرضیه باشد: «تلاش برای فرار از گروه و سپس دستگیر شدن، انتقاد از اوجالان و یا سایر سران فرقه پ.ک.ک و حتی احتمال تجاوز به وی».

توضیح آنکه استفاده از کودکان به عنوان سرباز و فریب دختران جوان، بارها توسط پ.ک.ک انجام شده و این امر نیز مورد اعتراض نهادهای بین‌المللی قرار گرفته است.

با توجه به پُست سازمانی مهم ویان سوران، اعلام مرگ وی به دلایل فوق قطعاً تاثیرات منفی بر پ.ک.ک و اعضای آن می‌داشت. لذا این گروه با اعلام خودسوزی او، ضمن بهره‌برداری تبلیغاتی، تاثیرات منفی قتل احتمالی وی را خنثی کرده است.

ضمناً به این طریق، ضمن قرار گرفتن در صدر اخبار، اوجالان را محبوب جوانان کُرد نشان داده و افراد بیشتری را برای خودسوزی تحریک می‌کند. مخالفان و منتقدان را نیز غیرمستقیم تهدید می‌کند که در صورت سرپیچی یا قصد فرار داشتن، به قتل خواهند رسید و به عنوان «شهید راه پ.ک.ک» معرفی خواهند شد.

حذف فیزیکی و ترور؛ رویه ثابت پ.ک.ک

فرقه پ.ک.ک کارنامه سیاهی در قتل افراد به بهانه درگیری‌های داخلی و مخالفت با سران دارد. بعد از قتل، این افراد شهید لقب گرفته و پ.ک.ک عنوان می‌کند که افراد کشته شده در مصاف با نیروهای ارتش و دستگاه امنیتی ترکیه، کشته شده‌اند.

به عنوان مثال، آزاد طاهری با نام مستعار «دلیر» از کردهای بوکان که مدتی نیز در دفتر جمیل باییک (از رهبران ارشد پ.ک.ک) کار می‌کرد، بعد از اعلام خبر مرگ، توسط رسانه‌های پ‌ک‌ک به عنوان «شهید» معرفی شد و حتی برای وی مراسم ترحیم برگزار شد، اما حقیقت این بود که او به خاطر انتقاد از اوجالان و به دستور باییک در کوههای جودی کشته شد و پ.ک.ک به دروغ اعلام کرد که آزاد طاهری در درگیری با ارتش ترکیه کشته شده است.

همچنین مثال دیگر در این زمینه، «خبات دریک» است. در اوایل بحران سوریه و کنترل تدریجی پ ک ک/پ.ی.د. بر مناطق کردنشین آن، «خبات دریک» از اعضای ارشد شاخه نظامی نیز به خاطر انتقاد از پ.ک.ک و سرکوب کردهای سوریه، در یک خانه و سر سفره به قتل رسید و پ.ک.ک آن را به «دشمن» نسبت داد و برای او مراسم‌های بزرگداشت زیادی برگزار کرد.

نکته جالب، فراموشی این افراد و سران کشته شده، در گذر زمان توسط پ.ک.ک است. در حالی که اگر فرد مقتول، از سران گروه باشد، مراسم بزرگداشت وی باید هر سال برگزار شود؛ اما این اتفاق در مورد خبات دریک رخ نداده است.

به دلایل فوق و سابقه پ.ک.ک در حذف مخالفان و اعضای ارشد، می‌توان به خودسوزی احتمالی ویان سوران نیز با دیده شک و تردید نگریست. موار متعددی در پ.ک.ک وجود دارند که نشان از سیاست تسویه و ترور درون سازمانی می‌دهند.

از افراد برجسته ترور شده می‌توان به sahin donmez (شاهین دونمز، عضو موسس پ.ک.ک که به جرم خیانت به قتل رسید)، Mehmet cimen (محمد چیمَن، زندانی زندان دیاربکر و نماینده پ.ک.ک در آلمان)؛ cetin Gungor (چَتین گونگُر، مسئول اروپای پ.ک.ک، کشته شده در سوئد در سال ۱۹۸۴)و Haki Karer (حقی قرار) از رهبران بلند پایه که به دلیل انتقاد از اوجالان کشته شد) نام برد.

ترور دیگر علیه kani Yilmaz (کانی ییلماز) رخ داد. او مسئول یافتن مکان امنی برای اختفای اوجالان در اروپا بود. با دستگیری اوجالان و ناتوانی وی در انجام وظیفه محوله و انتقادات او از اوجالان، وی در سال ۲۰۰۶ بر اثر انفجار خودرو، کشته شد. نام دیگر وی Faysal Dumalyici (فیصل دومالیچی) بود.

عثمان اوجالان برادر عبدالله اوجالان نیز از خشم گروه و سران آن در امان نماند. وی به دلیل انتقاد از شیوه و مشی گروه و مصالحه با حزب دموکرات کردستان و اتحادیه میهنی کردستان، در نهایت به نوعی اخراج شد و در حال حاضر در اقلیم کردستان عراق ساکن شده است. او ۱۸ سال در سطح سران پ.ک.ک به فعالیت پرداخت.

عثمان اعلام کرده که اکثر کردهای ترکیه با این اقدامات خشونت طلبانه مخالفند.

بریار گابار از اعضای شورای مدیریت پژاک (شاخه ایرانی پ.ک.ک) نیز بعد از مدتی عضویت در این گروه، به دلیل اختلافات، به اربیل فرار کرده و ظاهراً زندگی مخفی در پیش گرفته است.

سلیم چروک کایا (Selim Çürükkaya) یکی از اعضای موسس پ.ک.ک است که در اوائل تشکیل گروه، توسط پلیس ترکیه بازداشت و به ۱۱ سال زندان محکوم شد. وی پس از آزادی از زندان و همکاری مجدد با گروه، منتقد جدی شیوه رهبری اوجالان شد و در نهایت با فرار از اردوگاه‌ها، به آلمان رفت. او نیز در لیست ترور بوده، اما فعلاً جان سالم به در برده است.

اوجالان؛ دشمن یا همکار استراتژیک دولت ترکیه

با این توصیف، خودسوزی ویان سوران نمی‌تواند در مناطق صعب العبور هفتانین با هدف محکوم کردن شرایط اوجالان در زندان باشد. دلیل دیگر در رد ادعای مضحک پ.ک.ک، شرایط اوجالان در زندان است. دولت ترکیه به خوبی متوجه اهمیت اوجالان و لزوم زنده ماندن وی می‌باشد. این امر از دو جهت برای دولت ترکیه اهمیت دارد:

اولاً؛ علیرغم اقدامات خشن و تروریستی پ.ک.ک و منفور بودن آن در میان همه کردها، واقعیت تلخ این است که این گروه کماکان در میان برخی فریب خوردگان و البته اعضای اندک خود، مشروعیتی ولو ناچیز دارد.

لذا هرگونه اتفاق منجر به مرگ برای اوجالان، شرایط دولت ترکیه و ثبات این کشور را عمیقاً متاثر خواهد کرد و احتمال واکنش‌های بسیار تند و خشن از سوی اندک هواداران پ.ک.ک در ترکیه و اروپا وجود دارد. این واکنش‌ها می‌تواند در سطح تشدید نبرد مسلحانه و حتی حمله تروریستی باشد. لذا دولت ترکیه، بهترین شرایط را برای اوجالان فراهم کرده و ادعای سران فرقه در مورد شرایط وخیم اوجالان در زندان، به هیچ وجه صحت ندارد.

ثانیاً؛ نباید فراموش کرد که دولت ترکیه یا در بهترین حالت دولت پنهان و گروهی خرابکار (با رویکردهای آتاتورکی و کمالیستی) در دستگاه امنیتی ترکیه وجود دارند که بنا به اسناد غیرقابل انکار و متقن و البته پژوهش‌های دقیق و کاملاً علمی و بی‌طرفانه محققان در سراسر جهان، متهم ردیف اول تاسیس پ.ک.ک هستند.

توضیح آنکه هدف آنها، تخریب وجهه کردها، نابودی جنبش‌های مسالمت آمیز در مناطق کردنشین ترکیه و رادیکال کردن فضا برای منحرف کردن خواسته‌های مردم کُرد بوده است. پ.ک.ک در همه این اهداف، به خوبی نقش همکار احتمالی دستگاه مخفی امنیتی دولت ترکیه را ایفا کرده است.

برای درک بهتر فقره فوق، می‌توان به یک ضرب المثل اشاره کرد: «برای نابودی و تخریب یک ایده خوب، از آن بد دفاع کنید»! این ضرب المثل، هرچند عامیانه ولی به خوبی نتیجه چهل سال خشونت و ترور پ.ک.ک را نشان می‌دهد.

آرمان کردی در ترکیه تنزل پیدا کرده و مردم درگیر مسائل اولیه زندگی خود هستند و فرد یا گروهی باقی نمانده تا به طور جدی حقوق کردها را از دولت ترکیه مطالبه کند. زیرا پ.ک.ک همه چیز را با خشونت و خونریزی به هم ریخت، مخالفان کُرد خود را به فجیع ترین شکل ممکن به قتل رساند، روستاهای کُردی را نابود کرد و با تاسیس شاخه‌های متعدد ایرانی، سوری و عراقی، یک مساله جامعه شناختی و قومی/ حقوقی را بحران امنیتی/تروریستی تبدیل کرد.

پ.ک.ک با حمله به ارتش ترکیه، بزهکاری گسترده در اروپا، فعالیت سازمان یافته در حوزه قاچاق و تجارت مواد مخدر و قاچاق انسان و تجارت جنسی، امنیت منطقه و حتی اروپا و کشوری مانند آلمان را چنان تحت تاثیر قرار داد که طبیعتاً نگاه به کردها، کاملاً منفی شد.

به عنوان مثال در سوریه، دخالت پ.ک.ک و شاخه سوری آن یعنی پ.ی.د به تحریک ترکیه و در نهایت حمله به عفرین و تهدید به اشغال شمال شرق ترکیه منجر شد. همین مورد در عراق نیز صادق است.

پ.ک.ک با حضور خود در شمال عراق، امنیت مناطق کردنشین را تضعیف کرده و باعث نقض حاکمیت عراق توسط دولت ترکیه شده است.

این موارد، پژوهشگران و کارشناسان امنیتی را به این نتیجه رهنمون می‌سازد که پ.ک.ک دست پرورده دولت ترکیه و یا حداقل گروهی پنهان در سازمان اطلاعات این کشور است. به این طریق، مطالبات کردی در ترکیه، کاملاً منحرف شده است.

در تایید موضوع بالا، نباید از نقش افراد وابسته به سرویس‌های اطلاعاتی غربی و گروه‌های مافیایی بین‌المللی و فرقه‌ها و کارتل‌های صهیونیستی و اصطلاحاً «جهان‌وطن» در تاسیس پ.ک.ک و نفوذ آنها در دستگاه امنیتی ترکیه غافل شد. ناامنی و ترور، تجزیه و خشونت، تجارت مواد مخدر و قاچاق انسان، بردگی جنسی و استفاده ابزاری از دختران و زنان، وجه اشتراک پ.ک.ک و همه گروه‌های مافیاییِ صهیونیستی بین‌المللی است.

در این شرایط، بدیهی است اوجالان و گروه پ.ک.ک، یک نعمت برای دولت ترکیه است و اوجالان باید زنده بماند تا این سیر خشونت، ادامه داشته باشد. لذا اصلاً شرایط وی وخیم نیست که عده‌ای ساده لوح برای بهبود حال او، دست به خودسوزی بزنند.

ابراهیم گوچلو سیاستمدار مشهور کُرد در مصاحبه‌های خود بارها اعلام کرده که اوجالان در بهترین شرایط زندگی می‌کند، چون دولت ترکیه به وجود اوجالان نیاز دارد.

او بر اساس دستور ترکیه پ.ک.ک را در مسیر مورد نظر دولت هدایت می‌کند.

وی به نکته‌ای مهم اشاره می‌کند: «تغییر قانون اساسی ترکیه برای جلوگیری از اعدام اوجالان».

این در حالی است که پ.ک.ک از دید ترکیه، مهمترین تهدید تروریستی و امنیت ملی است و عامل کشته شدن هزاران نیروی نظامی، پلیس و امنیتی شده است. لذا رئیس این گروه باید اعدام شود؛ اما دولت ترکیه با تغییر قانون اساسی، وی را زنده نگاه داشت. چون به او نیاز دارد.

یالچین کوچوک که دوست صمیمی اوجالان بود و همیشه به لبنان و سوریه رفت و آمد می‌کرد، در پاییز امسال در یک برنامه تلویزیونی ترکیه اعلام کرد: «اسم من کوچک است، اما کار بزرگی کردم. اوجالان را تربیت کردم و او توانست کردها را در مسیر اهداف ترکیه هدایت کند و از استقلال دست بردارند و اکنون موضوع حقوق شهروندی را مطرح می‌کنند، نه حقوق قومی و جدایی طلبی را».

افسران وابسته به ارگنکون (یک گروه ناسیونالیست افراطی و مسلح زیرزمینی که متهم به تلاش برای کودتا علیه دولت اردوغان بودند) نیز در دادگاه‌های خود به صراحت اعلام کردند اوجالان با سازمان اطلاعات ترکیه هماهنگ است و ما دستور داشتیم به پ.ک.ک کمک کنیم تا دیگر گروه‌های کُردی را نابود کند.

ماجرای ارگنکون، (که از طرف حزب عدالت و توسعه و همراهانش، از جمله جنبش گولن، بر روی آن مانور گسترده‌ای داده شد)، عبارت بود از کشف شبکه‌ای از افسران ارتش و روزنامه‌نگاران و دولتمردان وابسته به نسل سکولار قدیم که به گفته‌‌ حکومت، قصد داشتند با عملیات‌های تروریستی و بر هم زدن ثبات کشور، زمینه‌ تغییرات در صحنه‌ی سیاسی کشور را فراهم آورده و به این ترتیب، از دست «حکومت منتخب» حزب عدالت و توسعه خلاص شوند. (کما اینکه ارتش پیشتر هم از دست حکومت‌های منتخب «خلاص» شده بود).

فرجام سخن

به عنوان نتیجه این یادداشت باید خاطر نشان ساخت که خشونت پ.ک.ک و ساختار فرقه‌ای آن، ثبات منطقه و آرامش کردها را نابود کرده و باعث از بین رفتن جان هزاران جوان شده است. دختران جوانی که با امیدهای بسیار به پ.ک.ک می‌پیوندند، ولی در نهایت با سرخوردگی یا مجبور به خودسوزی و انتحار شده و یا حین فرار کشته می‌شوند و اگر زنده بمانند، انسان‌های مسخ شده‌ای هستند که تن به هر تجاوز فکری و جسمی می‌دهند. این امر، در مورد شاخه‌های پ.ک.ک در ایران و سوریه و عراق نیز کاملاً صادق است.

ویان سوران، ۱۶ ساله بود که پ.ک.ک پیوست و در ۲۵ سالگی به طرز فجیعی جان باخت.

فارغ از بحث کودک سربازی دختران و پسران، پ.ک.ک و پژاک با آموزه‌های مضحک، حتی اجازه تشکیل خانواده به اعضا نیز نمی‌دهند و این امر را نافی اصل مبارزه می‌دانند (شباهت دیگری با فرقه ضاله مسعود رجوی). سکینه جانسیز نیز که از موسسان پ.ک.ک بود، به فردی به نام «محمد شَنر» علاقه داشت. شَنر مخالف رویکرد اوجلان بود و وی را متهم به سوءاستفاده جنسی کرد و به راحتی ترور شد.

جانسیز نیز با اعتراض به اوجالان، عملاً به اروپا تبعید شد و در سال ۲۰۱۳ در فرانسه، به قتل رسید.

با این حساب، بعید نیست ویان سوران نیز قربانی ساختار ضد خانواده پ.ک.ک شده باشد. مانند دختران و زنان دیگر عضو این گروه و پژاک…

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *